شناسهٔ خبر: 67656366 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

چلّه شعور «مجله مهر»؛ /7

خواهرم؛ آرام باش که ساکنان آسمان‌ها می‌میرند

امام حسین (ع) چون شنید که ام کلثوم می‌گوید: «وای بر ما پس از تو ای اباعبدالله!» دلداری‌اش داد و فرمود: «ای خواهر! با تسلای الهی آرام باش که ساکنان آسمان‌ها می‌میرند و ساکنان زمین نمی‌مانند.»

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: حضرت زینب (س)، زن شجاع و صبور و عاشقی است که نام عزیزش به نام امام حسین (ع) گره خورده است. اما شاید از خواهر دیگر سیدالشهدا کمتر شنیده باشید؛ حضرت ام کلثوم که ایشان نیز از همراهان و اهالی خیام امام بوده است.

روایت‌های زیادی درباره دلداری‌های سیدالشهدا (ع) به ام‌کلثوم (س) نقل شده است. حسین بن علی (ع) در درد دل با خواهرانش به آنها خبر داده که به چه مصیبت‌هایی قرار است دچار شوند و ایشان را به آرامش و صبوری دعوت می‌کرده است. کتاب «حکمت‌نامه امام حسین» یکی از مراجعی که می‌توان در این باره به آن مراجعه کرد. اینجا، در هفتمین نوبت چلّه شعور «مجله مهر» بخشی از این کتاب را مرور می‌کنیم که در آن سخنان سیدالشهدا خطاب به ام کلثوم (س) آمده است.

در کنار آن، لحظاتی از از خداحافظی امام و پسر بزرگش، حضرت علی اکبر (س) را نقل می‌کنیم؛ حالا که تا ساعاتی دیگر در هشتمین شب محرم، سیاه‌پوشان حسینی برای فرزند رشید امام عزاداری خواهند کرد؛ تازه جوانی که هم از نظر ویژگی‌های ظاهری و هم از نظر خصیصه‌های اخلاقی، شبیه‌ترین مردم به پیامبر خدا (ص) بود.

وای بر ما پس از تو

امام حسین چون شنید که خواهرش، ام کلثوم، صدایش را به این سخنان بلند کرده است که «وا محمداه وا علیّاه… وای بر ما پس از تو ای ابا عبدالله»، او را تعزیت داد و فرمود: «ای خواهر! با تسلای الهی آرام باش که ساکنان آسمان‌ها می‌میرند و ساکنان زمین نمی‌مانند و همه آفریده‌ها هلاک می‌شوند.»

سپس فرمود: «ای خواهر؛ ای ام کلثوم، تو ای زینب، و تو ای رقیه و تو ای فاطمه، و تو ای رباب! بنگرید که چون من کشته شدم، برایم گریبان چاک مَدهید و صورت مَخراشید و سخنان نسنجیده مَگویید.»

کامل الزیارات به نقل از حلبی نوشته: شنیدم که امام صادق می فرماید: «امام حسین نماز بامداد را با یارانش خواند و سپس به آنان رو کرد و فرمود: خداوند، به شهادت شما اجازه داده است. پس شکیبا باشید.»

از کتاب الملهوف در یادکرد حوادث عاشورا آمده است: «سپس مردان خاندان امام حسین یکی بعد از دیگری بیرون آمدند تا آنجا که لشکر عمر بن سعد، گروهی از آنان را کشتند. در این حال امام حسین فریاد برآورد: عمو زادگان من! شکیبا باشید. ای خاندان من! شکیبا باشید، شکیبا! به خدا سوگند پس از امروز دیگر هیچ گاه خواری نخواهید دید.»

ای پدر، عطش!

مرحوم ری شهری در کتاب حکمت‌نامه امام حسین، درباره خداحافظی امام از فرزندش علی اکبر (ع) نقل آورده و نوشته است:

الأمالی از شیخ صدوق به نقل از عبدالله بن منصور، از امام صادق، از امام باقر، از امام زین العابدین نوشته است: چون علی اکبر برای مبارزه به سوی لشکر عمر بن سعد رفت؛ امام حسین چشمش گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر آنان گواه باش که فرزند پیامبرت و شبیه‌ترین مردم به او در شکل و خو، به سوی آنان بیرون شد.» علی اکبر، شروع به رجزخوانی کرد و گفت: «من، علی بن حسین بن علی‌ام؛ ما و آل خدا به پیامبر سزاوارتریم. آیا نمی‌بینید که چگونه از پدرم حمایت می‌کنم؟»

آن گاه ده تن از دشمنان را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و گفت: «ای پدر؛ عطش!» امام حسین فرمود: «پسر عزیزم؛ شکیبا باش. جدت با کاسه پر، تو را سیراب می‌کند.» علی اکبر بازگشت و باز جنگید تا چهل و چهار نفر از آنان را کشت. سپس، خود به شهادت رسید. درود خدا بر او باد!

کتاب «حکمت‌نامه امام حسین» با تکرار این روایت از مرجع دیگری، بر صحت آن تاکید کرده و نوشته است:

در روایت دیگری از کتاب مقاتل الطالبیین به نقل از سعید بن ثابت آمده است:

چون علی اکبر برای مبارزه به سوی آنان رفت، امام حسین که درودها و سلام خدا بر او باد، پلک هایش را برهم نهاد و گریست و گفت: «خدایا! تو بر آنان گواه باش که جوانی به سوی آنان رفت که شبیه‌ترین مردم به پیامبر خداست».

علی اکبر با آنان به شدت جنگید. سپس نزد پدرش بازگشت و گفت: «ای پدر، عطش!» امام حسین به او فرمود: «محبوب من! شکیبا باش که شب نرسیده، از کاسه پیامبر خدا، سیراب می‌شوی.»

نظر شما