شناسهٔ خبر: 67284886 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

معرفی کتاب به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی چمران؛

روایتی از زندگی شهید مصطفی چمران برای کودکان ایرانی

کتاب «من مصطفی چمران هستم؛ مرد روزهای سخت» بخشی از دوران کودکی شهید مصطفی چمران، از فرماندهان دفاع مقدس، سیاستمدار و فیزیکدان ایرانی را از زبان خود او روایت می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «من مصطفی چمران هستم؛ مرد روزهای سخت» یکی از کتاب‌های مجموعه نامداران صدسال اخیر ایران با عنوان «کودکی نامداران» است که به قلم پرویز امینی و تصویرگری سحر فرهادروش از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گروه سنی نونگاه منتشر شده است. این مجموعه کتاب، اثر شایسته تقدیر جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۲ شده است.

خواندن بخش‌های مختلف این روایت، مانند نمازهایی که مصطفی سر وقت، در مسجد محل می‌خواند، ریاضی درس‌دادنش به دیگر همکلاسی‌هایش، خلاقیت در تعمیر و ساخت قطعه ماشین جوراب‌بافی پدرش، احساس دغدغه برای کمک‌رساندن به پیرمرد بی‌خانمانی که در قصه از آن صحبت می‌کند و دیگر نکاتی که در این داستان خواندنی می‌بینید، باعث می‌شود شما در این روایت کوتاه و مختصر با جزئیات شخصیت شهید چمران در دوران کودکی آشنا شوید. این آشنایی می‌تواند برای کودکان امروز ایران، انگیزه‌بخش و امیدآفرین باشد. همانطور که در پشت جلد کتاب‌های این مجموعه نوشته است:

«هر کودک ایرانی، از نامداران آینده ایران است. هر کودک ایرانی، پرچم‌دار هویت ملی ایران است. هر کودک ایرانی، اعتمادبه‌نفس ملی ایران است و کودکیِ نامداران، آینده درخشان کودکان ایران است.».

کتاب «من مصطفی چمران هستم؛ مرد روزهای سخت» بخشی از دوران کودکی شهید مصطفی چمران (متولد ۱۰ مهر ۱۳۱۱ و درگذشته در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰)، سیاستمدار و فیزیکدان ایرانی را از زبان خود او روایت می‌کند.

در پایان کتاب نیز، برای آنکه کودکان و نوجوانان در کنار تصویرگری‌های خوب کتاب با چهره واقعی شهید چمران نیز آشنا شوند، تصویری از او با جمله «من را ببین» آورده شده است.

«جلوتر رفتم و سلام کردم. پیرمرد سلام کرد و سری تکان داد. او از دیدن بچه‌ها متعجب شده بود. من آن بسته‌ی بزرگ را جلو پیرمرد گذاشتم و او به من خیره شد. مدتی گذشت و همه منتظر بودند تا پیرمرد بسته را باز کند ولی او فقط به آن بسته چشم دوخته بود. من کنار او زانو زدم و بسته را باز کردم و پالتو بزرگی را از بسته بیرون آوردم و آن را روی دوش پیرمرد انداختم. پیرمرد سرش را پایین انداخته بود. من خم شدم و پیشانی او را بوسیدم. بسته را کنار وسایل دیگرش قرار دادم و از او فاصله گرفتم. چند قدم به عقب برگشتم و سپس همه به آرامی از آنجا دور شدیم.».

«پدرم به من نزدیک شد و من را به آغوش گرفت، او بوسه‌ای به‌مانند بوسه‌ای که من بر پیشانی پیرمرد زده بودم بر پیشانی من زد. دقایقی گذشت تا متوجه شدم همان قطعه‌ی دست‌ساخته‌ی من، توانسته بود چرخ جوراب‌بافی پدرم را پس از دو هفته به راه بیندازد. چند ماه بعد، به علت درخواست‌های زیاد کارگاه‌های جوراب‌بافی، برای تعمیر دستگاه‌های خرابشان، پدرم کارگاه جوراب‌بافی را بست و کارگاه ساخت قطعه‌های مکانیکی دستگاه‌های جوراب‌بافی را در محله‌ی پامنار راه‌اندازی کرد. پیرمرد زیر چراغ برق شهرداری، در آن شب پاییزی سال ۱۳۲۶ خورشیدی، و تعمیر چرخ جوراب‌بافی پدرم که چرخ زندگی یک خانواده هشت‌نفره را می‌چرخاند، من را به مرد روزهای سخت تبدیل کرد.».

انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کتاب «من مصطفی چمران هستم؛ مرد روزهای سخت» نوشته پرویز امینی را با تصویرگری سحر فرهادروش در ۲۴ صفحه مصور که تا امروز به چاپ چهارم نیز رسیده است، به بهای ۴۰ هزار تومان برای گروه سنی نونگاه (بالای ۱۲ سال) منتشر کرده است.

نظر شما