شناسهٔ خبر: 67285636 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انتخاب | لینک خبر

تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با مجاهدین خلق؛ قسمت بیست و سه؛

سه هزار نفر از منافقین در کمیته ها دستگیر شدند/تقی شهرام را عزت شاهی با همین شکل پیدا و دستگیر کرد/وقتی منافقین مسلح شدند، در دادستانی فقط لاجوردی و شهید قدوسی روی این مسأله حساسیت داشتند/ حساسیت سپاه در آغاز روی کمونیست‌ها بود

اگر برگردیم به اوایل دهه ۶۰ که مسأله منافقین پیش آمده بود، در آن دوره، سپاه و اغلب ارگان‌ها حساسیتی روی مسائل داخلی نشان نمی‌دادند و بیشتر حساسیت‌شان روی مسائل خارجی جریانات کمونیستی و جریانات مرزی و برون مرزی بود.

صاحب‌خبر -
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب رعد در آسمان بی ابر: تاریخ شفاهی مبارزه امنیتی با سازمان مجاهدین خلق، توسط نشر ایران در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب مجموعه مصاحبه‌های محمد حسن روزی طلب و محمد محبوبی با جمعی از مسئولین امنیتی دهه شصت در رابطه با برخورد‌های امنیتی با سازمان مجاهدین خلق است. «انتخاب» روزانه بخش‌هایی از این گفتگو‌ها را برای علاقه‌مندان منتشر خواهد کرد. به دلیل ملاحضات امنیتی، نام مصاحبه شونده‌ها ذکر نشده و تنها عنوان آن‌ها در متن آمده است.

این قسمت: مصاحبه با جمال اصفهانی

جمال اصفهانی، عضو شاخه صف اصفهان بود. او از آغاز پیروزی انقلاب تا میانه دهه هفتاد در مشاغل امنیتی حضور داشت. وی نقش بسیار مهمی در دستگیری گروهک فرقان و ستاد ضدکودتا نوژه داشت.

 

یک بیوگرافی کوتاه از خودتان بفرمایید.

  • ما در آن سال‌ها در دانشگاه مشغول بودیم و قبل از انقلاب تا سال ۵۴ و ۵۵ در دانشگاه تهران و تربیت معلم حضور و فعالیت داشتیم. بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، من به وسیله‌ی شهید محمد بروجردی و شهید عراقی به دادستانی قصر معرفی شدم. با فاصله‌ی کوتاهی پس از انقلاب جریان فرقان پیش آمد و چون تعدادی از این فرقانی‌ها را می‌شناختم و حتی قبلاً با آن‌ها رفیق هم بودم، از همان جا کارم را شروع کردم. خدا رحمت کند شهید «حمید قلنبر» من به همراه او اولین نفراتی بودیم که بچه‌های فرقان را بازجویی می‌کردیم و حساسیت داشتیم که باید کار اطلاعاتی انجام بدهیم تا بتوانیم این شبکه‌ها را شناسایی بکنیم؛ چون می‌دیدیم طرف مقابل هم کار اطلاعاتی انجام دهد.
  • اگر برگردیم به اوایل دهه ۶۰ که مسأله منافقین پیش آمده بود، در آن دوره، سپاه و اغلب ارگان‌ها حساسیتی روی مسائل داخلی نشان نمی‌دادند و بیشتر حساسیت‌شان روی مسائل خارجی جریانات کمونیستی و جریانات مرزی و برون مرزی بود. حتی خود سپاه هم اگر بنا بود کاری را انجام بدهد، حاضر نبود به اسم خود سپاه انجام بدهد؛ یعنی اگر می‌خواستم کاری را انجام بدهم سپاه می‌گفت برو دادستانی یا برو کمیته که آن کار را بکند و سپاه را آلوده به این کار‌های داخلی نکنیم این یک تفکر عمومی در سپاه بود که در واقع تجربه داشتند و نمی‌خواستند وارد جریانات منافقین و سایرین بشوند.
  • این تفکر در دوره‌ای بود که منافقین تازه داشتند سازمان دهی می‌کردند و ما در سپاه هنوز هسته‌ای برای مبارزه با منافقین نداشتیم. خیلی محدود فعالیت می‌کردند و نگاهی هم به فعالیت منافقین نداشتند و بیشتر به دنبال بحث جنگ ترکمن‌ها و مرز ایران و افغانستان بودند و این کار‌ها را بیشتر به شهربانی و نیروی انتظامی و اداره‌ی دوم و کمیته واگذار کرده بودند. این‌ها هم شاید هیچ کدام انگیزه‌ی برخورد با منافقین را نداشتند؛ ولی کمیته چون در شهر بود با منافقین در درگیری‌ها برخورد می‌کرد و خود به خود در تیررس منافقین قرار می‌گرفت. وقتی هم که منافقین خودشان را مسلح می‌کردند، در دادستانی فقط آقای لاجوردی و شهید قدوسی روی این مسأله حساسیت داشتند و حساسیتشان را روی سایر قسمت‌ها هم تعمیم می‌دادند که شما هم روی مسائل منافقین حساس باشید.
  • پس در ارگان‌ها فقط کمیته آن هم به دلیل این که در خیابان‌ها با منافقین درگیر می‌شد، روی این قضیه حساس بود. چون کمیته‌ها محلی بودند و در کوچه و محله و بازار حضور داشتند می‌توانستند به راحتی منافقین را در هر مرحله شناسایی کنند مثلاً کمیته‌های دانشگاه‌ها می‌دانستند که چند نفر از دانشجو‌ها کمونیست‌اند چند نفر جزء منافقین‌اند. در نتیجه، عملاً کمیته‌ها با منافقین درگیر شدند؛ لذا اولین ارگانی که منابع اطلاعاتی به دستش افتاد بچه‌های کمیته بودند به صورت اطلاعاتی هم عمل نمی‌کردند، بلکه شکار می‌کردند. مثلاً تقی شهرام را آقای عزت شاهی با همین شکل پیدا و دستگیر کرد، با ده‌ها مورد مشابه دیگر در جریان فرقان هم همین گونه بود یعنی دویست سیصد نفر از منافقین یا سمپات‌های آن‌ها را کمیته جمع کرد و ارگان دیگری حساسیت نداشت. می‌شود گفت بالای دو سه هزار نفر از منافقین در کمیته‌ها دستگیر شدند. 
لینک کوتاه کپی لینک

نظر شما