شناسهٔ خبر: 67450029 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

«کافکا» به روایت سینما

حسین شایسته

«فرانتس کافکا» رمان‌نویس مشهور اهل چک، الهام‌بخش مجموعه‌ای از فیلم‌ها با مضامین اضطراب و پوچی بود که قرار است به عنوان بخشی از برنامه بزرگداشت و مرور آثار این نویسنده در جشنواره کارلووی واری نمایش داده شوند.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، وقتی صحبت از فرانتس کافکا، نویسنده مشهور چک به میان می‌آید، فیلمسازان سراسر جهان مدت‌هاست که از او الهام گرفته‌اند یا از آثار او اقتباس کنند یا فیلم‌هایی ساخته‌اند که به طور قطع «کافکایی» هستند و به بیانی دیگر مملو از آن نوع عصبانیت، بیگانگی و پوچی است که او را به عنوانی یکی از برجسته‌ترین و متمایزترین چهره‌های ادبیات قرن بیستم تبدیل کرد.

اکنون، یک قرن پس از مرگ این نویسنده ، جشنواره فیلم کارلوی واری برنامه بزرگداشت و مرور آثار برگرفته از رمان‌های کافکا را برگزار کرده که شامل نمایش آثاری از کارگردانی چون اورسن ولز، مارتین اسکورسیزی، فدریکو فلینی و استیون سودربرگ می‌شود.

«لورنزو اسپوزیتو» که به همراه «کارل اوخ»، کارگردان هنری این جشنواره سینمایی، برگزارکننده برنامه مرور آثار کافکا  است به هالیوود ریپورتر گفت: «این که این نویسنده (کافکا) توانسته است برای سالیان متمادی نه تنها بر ادبیات، بلکه بر سینما تأثیر بگذارد، شگفت انگیز است».

از نظر «اسپوزیتو»، آنچه که کافکا را متمایز می‌کرد، درک منحصر به فرد از شرایط انسان بود و اینکه زندگی در دنیای مدرن چقدر می‌تواند چالش برانگیز و پوچ باشد . او نه تنها ساختار سیاسی و اقتصادی جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم به وضوح درک کرده بود، بلکه ناتوانی ما برای تغییر را نیز درک کرده است.

بخش مرور آثار فرانتس کافکا در جشنواره کارلوی‌واری با عنوان «آرزوی سرخپوست بودن: کافکا و سینما» به اقتباس‌های سینمایی و فیلم‌های متاثر از آثار ادبی کافکا تقسیم می شود.

ژوئن امسال صدمین سال درگذشت کافکا بود که در آسایشگاهی در شهر کیرلینگ اتریش درگذشت. او یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن ۲۱ روز سوم جولای سال ۱۸۸۳ در یک خانواده‌ یهودی آلمانی‌زبان در پراگ، ‌پایتخت جمهوری چک، متولد شد. او بزرگ‌ترین فرزند از جمع شش فرزند خانواده بود و زبان اولی که فراگرفت، آلمانی بود اما بعدها توانست زبان چکی را نیز بیاموزد. علاقه‌اش به زبان فرانسه، او را به آموختن این زبان کشاند.

کافکا پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشگاه آلمانی «چارلز فردیناند» در پراگ رفت و در ابتدا به تحصیل شیمی پرداخت؛ اما بعد از دو هفته رشته‌اش را به حقوق تغییر داد و در سال ۱۹۰۶ موفق به کسب دکترای حقوق شد.

تا هنگام مرگ، آثار و سبک نگارش کافکا توجه کمی را جلب می‌کرد. وی پیش از مرگ‌، از دوست نزدیک و مدیر برنامه‌های ادبی‌اش، «ماکس برود» خواست تا تمام دست‌نوشته‌هایش را از بین ببرد.

«دورا دیامانت» که «کافکا» به او علاقه‌مند بود، تا حدودی این درخواست را اجرا کرد؛ اما حدود ۲۰ یادداشت و ۳۵ نامه‌اش را نگه داشت که البته در سال ۱۹۳۳ به دست گشتاپو افتاد. هرچند هنوز تحقیقات برای یافتن دست‌نوشته‌های «کافکا» در حال انجام است.

تمامی آثار منتشرشده‌ کافکا به‌ جز چند نامه‌ای که او در چک به «میلنا جنسکا» نوشت، همگی در آلمان نوشته شدند. کافکا سبک نگارشی منحصر به فردی داشت و البته این مسأله شاید به خاصیت زبان آلمانی برمی‌گردد که این امکان را به وی می‌داد تا از جملات بلند استفاده کند؛ جملاتی که برخی مواقع حتی به یک صفحه می‌رسید.

دو مساله مهم که دائما ذهن «کافکا» را به خود مشغول می‌کرد و وی را تحت فشار قرار می‌داد، رابطه‌ نابسامان او با پدرش و مذهب یهودیت وی بود. ارتباط او با پدرش در بسیاری از آثارش تاثیر گذاشته و امروزه هم از مشخصه‌های بارز این نویسنده برای روانکاوی ذهن وی به کار می‌رود. یهودی بودن کافکا هم از دیگر عواملی بود که موجب می‌شد اکثر داستان‌های او حول محور موضوع بیگانگی به نگارش درآیند.

منتقدان بسیاری سعی کرده‌اند تا آثار «کافکا» را در قالب‌های فکری و عقیدتی خاصی قرار دهند، از جمله مدرنیسم و رئالیسم جادویی، و برخی تأثیر مارکسیسم را در آثار او مانند «قصر»، «محاکمه» و یا «در تبعیدگاه» آشکار می‌دانند. برخی دیگر اگزیستانسیالیسم یا آنارشیسم را سبک مورد استفاده‌ «کافکا» می‌دانند.

شرح‌حال‌نویسان معتقدند «کافکا» همیشه فصل‌های ابتدایی کتابی را که در حال نوشتنش بود، برای دوستان صمیمی‌اش می‌خواند. «میلان کوندرا» بر این باور است که نویسندگان زیادی مانند «گابریل گارسیا مارکز» و «کارلوس فوئنتس» شوخ‌طبعی سوررئالیستی کافکا را در آثارشان استفاده کرده‌اند. «ژان پل سارتر» و «آلبر کامو» دو نویسنده‌ نامداری بودند که بیش از همه تحت تاثیر سبک ادبی خالق «مسخ» قرار داشتند.

«کافکاییسم» (Kafkaesque) اصطلاحی است برای توصیف موقعیت‌های سوررئال، مانند آن‌چه در رمان‌های کافکا رخ می‌دهد و وارد زبان انگلیسی شده است.

با این حال، خوانندگان آثار این نویسنده برای انتخاب یک اثر از او، باید توجه کافی به تاریخ چاپ کتاب داشته باشند؛ چراکه «کافکا» پیش از آن‌که بتواند برخی نوشته‌هایش را برای چاپ آماده کند، درگذشت. بنابراین، رمان‌های «قصر»، «محاکمه» و «آمریکا» همگی توسط مدیر کارهایش «مکس برود»، منتشر شدند.

فشارهای اجتماعی و افسردگی‌های کافکا موجب شد تا او به بیماری‌های متعددی مانند سل، میگرن و بی‌خوابی مبتلا شود. وضعیت وخیم او این اجازه را به او نمی‌داد تا بتواند به اندازه‌ کافی غذا بخورد و از آن‌جایی ‌که آن زمان درمان داخل وریدی هنوز کشف نشده بود، هیچ راهی برای تغذیه‌ او نبود، تا این‌که سرانجام در سوم ژوئن ۱۹۲۴ در آسایشگاهی در منطقه‌ کرلینگ نزدیک وین درگذشت.

پیکر این نویسنده روز یازدهم ژوئن پس از انتقال به پراگ به خاک سپرده شد.

داستان‌های زیادی از کافکا به ‌جا مانده‌اند که از جمله‌ آن‌ها می‌توان به «توصیف جنگ» (۱۹۰۴)، «مقدمات عروسی در ییلاق» (۱۹۰۷)، «تفکر» (۱۹۱۲)، «در تبعیدگاه» (۱۹۱۴)، «رییس آرامگاه» (۱۹۱۷)، «دیوار بزرگ چین» (۱۹۱۷)، «پیامی از سوی امپراتور» (۱۹۱۹) و «محاکمه» (۱۹۲۵). «قصر» (۱۹۲۶) و «آمریکا» (۱۹۲۷) اشاره کرد.

انتهای پیام

نظر شما