شناسهٔ خبر: 67347562 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت

بدون هیچ تردید حدیث غدیر نه تنها سند صحیحی دارد بلکه بسیاری از بزرگان اهل سنت تواتر آن را پذیرفته‌ و نقل کرده‌اند.

صاحب‌خبر -

1.شمس الدین الذهبی

ذهبی می نویسد محمد بن جریر طبری اسناد روایت غدیر خم را در چهار جلد جمع آوری کرده است که من قسمتی از آن را دیدم و از گستردگی روایات آن شگفت زده شدم و یقین کردم که این اتفاق افتاده است. «رأیت مجلدا من طرق الحدیث لابن جریر فاندهشت له ولکثرة تلک الطرق»

2.ابن حجر عسقلانی: حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» را ترمذی و نسائی با سند صحیح نقل کرده‌اند. سندهای بسیاری دارد که همه آن‌ها را ابن عقده در کتاب مستقلی جمع آوری کرده است و بسیاری از اسناد آن صحیح و یا حسن هستند.

3.ابن حجر الهیثمی:

حدیث ثقلین و غدیر در کنار هم از لسان پیامبر(ص)

امیرمؤمنان(ع) فرموده است: رسول خدا(ص) در زیر درختی در محل خم قرار گرفته بود. طولی نکشید از زیر درخت بیرون آمده و دست مرا گرفت و خطاب به مردم فرمود: ای مردم! مگر نه این است که گواهی می‌دهید خدای تعالی پروردگار شماست؟ در پاسخ گفتند : آری. فرمود: مگر نه این‌ است که گواهی می‌دهید خدا و رسول او از جان شما به شما سزاوارترند؟ و خدا و رسول او مولای شمایند؟ گفتند: آری. فرمود: بنابراین کسی که خدا و رسول او مولای او هستند، به راستی این شخص علی(ع) مولای اوست. اینک در میان شما دو اثر ارزنده و گرانبها می‌گذارم که هرگاه به آن‌ها تمسک کنید، هرگز در منجلاب گمراهی گرفتار نخواهید شد. یکی کتاب خدا است که ریسمان استوار میان شما و خدا می‌باشد که یک طرف آن در دست حق تعالی است و طرف دیگرش در اختیار شماست و دیگری اهل بیت من است. ابن حجر بعد از نقل این روایت بر صحت آن تصریح کرده و به طرق آن نیز اشاره کرده و می‌گوید سند این روایت صحیح است. حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبوطفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است.

ابن حجر می نویسد در صحت حدیث غدیر شکی نیست زیرا گروهی مانند ترمذی، نسائی و احمد آن را با سند نقل کرده‌اند. اسناد این حدیث فراوان است و شانزده تن از اصحاب آن را روایت کرده اند و در نقلی که احمد دارد می‌گوید: سی نفر از اصحاب در زمان خلافت علی علیه السلام وقتی که علی از آنان در خواست گواهی بر شنیدن این حدیث از رسول خدا (ص) نمود ، شهادت دادند که آن را از پیامبر شنیده‌اند. بیشتر سندهای این حدیث صحیح و حسن است و سخن کسی که بر سند آن بخواهد ایراد می‌گیرد، ارزش توجه ندارد.

4.أبو حامد غزالی:« واجمع الجماهیر علی متن الحدیث من خطبته فی یوم عید یزحم باتفاق الجمیع. » از خطبه‌های رسول گرامی اسلام (ص) خطبه غدیر خم است که همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند.

5.سبط بن جوزی :اتّفق علماء السیر علی أنّ قصّة الغدیر... دانشمندان متخصص در تاریخ اسلام اتفاق بر قصه غدیر دارند. ابن جوزی به کلمه مولا در حدیث غدیر که به معنی ولایت و حاکمیت است نیز تصریح دارد. دانشمندان عرب در تفسیر کلمه (مولی) در فرمایش رسول خدا که فرمود : (من کنت مولاه) وجوهی ذکر کرده‌اند که یکی از آن‌ها به معنای مالک است و... معنای دهمین آن اولی و برتر است. خداوند فرمود: این مولای شما است، به این معنا است که او اولی و برتر به شما است و چون ثابت شد که مولی به معنای اولی است ؛ پس حمل لفظ مولی در این حدیث بر کسی که مالک بنده‌ای باشد جائز نخواهد بود ؛ چون پیامبر مالک علی و علی بنده رسول خدا و آزاد شده او نبود ، و نیز حمل آن بر کسی که پسر عموی دیگری است جایز نیست ؛ زیرا او پسر عمویش بود . و نه بر هم پیمان ، چون این قضیه مربوط به کسانی است که ضرر دیده‌اند و پیمان بر کمک و همراهی می بندند . و نه بر یاری و کمک ؛ زیرا این معنی در خود کلمه موجود است . و نه بر کسی که سر پرستی (ضمان جریره) را دارد و نه بر همسایه که چنین حملی لغو است و نه بر آقا و سروری که اطاعتش لازم است .

پس مقصود از کلمه مولی در این حدیث غیر از معنای دهم آن که اطاعت محض و مخصوص یعنی همان حمل بر اَولی نخواهد بود و معنایش این می‌شود: کسی که من اولی و برتر از جان وی به خود او هستم پس علی هم اولی و برتر از جان او به او است. من در این معنی و تفسیر تنها نیستم. بلکه ابو الفرج اصفهانی نیز در کتابش مرج البحرین این حدیث را از اساتیدش نقل کرده و می‌گوید: رسول خدا دست علی را گرفت و فرمود: کسی که من ولی و سرپرست او و برتر از جانش به وی هستم ؛ پس علی سرپرست او است.

از این تعابیر فهمیده می‌شود که همه معانی کلمه مولی در نهایت باز گشت به وجه دهم آن دارد که جمله : آیا من بر جان مؤمنان برتر از خودشان نیستم ؟ و این نص آشکاری است در اثبات امامت و پذیرفتن طاعت و پیشوائی .

6.العجلونی الجراحی

حدیث: «من کنت مولاه فعلی مولاه» را طبرانی و احمد وضیاء در کتابش المختارة، از زید بن ارقم وعلی و سی نفر از صحابه نقل کرده اند، پس حدیث متواتر و مشهور است.

  

7.ترمذی نیز آنرا از أبو طفیل روایت نموده است. أبی سریحه و یا زید بن أرقم از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود : «هرکس من مولای او هستم ، پس علی مولای او است». این حدیث حسن و صحیح است.

8.ابن تیمیه در مورد حدیث ثقلین و غدیر

ابن تیمیه با همه تعصب و تندی که دارد این روایت را مورد توجه و سندش را نیز معتبر می داند. او می نویسد در روایت صحیح از پیامبر(ص) ثابت شده است که آن حضرت در غدیر خم در حضور مردم خطبه خواند و فرمود: همانا من دو چیز گرانبها در میان شما می‌گذارم، یکی کتاب خدا است. آنگاه مردم را درباره آن سفارش کرد. سپس فرمود: وعترت من ،‌ اهل بیت من. شما را به خدا سفارش می‌کنم درمورد اهل بیتم . این جمله را سه مرتبه تکرار کرد.

و حسن و حسین از بزرگان اهل بیت رسول خدا و نزدیکترین افراد به آن حضرت است. چنانچه در روایت صحیح ثابت شده است که رسول خدا(ص) کسایش را بر علی، فاطمه، حسن و حسین انداخت پس از آن فرمود: خدایا این ها اهل بیت من هستند پس رجس و پلیدی را از آنها دور کن و آنها را پاک گردان.

9.یحیی بن جعده از زید بن ارقم روایت کرده است که همراه رسول خدا(ص) به راه خویش ادامه میدادیم تا به غدیر خم رسیدیم. در آنجا درختی بود که رسول خدا(ص) به آن درخت اشاره کرد و اصحاب زیر آن درخت را تمیز و مرتب ساختند و آن روز به اندازهای هوا گرم بود که ما روز گرم و پر حرارتی را مانند آن روز ندیده بودیم.رسول خدا(ص) به ایراد خطابه پرداخت. پس از حمد و ثنای الهی خطاب به مردم فرمود: هیچ پیغمبری مبعوث نمی‌شود مگر آنکه نیمی از مقدار زندگی پیغمبر پیشین خود را عهده‌دار می‌شود، طولی نمی‌کشد دعوت الهی را اجابت می‌کنم و دو اثر گرانبار در میان شما به جای می‌گذارم که اگر از آنان پیروی نمایید، هرگز به گمراهی گرفتار نخواهید شد. یکی کتاب خداست و دیگری عترت من است. سپس دست علی(ع) را به دست گرفت و خطاب به مردم گفت: ای مردم! چه کسی از جان و مال شما از خود شما سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسول خدا(ص) داناتر و اولی تر به جان و مال است آنگاه فرمود: بر هر کسی من ولایت دارم، علی نیز مولای اوست.

10.محمد ناصر البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید: أخرجه الترمذی و قال : «حدیث حسن صحیح» .قلت : وإسناده صحیح علی شرط الشیخین .

ترمذی آن را نقل کرده و گفته است که این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم که سند آن با شرائطی که بخاری و مسلم برای صحت روایت قائل هستند ، صحیح است .الألبانی ، محمد ناصر ، سلسلة الأحادیث الصحیحة ، ج4 ، ص331ـ 332 ، ناشر : مکتبة المعارف ـ الریاض .

11.سابقه عید غدیر در میان مسلمانان نیز که حتی علمای اهل سنت به آن تصریح کرده اند از دلایل و شواهد تاریخی دیگر می باشد. الغدیر از شرف‌المصطفی تألیف ابو سعید خرگوشی نیشابوری از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که فرمود: به من تهنیت گویید، به من تهنیت گویید خدای تعالی مرا به نبوت، و خاندانم را به امامت ویژگی داد. و همان حضرت مطابق نقل الغدیر از اهل سنت فرمود: روز غدیر، برترین اعیاد امت من است آن، روزی است که خدای تعالی مرا مأمور کرد، برادرم علی بن ابی طالب(ع) را چون نشانه‌ای برای امتم نصب کنم تا پس از من بدو راه یابند و آن روزی است که خداوند دین من را کامل و نعمتش را بر امت من تمام نمود و راضی شد که اسلام دین آن ها باشد.

بنابراین، توجه به روز غدیر به عنوان یک عید اسلامی، ریشه در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) دارد و پیامبر اکرم(ص) که این روز را عید اعلام کرده و در حقیقت مؤسس این عید است.

پس از پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) نیز به این روز به عنوان عید توجه ویژه داشتند همچنانکه امیر المومنین(ع) در روز جمعه‌ای که با عید غدیر مصادف شده بود، خطبه‌ای ایراد کرده ضمن آن فرمودند: «خدایتان رحمت کند امروز در معاش خانواده هایتان توسعه دهید و به برادرانتان نیکی کنید، و به خاطر این نعمت پیوسته که خدایتان عطا کرده شکر او را به جای آرید با هم باشید تا خدا پراکندگی هایتان را جمع کند به هم نیکی کنید تا خدا به این الفت و اجتماعتان رحمت آورد و چنانکه خدا بر شما منت نهاده، ثواب این عید را چندین برابر اعیاد دیگر قرار داده از نعمت های او به هم هدیه کنید نیکی در این روز مال را افزایش می دهد و عمر را طولانی می کند مهربانی در این روز رحمت و عطوفت خدا را جلب می کند».

همان‌طور که می‌دانیم در زمان خلافت امیر المومنین علی(ع) بسیاری از اصحاب پیامبر اکرم(ص) حضور داشتند و این کلام را می‌شنیدند اگر این عید نزد ایشان مسلم نبود، به حتم زبان به اعتراض می‌گشودند. و از تاریخ استفاده می شود که مسلمانان در طول دوران های مختلف به این روز توجه داشته و آن راعید می گرفته اند. به عنوان نمونه:

ابوریحان بیرونی در کتاب الآثار الباقیه نوشته است: روز هیجدهم عید غدیر خم می‌شود و آن نام منزلی است که پیغمبر اکرم(ص) پس از حجة الوداع در آن جا فرود آمد و جهاز شتران را جمع کرد و بازوی علی بن ابی طالب(ع) را گرفت و از آن جهازها بالا رفت و فرمود: هر کس را که من مولا باشم، علی مولای اوست.

و ابن طلحه شافعی در کتاب مطالب السؤول می‌نویسد: و این روز، روز غدیر خم نامیده شد و روز عید شد چون وقتی است که رسول خدا(ص) او را به منزلت بلندی منصوب فرمود و از میان تمام مردم فقط او را به این شرافت نایل کرد.

ثعالبی نیز در ثمار القلوب، شب غدیر را در زمره مناسبت های خاص ذکر کرده می نویسد: شب غدیر همان شبی است، که رسول خدا(ص) در فردای آن در غدیر خم بر پالان شتران خطبه ای خواند و فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» شیعیان این شب را گرامی داشته آن را به عبادت زنده می‌دارند.

هم چنین ابن خلکان در شرح حال المستعلی فاطمی پسر المستنصر می‌نویسد: در روز عید غدیر یعنی هجدهم ماه ذی الحجه سال چهارصد و هشتاد و هفت، مردم با او بیعت کردند.

و در شرح حال المستنصر فاطمی می نویسد: او در شب پنج شنبه دوازده شب از ذی الحجه باقی مانده از سال چهار صد و هشتاد و هفت وفات کرد و این شب همان شب عید غدیر یعنی هیجدهم ذی الحجه یعنی عید غدیر خم است.

از نظر تاریخی، این روز در زمان ثعالبی نیشابوری، متوفای سال 429، ابوریحان بیرونی متوفای سال 430، ابن طلحه شافعی متوفای 654، و ابن خلکان متوفای 681 هجری قمری به عنوان عید شناخته شده بود.

از نظر گستره جغرافیایی در مناطق شرقی جهان اسلام، یعنی ماوراء النهر محلی که ابوریحان می زیسته و نیشابور که محل تولد ثعالبی است، تا ری که زادگاه و اقامتگاه کلینی است، و تا بغداد که محل تولد و رشد مسعودی است، تا حلب که محل زندگی و وفات ابن طلحه شافعی و مصر که محل زندگی و وفات ابن خلکان است، مردم به این عید توجه داشته و آن را جشن می گرفته اند این در صورتی است که فرض کنیم هر یک از این بزرگان از محیط زندگی خود خبر داده اند، در حالی که می دانیم اولا: بعضی از آن ها چون مسعودی و بیرونی اکثر کشورهای اسلامی را گشته اند، ثانیا: در نوشته های ایشان از این روز به عنوان عید مسلمین یاد شده است.

براساس گزارش در منابع متقدم و متأخر از برادران اهل سنت و دانشمندان بزرگ آنان حدیث غدیر از حیث سند کاملا معتبر و وقوع روی داد غدیر نیز قطعی است.

حدیث غدیر نه تنها با سندهای صحیح نقل شده است بلکه به اعتراف بزرگان اهل سنت متواتر است و حتی کتاب‌های مستقلی در باره آن توسط علمای سنی نوشته شده است اما پذیرش و اعتراف به آن نیازمند قلب سلیم، تقوا و انصاف است. این برای امت اسلام یک فرصت است که پیرامون ولایت اهل بیت(ع) گرد آمده و فراهم شوند تا به مشکلات بزرگی چون مصیبت فلسطین خاتمه دهند. آنچه مسلمانان را از همدیگر دور نموده و سلطه استعمار را بر آن چیره کرده است دوری از این مؤلفه های حیات بخش و تمدن ساز است. تفرقه امت را باید با برگشت به سایه شجره مبارک غدیر جبران نمود. امت اسلام امروز بیشتر نیازمند نهر جوشان غدیر و شعاع نور ولایت اهل بیت(ع) هستند که مضمون آنرا مکرر رسول خدا(ص) از اولین روز آغاز دعوت عشیره مطرح فرمود.

طبری در کتاب خود نقل کرده است رسول الله جانشینی علی(ع) را در دعوت عشیره مطرح نمود و فرمود" علی خلیفه من است؛ جوانان عزیز باید تحقیق کنند پیرامون وقایع بزرگ تاریخ اسلام تا به حقایق و واقعیت‌ها برسند و راه سعادت و ترقی را پیدا نمایند.

برچسب‌ها:

نظر شما