شناسهٔ خبر: 67551823 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

اگر به جای پزشکیان، جهانگیری یا آخوندی می‌آمدند سرنوشت انتخابات چه می‌شد؟

«به نظر من، قطعا پزشکیان به لحاظ شخصیتی، وارسته و قابل دفاع است. بخشی به همین اعتبار به او توجه کردند. شما مطمئن باشید که اگر آخوندی و جهانگیری به میدان می‌آمدند، به مراتب رای‌شان کمتر از پزشکیان می‌شد و احتمال داشت جلیلی برنده شود.»

صاحب‌خبر -

انتخابات ریاست‌جمهوری با پیروزی مسعود پزشکیان به پایان رسید. با این حال بسیاری از جامعه‌شناسان انتخابات ۱۴۰۳ را انتخاباتی قابل بررسی و تامل عنوان کردند، چرا که در آن نظم سابق اجتماعی به هم خورده و حتی به نظر می‌رسد دچار تغییرات جدی شده است.

ایران وارد دوره جدیدی می‌شود

به گزارش دنیای اقتصاد، احمد بخارایی، جامعه‌شناس اعتقاد دارد که «ایران دارد وارد دوره جدیدی می‌شود و دو قطب در آن شکل گرفته‌اند. درون قدرت اصولگراها و اصلاح‌طلبان هستند که در پیوند قدرت و ثروت جابه‌جا می‌شوند، اما بیرون از آن ۶۰ درصد شکل گرفتند که پیام جدیدی دارند با دیدگاه متفاوتی از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان که در انتخابات شرکت نکردند.» این جامعه‌شناس بر این باور است که «در دور دوم هم شاهد بودیم که از این ۶۰ درصد حدود ۹ درصد به صحنه مشارکت پیوستند. ارزیابی افرادی که از این ۱۰ درصد به پزشکیان رای دادند، نشان می‌دهد که بیشتر ترس داشتند و حتی یک تعدادی از افرادی که به جلیلی رای دادند از خوف دم و دستگاه پزشکیان بود؛ یعنی افراد به خاطر خود کاندیدا و نامزد رای ندادند، بلکه از ترس دیگری بود.»

بخارایی با تاکید بر اینکه این خیلی مهم است، گفت: «بررسی قشرهای مختلف جامعه نشان می‌دهد؛ چه قشری که مشارکت کردند و چه ۵۰ درصدی که مشارکت نداشتند و حتی بخشی از اصلاح‌طلبان هم که به آقای پزشکیان رای دادند و یک درصد قابل توجهی که به جلیلی رای دادند، همه به دنبال تغییر و تحول هستند. بیشتر رای‌دهندگان برای تغییر وضع موجود رفتند و آزرده و خسته بودند. نگاه کنید، چقدر رای پزشکیان نسبت به رای دولت خاتمی و روحانی پایین است. این در واقع واقعیتی است که باید با آن روبه‌رو شویم.»

این جامعه‌شناس معتقد است که اگر به جای پزشکیان، شخصیت سیاسی دیگری بود، ممکن بود جلیلی رای بیاورد: «به نظر من، قطعا پزشکیان به لحاظ شخصیتی، وارسته و قابل دفاع است. بخشی به همین اعتبار به او توجه کردند. شما مطمئن باشید که اگر آخوندی و جهانگیری به میدان می‌آمدند، به مراتب رای‌شان کمتر از پزشکیان می‌شد و احتمال داشت جلیلی برنده شود.»

بخارایی به تحلیل پایگاه رای پزشکیان می‌پردازد: «بررسی آرای پزشکیان نشان می‌دهد، ۱۰ درصد از آرا متعلق به اصلاح‌طلبان است که احتمالا در جهت استقرار وضعیت گذشته تلاش می‌کنند و خواستار استمرار پست و مقام و جایگاه اما ۹۰ درصد دنبال اصلاحات واقعی هستند.

اگر بخواهیم با تفکیک طبقات نگاهی به این آرا داشته باشیم، طبقه متوسط و مرفه به پزشکیان متمایل شدند، چرا که دنبال تغییرات سیاسی هستند و بیشتر خواسته‌هایشان رنگ و روی سیاسی دارد و از سوی دیگر طبقه محروم به پزشکیان رای دادند، چرا که خواستار تحول اقتصادی بودند.» این جامعه‌شناس در مورد تاثیر نداشتن تبلیغات منفی روی رای دادن به پزشکیان می‌گوید: «این را می‌شود از دو جنبه بررسی کرد؛ یکی از بعد نظری و دیگری عملیاتی. بعد نظری این چیزی است که مرتب پزشکیان تکرار می‌کرد و آن اعتمادسازی بین مردم و جلب نظر آن‌ها بود.

از بعد نظری و تئوری بالا رفتن قیمت بنزین درست است، اما مساله این است که پزشکیان تغییر قیمت‌ها را منوط به این کردند که مردم قانع بشوند که تداوم وضع موجود و قیمت‌های جاری نه ممکن است و نه مطلوب. آنچه مهم است نحوه عملیاتی کردن این نظریه است. بنابراین این نتوانست تاثیری روی رای‌ها بگذارد، از طرفی یادمان نرود، بخش بزرگی از رای به پزشکیان به دلیل نگرانی بود.»

او درباره تفاوت نظرسنجی‌ها با اتفاقی که در پای صندوق رای افتاد توضیح می‌دهد: «به نظر من نگاه علمی در نظرسنجی‌ها نیست. یک پیمایش باید دارای اعتبار روایی باشد و در نمونه‌گیری‌ها همه جوانب دیده شود و همه کسانی که وارد تحقیق می‌شوند شامل همه قشرها باشد.

در حالی که در نظرسنجی‌های انجام شده این‌گونه نبود. به خاطر اینکه سازمان‌ها اغلب جهت‌گیری سیاسی دارند و خودآگاه و ناخودآگاه سراغ کسانی رفتند که از طیف خودشان هستند. پس ما با دیده تردید به این نظرسنجی‌ها می‌توانیم نگاه کنیم.» بخارایی تاکید می‌کند: «نباید مواجهه حداقلی از این پس داشت و فقط فکر معیشت مردم بود و دچار روزمرگی‌ها شد. چراکه جامعه ما ملتهب است. رئیس‌جمهور باید مردم را بشناسد که دنبال پیام تحول‌جویانه هستند و تغییرات می‌خواهند.»

ماراتن سخت پساانتخاباتی

سمیه توحیدلو، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به لایه‌های پنهان این انتخابات می‌پردازد: «واقعیت این است که فضای این انتخابات خاص بود؛ چراکه فضای ترس بود که بسیاری را پای صندوق رای کشاند. به نظر من افزایش مشارکت در دور دوم بیشتر بر سر این بود که ممکن است یک رئیس‌جمهور نتواند کار چندانی کند، اما یک رئیس‌جمهور بد خیلی کارها می‌تواند بکند. بنابراین افزایش مشارکت بیش از اینکه رای ایجابی باشد، رای سلبی بود.»

توحیدلو این انتخابات را اصلاح‌طلبانه نمی‌داند و توضیح می‌دهد: «من این انتخابات را هرچند که اصلاح‌طلبان در آن حضور داشتند، اما انتخابات اصلاح‌طلبانه نمی‌دانستم. تصور من این است که در جامعه ما سه‌قطبی جدید شکل گرفته است. در این سه‌قطبی جدید گروه‌های مختلفی هستند؛ یک قطب خیلی اصولگرای جدی که پایه رای دارد و بخش زیادی پایه رای آن به آقای جلیلی است.

قطب بسیار جدی جامعه و سیاست اکنون خارج از فضای اصلاح‌طلبی و اصولگرایی است، چراکه در بدنه جامعه و بر اساس ارزش‌های مشترک شکل گرفته است. این افراد در انتخابات شرکت نکردند. از طرف دیگر، یک گروه میانه‌ای شکل گرفته که جمع جدیدی است از چندین گروه‌های متکثر. افرادی که خواستار و دنبال حل منازعه هستند.»

ارزیابی این جامعه‌شناس از فعالیت‌های پزشکیان این است که او از یک گروه و یک جناح نیست: «آقای پزشکیان در سخنرانی‌ها و مناظره‌هایش جا انداخت که متعلق به یک گروه یا جناح نیست و ما دیدیم که در رای او هم از بدنه اصلاح‌طلبی است و هم از بدنه اصولگرایی.

در واقع از افرادی است که به دنبال حل منازعه در داخل هستند و همچنین افرادی که خسته از وضعیت اقتصاد و فرهنگ هستند و جوان‌هایی که می‌خواهند زندگی کنند. بنابراین پزشکیان فقط جریان اصلاح‌طلبی نیست.» توحیدلو این شرایط را نشانه تغییر تقسیم‌بندی‌های سیاسی می‌داند و اعتقاد دارد: «این انتخابات تا حدی جلو آمده است، اما این پیش‌بینی است که تقسیم‌بندی‌های سیاسی و اصلاح‌طلبان و اصولگرایی تا حدودی از قالب قبلی خارج شده و تغییر کنند.»

او پایگاه رای پزشکیان را منوط به یک جناح نمی‌داند و تاکید می‌کند: «من بعد از انتخابات خیلی‌ها را پیروز می‌دیدم. آدم‌هایی که دوست دارند تغییر کنند و به زندگی خوب برسند. این امید به کسانی تزریق شده که دنبال تحول‌خواهی، فلسفه زندگی معمولی و جامعه قوی هستند.

یک بخشی از جامعه به‌شدت دنبال هوای تازه بودند، آدم‌های تغییرخواه. از سوی دیگر عده‌ای واقعا رای دادند به این دلیل که با معیشت آن‌ها گره خورده بود و دنبال یک تغییر بودند. یک بخشی هم پایگاه قومیتی داشتند. همه اینها دست به دست هم دادند تا پزشکیان رئیس‌جمهور شود. به نظر من اما آنچه مهم است سهم گفتمانی که هر طیفی داشتند و به نظر من اکثریت بهبود وضع موجود و تحول‌خواهی می‌خواستند.»

آیا با توجه به خواسته این گروه، کار ریاست‌جمهور در روزهای پیش‌رو پیچیده‌تر نمی‌شود: «باید تاکید کنم که همه ما با یک شرایط سخت روبه‌رو هستیم. چراکه بسیاری انتظار دارند در ابتدای کار تحولات سریعی به وقوع بپیوندد، اما تصور من نیست که جامعه به سرعت درگیر تحولات شود. قطعا در روزهای پیش‌رو ما یک شوک بورس داریم و شوک‌های دیگر… اما مساله این است که ما باید به یک جامعه قوی برسیم. همه این گروه‌ها و افرادی که به دلایل مختلف پای صندوق رای آمدند باید در میدان بمانند و مطالبه‌گر باشند.»

او در مورد اینکه چرا بحث گرانی بنزین و همچنین ترس از تکرار دوره خاتمی و روحانی مانع رای ندادن مردم به پزشکیان نشد، می‌گوید: «در مناظره‌ها واقعا بحث همه کاندیداها حتی جلیلی و قالیباف بحث بنزین بود. بحث دادن طلا و زمین و… با این حال بحث ناترازی انرژی موضوع جدی جامعه ماست؛ ما به فضایی رسیدیم که هزینه‌های دولت و تحریم این ناترازی را ایجاد کرده است، اما بیش از همه به این گفتمان اعتماد کردند که اگر قرار است در بحث بنزین اتفاقی بیفتد باید با مردم صحبت شود و همه اینها با مشورت مردم پیش برود.»

این جامعه‌شناس با تاکید بر اینکه جامعه ما چندصدایی است، می‌گوید: «چندین سال است که شکاف دولت و ملت در جامعه ما دارد بیشتر و بیشتر می‌شود. ما از حالت جامعگی در آمده‌ایم و تبدیل به توده متکثری شده‌ایم که نگاه‌های فردگرایانه دارد و به دنبال خواست و منفعت خود است و اساسا همه شاخص‌های مبتنی بر سرمایه اجتماعی یک روند نزولی جدی داشته است.

از یک جایی به بعد به نظر می‌آید جامعه می‌خواهد خودش را پیدا کند و می‌خواهد سیاست را پس بگیرد. اتفاقات سال‌های گذشته جدا از ماهیت شکل‌گیری آن زنگی برای شروع پیدایش یک جامعه بود. شکل‌گیری نهادهای کوچک و خرد با شبکه‌های همیاری و… نشان می‌دهد جامعه در حال قدرتمندشدن است و جامعه‌ای که قدرتمند می‌شود تکثر صداهایش به اندازه تکثر آدم‌هایش می‌شود.

طبیعی است که جامعه‌ای قدرتمند می‌شود که نهادها در آن شکل بگیرد. ما در حال پیدایش جامعگی‌هایی هستیم که چندپاره است و باید این چندپارگی‌ها را تحمل کنیم و این موزاییک متکثر جامعه را نهادمند کنیم. باید کنشگران اجتماعی در این نهادها فعال باشند. بنابراین من معتقدم که جامعه دارد قدرت می‌گیرد؛ حتی برای‌عدم حضور در انتخابات و حتی برای حضور در انتخابات. این روند اما زمانی ادامه پیدا می‌کند که این گروه‌ها بتوانند خود را نهادینه کنند و تشکل‌ها را شکل بدهند. این آغاز خوبی است و خیلی بستگی به حضور کنشگران و تحلیلگران دارد و البته اینکه پذیرفته شود فضا برای شنیده شدن همه صداهای جامعه باز شود.»

به گفته توحیدلو، دلیل فاصله میان نظرسنجی‌ها و نتیجه انتخابات این بود: «جامعه تصمیم خود را نگرفته بود. خیلی‌ها لحظات آخر پای صندوق رای رفتند. باید برای ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان کار پیمایش و میدانی انجام دهیم. در نظرسنجی‌ها معمولا یک روند دو، سه ماهه را رصد می‌کنند. کمپین انتخابات اما یک ماه بود. نظرسنجی مردمی که به صورت روزانه نظرشان تغییر می‌کند، خیلی سخت است. یک نکته بسیار جدی بازدارنده‌های انتخاباتی بود. مثل آنچه در مرحله اول اتفاق افتاد، مرددهایی که می‌گفتند می‌آیند نیامدند. رای‌ها تثبیت‌شده نبود.

آنچه اتفاق افتاد در دو هفته منتهی به مرحله اول متکی بر ایده‌های بسیار بزرگ، کوتاه بودن و اثرات ضربتی بود که امکان رصد کردن آن وجود نداشت. این انتخابات کمپین کوتاه‌مدت داشت و امکان ارزیابی وجود نداشت. رای‌گیری روی موج‌های بیم‌وامید شکل می‌گرفت. به این شکل که هر کدام از رقبا می‌گفتند که وضعیت بد است و پای صندوق‌های رای بیایید یا وضعیت خوب است رای‌مان را تثبیت کنیم. بنابراین کمپ لحظه‌ای و بیم و امید دادن‌هایی را که خیلی روی آن نمی‌شد حساب کرد، نمی‌شد به راحتی در نظرسنجی‌ها آورد.»

این جامعه‌شناس در نهایت تاکید می‌کند مهم این است که «جامعه ما در حال قدرت گرفتن است و بعد از این هم باید حواسمان باشد و دنبال کنشگران میانجی‌گری باشیم که صداهای خاموش را رساتر کنند و در عین حال مطالبه‌گری و آگاهی زنده بماند. این شروع یک ماراتن سخت است با باخت‌های جدی و پیروزی‌های جدی.»

نظر شما