*چند سال با همسرت زندگی کردی؟

ما نزدیک به 10 سال زن و شوهر بودیم.

گفتی همسرت را دو سال است، ترک کرده‌ای. چرا؟

من 2 سال است به ایران برگشته‌ام و شوهرم در این دو سال حتی یک تلفن به من نکرده است. شوهری که تا این حد راحت از من گذشته قطعا علاقه‌ای به من ندارد و جدایی بهترین کار است.

*چرا به ایران برگشتی؟

واقعیت این است که در خارج از کشور رفاه داشتم اما دلم خوش نبود. من از کارهایی که شوهرم در آنجا می‌کرد راضی نبودم و زندگی‌ام به هم ریخته بود.

*شوهرت چه می‌کرد

او طرز فکری داشت که مورد  قبول من نبود. ما وقتی ازدواج کردیم من خودم را برای هر سختی آماده کرده بودم اما اینکه سبک زندگی شوهرم طوری باشد که در بند زن و زندگی نباید واقعا برای من قابل قبول نبود.

*شغل شوهرت چیست؟

شوهرم در ایران پزشکی خواند و بعد از اینکه تعهدش را انجام داد با هم به کانادا رفتیم. قرار بود آنجا هم دوره بگذارند. من هم پرستار بودم با هم دوره گذراندیم ولی بعد من به ایران آمدم.

*او چه می‌کرد که تو ناراحت بودی؟

شوهرم بیش از حد راحت بود. او من را آدم  خشکی ‌می‌داند. در حالیکه من واقعا اینطور نیستم. ما با عشق ازدواج کردیم. من به او اطمینان دارم و می‌دانم که به من خیانت نمی‌کند اما از رفتارش با دیگران خوشم نمی‌آید.

*فکر می‌کنی شوهرت به این جدایی رضایت دارد؟

اگر رضایت نداشت حتما در این مدت تماس می‌گرفت. او حتی یک تماس هم نگرفته است. وقتی خبر دادم که می‌خواهم طلاق بگیرم باز هم جواب نداد! این رابطه تمام شده است.

*بچه دارید؟

نه. شوهرم می‌گفت بچه داشتن کار اشتباهی است! ما بچه‌دار هم نشدیم.