شناسهٔ خبر: 67654971 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

این شاعر مطرحی که برای غم مادر رئیس جمهور شهید شعر سرود | دست‌های حنا بسته این مادر....

افشین علاء از شاعران سرآمد حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال است. شعرهای آیینی او در اذهان شعردوستان ثبت و ضبط شده است. از او درباره شعری که برای مادر رئیس جمهور شهید رئیسی سرود، سوال کردیم.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: افشین علاء از شاعران سرآمد حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال است. شعرهای آیینی او در اذهان شعردوستان ثبت و ضبط شده است. از او درباره شعری که برای مادر رئیس جمهور سرود، سوال کردیم. او در پاسخ به پرسش ما که چه شد برای مادر رئیس جمهور دولت سیزدهم، شعر سرودید، گفت: «وقتی مادر سید ابراهیم رئیسی را با آن دستان حنا بسته دیدم، یک آن فکر کردم که شبیه به زنان روستایی و زنان سالخورده محروم شهری است. او در مشهد در محله‌ای کم برخوردار زندگی می‌کرد و هیچ کس نمی‌دانست که مادر رئیس جمهور اسلامی ایران است.»

شما بعد از شهادت رئیس‌جمهور، آیت‌الله رئیسی برای مادر ایشان شعری سرودید؛ پشت آن شعر چه بود و چه گذشت؟

آقای رئیسی به واقع ازجمله معدود افرادی بود که با رفتنش ما را غافلگیر کرد. دست‌کم من غافلگیر شدم. من از آن عده کسانی بودم که در زمان حیات ایشان خیلی به مشی ایشان، کارهایی که انجام می‌دادند و صحبت‌هایی که می‌کردند، دقت نمی‌کردم. جناب رئیسی حاصل انتخاباتی کم‌اقبال بود. پس از وقایع ۹۶ و ۹۸، کرونا و بحران‌های اقتصادی و تحریم‌های گسترده و ظالمانه، انتخابات سرد و کم‌رونقی برگزار شد. خود شهید رئیسی هم پس از انتخاب‌شان به‌عنوان ریاست‌جمهور گفت من از ردصلاحیت‌ها گلایه دارم و این پیروزی به کام من شیرین نیامد؛ یعنی من طعم رقابت را نچشیدم. همین موضوع نشان‌دهنده بزرگواری ایشان بود که ما خیلی به آنها دقت نمی‌کردیم. اما به‌محض اینکه آن اتفاق افتاد و پس از ساعات اولیه که هلی‌کوپتر حامل ایشان و همراهان‌شان ناپدید شد، دل‌شوره عجیبی به من دست داد.

زمانی که آن تصویر از مادر رئیس جمهور از تلویزیون پخش شد چه حسی داشتید؟

یک آن به‌خودم گفتم که ایشان رئیس‌جمهور ما و سیدی ارزشمند است که در آستان قدس بوده‌ و تجربیات فراوانی داشته‌ است. در آن لحظه، آن ۳سالی را که جناب رئیسی فعالیت می‌کرد، به یاد آوردم و اینکه اغلب ما ایشان را نمی‌دیدیم. حال یا دل‌چرکین بودیم یا منتقد. به هر دلیل ایشان و فعالیت‌هایشان کمتر دیده شد. من کاری به تبلیغات رسانه‌ای ندارم اما آقای رئیسی شب و روز زحمت می‌کشید و رئیس‌جمهوری کاخ‌نشین نبود که کنج عافیت گزیند و برای خودش شأنی قائل باشد. بسیار روادار بود و در مقابل بداخلاقی‌هایی که دید مظلومانه سکوت کرد. من رواداری ایشان را دیده بودم. یک‌بار هم با ایشان دیدار داشتم که ایشان را انسانی گشاده‌رو و با سعه‌صدر و متواضع یافتم. در فرهنگ ما ایرانی‌هاست که وقتی عزیزی را از دست می‌دهیم، بیشتر خوبی‌های او را به یاد می‌آوریم. این موضوع گذشت تا تصویری از مادر ایشان در تلویزیون پخش شد. من خیلی منقلب شدم. گذشته از شخص جناب رئیسی، یکی از مواهب انقلاب اسلامی، ظهور طبقه حاکمی است که شبیه‌ترین آدم‌ها به فرودست‌ترین اقشار جامعه را دارد و این در دنیا کم‌نظیر است.

مادر رئیس جمهور در اعماق وجود شما چه جایگاهی داشت؟

مادر رئیس‌جمهور در محله‌ای در مشهد، در خانه‌ای که واقعا فقیرانه بود و هیچ امکاناتی نداشت، زندگی می‌کرد و بعدها اهالی محل دریافتند که این زن مادر رئیس‌جمهور است. این یک حماسه است و باید روی این موضوع داستان‌ها و شعرها نوشت و سرود. وقتی مادر ایشان را دیدم که با آن دستان حنا بسته، شبیه‌ترین آدم به زنان کهنسال روستایی یا محروم شهری است، عواطف گوناگون مرا دربرگرفت. ایشان را بی‌ادعا و در عین حال مومن، پاکیزه و وارسته یافتم. مانند کسانی که گوهری‌اند ناشناخته که در کنجی نشسته‌اند و کسی آنها را نمی‌شناسد. خیلی دلم سوخت و ناخودآگاه برای مادر ایشان آن شعر را که شما به آن اشاره کردید، سرودم.

نظر شما