به گزارش ایسنا، نورنیوز به مناسبت صدمین سالگرد درگذشت این شاعر از ویژگیهای فکری و ادبی او نوشت: در تاریخ طولانی و کهن ادبیات فارسی، میراث ادبی دوران مشروطه به دلیل واقع شدن در بزنگاه تاریخی جنبش مشروطیت از ویژگیهای ممتازی برخوردار است. پایه گذاران ادبیات مشروطه یعنی کسانی مثل ملک الشعرای بهار، فرخی یزدی، عارف قزوینی، ایرج میرزا و میرزاده عشقی، به دنبال ایجاد پل ارتباطی بین توده مردم و روشنفکران بودند تا از این طریق بتوانند تجدد را در ایران آن روزگاران و در میان عموم مردم ایران نهادینه کنند.
در این میان سید محمدرضا کردستانی با شهرت میرزاده عشقی (۲۰ آذر ۱۲۷۳ – ۱۲ تیر ۱۳۰۳) به دلیل این که از ادبای صاحب قلم و متجدد عصر بود توانست با انتشار روزنامه نوگرای "قرن بیستم" شهرتی بهم بزند و به ویژه در بین عوام مردم محبوبیتی برای خود دست و پا کند. با توجه به پس زمینه سیاسی ادبیات مشروطه برای نقد و بررسی اندیشههای میرزاده عشقی شایسته است مجموعه تفکرات او را به دو بخش سیاسی و ادبی تقسیم کنیم.
در خصوص اندیشه سیاسی-اجتماعی عشقی باید گفت میرزاده از متجددین حامی مشروطه است و به دلیل شرایط خانوادگی و اجتماعی با حب وطن و ایمان به ارزشهای مشروطه بزرگ شده است. به همین دلیل نیز وقتی در برابر مانور جمهوری رضاخانی قرار میگیرد با سرودن منظومه بلند بالای "جمهوری نامه" انزجار خود را از هر نوع جمهوری در شرایط آن روز ایران اعلام میکند. با این حساب میتوان عشقی را در کنار کسانی نظیر مرحوم آیت الله سید حسن مدرس، در زمره مخالفان جمهوریت قرار داد اما مخالفت عشقی با جمهوری رضا خانی از جنس دیگری است چرا که وی انقلاب مشروطه را انقلابی نارس میداند و معتقد است در جامعهای که مردم هنوز معنای مشروطه را به طور کامل درک نکردهاند نمیتوان به یکباره سخن از جمهوریت به میان آورد.
درباره اندیشه اجتماعی عشقی باید گفت وی علی رغم باور به نظریه داروینیسم که در جامعه آن روز ایران نمادی از تجدد محسوب میشد باور به دین را از ملزومات نظم اجتماعی دانسته و در آثاری همچون مستزاد "مجلس چهارم" از دیندارانی مانند آیت الله مدرس حمایت میکند. به علاوه وی در کنار اعتقاد به نوع تندی از ناسیونالیسم که در آثاری مانند "اپرای ایوان مدائن" رنگ باستان گرایانه به خود گرفته، به دلیل مطالبی که در شعر "عید خون" گفته است، طبق نظر برخی نویسندگان، شاعر آنارشیست و نیهیلیست دوره مشروطه نیز محسوب میشود.
در خصوص اندیشه ادبی عشقی باید گفت او از جمله حامیان شعر نو در زمانی است که این نحله ادبی تازه در حال پا گرفتن در بین ادیبان ایران بوده است. در میان آثار منظوم وی "سه تابلوی مریم" بیش از هر اثری در بردارنده جنبه نوگرایی است. همچنین نباید فراموش کرد که روزنامه قرن بیستم عشقی بیش از هر روزنامه دیگری حامی هواداران شعر نوی فارسی بود به نحوی که نیما یوشیج به عنوان پدر شعر فارسی اولین آثار خود را در این روزنامه به چاپ رساند.
روی هم رفته با وجود اعتقاد عشقی به مشروطه نباید او را به دلیل گفتن این جمله که «من با یک من فکل و کراوات مخالف جمهوریام» متحجر دانست بلکه باید گفت وی از جمله شاعران وطن پرستی است که آزادگی خویش را هرگز قربانی مطامع دنیوی حکام آن روز ایران نکرد و هم با استبداد پهلوی اول و هم با پادشاهی ولنگار قاجار در اواخر عصر احمدشاهی به مخالفت برخاست و دست آخر نیز جان بر سر زبان سرخ خویش نهاد و طبق ادعای برخی پژوهشگران، توسط سرتیپ محمد درگاهی از مقربین رضاخان کشته شد. به طور کلی میتوان عشقی را شاعری در قله ادبیات روشنفکری مشروطه و شاعری نوگرا دانست.
انتهای پیام
نظر شما