شناسهٔ خبر: 67275521 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

در آستانه یکم تیرماه،سالروز انتشار پیوسته روزنامه خراسان،از نقش و تاثیر استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و زنده یادان ملک الشعرا بهاردکتر علی شریعتی،حسن عمید و ...در شکل گیری و اعتلای این میراث مکتوب نوشته ایم

بزرگان فرهنگ و ادب ایران، نویسندگان دیرینه خراسان 76 ساله

گروه ادب و هنر -116 سال از انتشار اولین شماره نشریه خراسان در 27 اسفند 1287 هجری شمسی و 76 سال از انتشار نخستین شماره روزنامه خراسان به طور مداوم و پیوسته در یکم تیر 1328 می‌گذرد؛ سال‌هایی که حکایت از تاریخ پرفراز و نشیبِ این قدیمی‌ترین روزنامه در حال انتشار ایران دارد. تحریریه روزنامه خراسان از ابتدا جایگاه بزرگان و مفاخر فرهنگ و ادب ایران زمین بوده‌ است؛ کسانی که نام و یاد و آثار و خدماتشان همیشه ماندگار خواهد ماند؛ از ملک‌الشعرا بهار و شیخ احمد بهار و حسن عمید و علی شریعتی گرفته تا محمدرضا شفیعی کدکنی. به مناسبت سالروز هفتاد و ششمین انتشار اولین شماره روزنامه خراسان در اول تیر 1328 از چند تن از بزرگان فرهنگ و ادبیات که نقش مهمی در اعتلای این روزنامه داشته‌اند، یاد کرده‌ایم.

صاحب‌خبر - سیدحسین اردبیلی؛ نخستین مدیر روزنامه خراسان اگر از نخستین مدیر نشریه خراسان در عصر مشروطه بخواهید بدانید، باید بگوییم نام او سیدحسین اردبیلی است که متولد 1258هجری شمسی در اردبیل بود. او بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی، از طریق قفقاز به مشهد آمد و تحصیلاتش را ادامه داد. اردبیلی بعد از مدتی مدیریت مدرسه «رحیمیه» مشهد را به عهده گرفت. با شروع استبداد صغیر در پی به توب بسته شدن مجلس شورای ملی، فعالیت کسانی مانند سیدحسین اردبیلی با محدودیت مواجه شد. او بعد از انفجار بمب در محل انجمن ایالتی خراسان، مصمم شد که نشریه‌ای را با نام «خراسان» منتشر کند. همین کار را هم کرد و انتشار نشریه «خراسان» تا شماره بیست‌وچهارم ادامه یافت. البته این نشریه در آن دوران در قالب شب‌نامه به چاپ می‌رسید. روز 27 اسفند 1287، چند روز مانده به عید نوروز، اولین شماره «خراسان» منتشر شد. اما چرا خراسان؟ محمد صدر هاشمی در جلد دوم کتاب «تاریخ جراید و مجلات ایران» می‌نویسد: «اردبیلی موضوعات جریده خراسان را برای رسمیت دادن به انقلاب مشروطه خراسان و قوت قلب عموم مشروطیین ایران انتشار داد... می‌توان گفت ادیب اردبیلی یکی از بزرگ ترین قوای فعاله خراسان بود که برای پیشرفت مقاصد ملیه در یک مدت طولانی با خون خود بازی می‌کرد.» با پیروزی مشروطه‌خواهان، سیدحسین اردبیلی، نماینده مردم مشهد در دومین دوره مجلس شورای ملی شد و به تهران رفت. اردبیلی در تهران هم در کنار فعالیت سیاسی، به کار مطبوعاتی ادامه داد و در آن‌جا سرپرست و مدیر روزنامه «ایران» شد. نخستین مدیر خراسان سرانجام در هفتم تیرماه سال 1297 از دنیا رفت و در گورستان مشهور ابن‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد. حسن عمید؛ نخستین سردبیر روزنامه «خراسان» زنده‌یاد حسن عمید، ادیب و روزنامه‌نگاری چیره‌دست بود که سال‌ها در مکتب بزرگانی مانند ملک‌الشعرا بهار و شیخ احمد بهار درس آموخته بود. او پس از کسب تجربه‌های فراوان، نخستین سردبیر روزنامه «خراسان» شد. حسن عمید در سال 1285 هجری شمسی در محله سرشور مشهد به دنیا آمد. زنده‌یاد عمید در سنین جوانی به انجمن‌های ادبی مشهد پیوست. در همین انجمن‌ها بود که رفته رفته به طبع شعر و ذوق ادبی خود پی برد و وارد دنیای ادبیات و نویسندگی شد و بعد از آن فعالیت‌های مطبوعاتی‌اش را آغاز کرد. حسن عمید ابتدا به روزنامه «طوس» رفت؛ روزنامه‌ای که محل چاپ آن، چاپخانه‌ای در محله بالاخیابان بود؛ جایی که از اسفند 1287 تا مرداد 1288، نخستین شماره‌های روزنامه خراسان در آن منتشر شد. عمید از همان نخستین تجربه‌های روزنامه‌نگاری، با کسانی همراه بود که تجربه کار در روزنامه خراسان را در کارنامه داشتند. به همین دلیل خیلی زود جای خودش را میان صاحبان قلم پیدا کرد و مجموعه‌ای از واژگان پراستفاده فارسی را فراهم آورد. بین سال‌های 1298 تا 1308ش، یعنی از 13 تا 23 سالگی، حسن عمید مشغول شکل دادن به کاری بزرگ بود؛ کاری شبیه آن‌چه علامه علی‌اکبر دهخدا کرد. در سال 1308 هجری شمسی، عمید نخستین واژه‌نامه چاپ شده در استان خراسان در دوران معاصر را به نام «فرهنگ نو» به چاپ رساند. این کتاب بعدها در سال 1333 هجری شمسی تصحیح و تجدید چاپ شد. دوران اوج حسن عمید در روزنامه خراسان سال‌های پربار فعالیت حسن عمید در دهه20 شمسی بود؛ روزگاری که در انتشار دوره جدید روزنامه خراسان در سال 1328 شمسی، سمت سردبیری را به عهده گرفت و بیش از 12سال به آن مشغول بود. حسن عمید در هنگام پذیرفتن مسئولیت سردبیری، 43ساله بود و بسیاری از سرمقاله‌های روزنامه خراسان را به ویژه‌ آن‌ها که سیاسی و ادبی بودند، می‌نوشت. عمید، ویراستار سختگیر و نکته‌سنجی هم بود و از این رو او را باید نخستین ویراستار روزنامه خراسان هم بنامیم. عمید در سال 1332، کتاب «غلط‌های فاحش فرهنگ‌های فارسی» را به چاپ رساند و «فرهنگ عمید» او در سال 1335 برای اولین بار در قطع کوچک و در 936صفحه منتشر شد. حسن عمید در 21 شهریور سال 1358، پس از تحمل بیماری در 73سالگی چشم از جهان فروبست. شیخ احمد بهار، پایه‌گذار چاپخانه روزنامه خراسان یکی از بزرگانی که از ارکان اصلی روزنامه دیرینه «خراسان» به شمار می‌رفت و نقش مهمی در ماندگاری آن داشت، زنده‌یاد شیخ احمد بهار بود. او متولد 1268 در مشهد بود. پدرش، حاج شیخ محمدکاظم و پدربزرگش، عباسقلی‌خان، از تاجران و بازرگانان پرآوازه مشهد بودند. احمد بهار بعد از تحصیلات مقدماتی در مشهد، به نجف و کربلا رفت و در آن‌جا علوم حوزوی را فراگرفت. از جمله اقدامات مهم شیخ احمد بهار در خراسان، پایه‌گذاری انجمن ادبی خراسان بود؛ انجمنی که بزرگانی مانند ملک‌الشعرا بهار، بدیع‌الزمان فروزانفر، امیرالشعرا نادری و علی‌اکبر فیاض به آن رفت‌وآمد داشتند. شیخ احمد بهار که پسرعمه ملک‌الشعرا بهار بود، طبع شعر داشت و در اشعارش «احمد» تخلص می‌کرد. شیخ احمد بهار البته اهل سیاست هم بود و به همین دلیل وقتی 19 ساله بود، به همراه پسردایی خود، ملک‌الشعرا بهار، در سال 1278 هجری شمسی، سروده‌ها و نوشته‌های سیاسی‌اش را در روزنامه خراسانِ عهد مشروطه منتشر می‌کرد؛ اقدامی که بعدها منجر به تاسیس چاپخانه «خراسان» در سال 1292 شمسی و انتشار روزنامه «چمن» در سال 1293شمسی در مشهد شد. تاسیس چاپخانه در سال‌های دهه 1290 شمسی زنده‌یاد ابراهیم توسلی، یکی از قدیمی‌ترین کارکنان چاپخانه خراسان که در سال 1318 هـ.ش به استخدام آن درآمد و بعدها در مقام مدیریت چاپخانه، فعالیت خود را ادامه داد، در خاطراتش که دفتر پژوهش روزنامه خراسان ثبت و ضبط کرده ‌است، می‌گوید: شیخ احمد بهار چاپخانه را در سال‌های دهه 1290 هـ.ش تاسیس کرد و در سال 1315، این چاپخانه را به پسر عمویش، تهرانیان و نیز ابراهیم فیروزیان فروخت و آن‌ها با نام «خراسان» برای چاپخانه مجوز فعالیت گرفتند. این تاریخ باید دقیق باشد چراکه شیخ احمد بهار، پس از واقعه مسجد گوهرشاد، در تیر 1314، با منع فعالیت از طرف حکومت رضاخان روبه‌رو شد. او را در 14 مرداد 1314، در نظمیه مشهد بازداشت کردند و به فعالیت روزنامه وی که در آن زمان «بهار» بود، خاتمه دادند. مدتی بعد، در شهریور همان سال، شیخ احمد بهار را آزاد کردند، اما اجازه انتشار روزنامه «بهار» را ندادند. او به ناچار برای همیشه مشهد را ترک کرد و راهی تهران شد و در 14 بهمن 1334 از دنیا رفت. ملک الشعرا بهار؛ یکی از بنیانگذاران روزنامه خراسان حدود هشت ماه بعد از واقعه به توپ بستن مجلس به فرمان محمد علی شاه در سال 1287 و همچنین آغاز استبداد صغیر، تعدادی از مشروطه‌خواهان مشهدی با هدف آگاهی بخشی به مردم آن روزگار گرد هم آمدند تا چاره‌ای بیندیشند؛ یکی از این افراد ملک الشعرا بهار بود. بعد از هم اندیشی های اولیه تصمیم بر این شد که روزنامه‌ای راه بیندازند. روزنامه‌ای که با توجه به شرایط و مطالبی که در آن نوشته می‌شد البته مخفیانه چاپ می‌شد. قرار بر این بود که در این روزنامه علاوه بر اخبار مشروطه‌خواهی ایران و به ویژه خراسان، نویسندگان و خبرنگارها مردم را برای تقابل با استبداد، برانگیزانند. سیدحسین اردبیلی که بعدها نماینده مجلس شورای ملی شد، هزینه‌های راه اندازی روزنامه را داد و مدیریت آن را به ملک‌الشعرا بهار، جوان 22 ساله و پرشور مشهدی سپرد. هرچند در آن زمان اصطلاح سردبیر در رسانه‌ها مرسوم نبود، اما بهار، در واقع سردبیر جریده مردمی خراسان شد. بهار علاوه بر سروسامان دادن به مطالب و امور مربوط به روزنامه در همان سال‌ها شعرهایی با توجه به مسائل روز می‌سرود و در روزنامه خراسان منتشر می‌کرد. شعرهایی که در زمان خود سروصدای زیادی میان مردم به پا کرد و در جریان بخشی مسائل روز آن زمان به شدت مؤثر بود. بعدها ملک الشعرا بهار در کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» به همین موضوع اشاره می‌کند. ملکا جور مکن ... یکی از این شعرها که شهرت بیشتری یافت و خطاب به محمد علی شاه سروده شده بود مخمسی است که با این ابیات شروع می‌شد. «ملکا جور مکن پیشه و مشکن پیمان/ که مکافات خدائیت بگیرد دامان / خاک بر سر کندت حادثه دور زمان / خاک مصر طرب‌انگیز نبینی که همان / خاک مصر است ولی بر سر فرعون و جنود». این مخمس در 9 اردیبهشت 1288 در شماره 10 روزنامه خراسان انتشار یافت. علاوه بر این شعر، ترکیب بند «از رحمت حق نباش نومید ، با تیتر «ترانه ملی» در 28 اردیبهشت 1288، قصیده مسمط مستزاد «اهلاً و سهلاً ای نسیم بهار» همزمان با فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان در تاریخ 24 تیر 1288، ترجیع‌بند الحمدلله ... در 31 تیر 1288 و... تعدادی از دیگر شعرهای بهار است که در روزنامه خراسان منتشر شد. سرعت عمل دکتر شریعتی در تولید محتوا برای روزنامه خراسان حدود 60 سال پیش بود که مقاله دکتر علی شریعتی که آن زمان هنوز جوانی 21 ساله بود برای اولین بار به همراه درج نام او در روزنامه خراسان منتشر شد. البته قدیمی‌ترهای روزنامه می‌گویند در آن زمان درج نام در کنار مقاله و دیگر نوشته‌ها به‌محض شروع به همکاری با روزنامه مرسوم نبوده و از این نکته می‌توان به این نتیجه رسید که همکاری دکتر شریعتی با روزنامه خراسان به‌پیش از این تاریخ برمی‌گردد. آن زمان علی شریعتی تازه دیپلمش را در رشته ادبی و همچنین دانشسرای تربیت‌معلم گرفته بود. ظاهراً ارتباط او با روزنامه خراسان از طریق یکی از دوستانش به نام فخرالدین حجازی که در روزنامه خراسان می‌نوشته برقرار شد؛ شریعتی جوان و خوش‌قلم، همزمان با شروع کار روزنامه‌نگاری علاوه بر شغل معلمی وارد فضای ترجمه و تالیف کتاب هم شده بود. شریعتی در تولید محتوا سرعت بالایی داشت و همین ویژگی زبانزد همکارانش در تحریریه روزنامه شده بود. زنده‌یاد ابراهیم توسلی، مدیر چاپخانه روزنامه خراسان در خاطراتش می‌گوید: «مدتی بود که روزنامه دیر منتشر می‌شد، با این‌که من مدیر چاپخانه بودم، ولی چون صاحب روزنامه برای معالجه به مسافرت رفته بود، از من خواسته بود که مراقب روزنامه باشم. یک روز به حروف‌چین‌ها گفتم چرا روزنامه دیر منتشر می‌شود؟ فردی به‌نام کارخانه‌چی یا ماشین‌چی بود؛ او گفت ما مطلب نداریم و مطالب دیر به دستمان می‌رسد. در آن زمان مرحوم شریعتی تازه با روزنامه همکاری می‌کرد؛ واقعاً مثل یک کامپیوتر بود! صحبت‌های ما را شنید، آمد جلو و گفت: «هر وقت شما مطلب بخواهید، من می‌دهم، کاری ندارد!» من که قبلاً درباره سرعت عمل او در نوشتن شنیده بودم، به حروف چین گفتم هر روز زودتر بیا و با ایشان کار را جلو ببر و اگر مطلب خواستید، آقای شریعتی هست. به یکی از حروف چین ها هم به نام آقای ژیان، گفتم بیاید و با شریعتی کار کند. شریعتی روز اول آمد و به من گفت: «خب! بگویید چه بنویسم؟!» گفتم: من کارم فنی است و به سیاست و ... وارد نیستم. یا خودتان بنویسید یا از آقای حجازی بپرسید. داشتم برایش توضیح می‌دادم و او داشت یادداشت می‌کرد؛ فکر کردم دارد حرف مرا می‌نویسد یا مثلاً چیزی را برای یادآوری خودش یادداشت می‌کند؛ اما همین‌که حرفم تمام شد، کاغذ را به دستم داد و گفت: «بفرمایید، این مطلب اول!» خواندم و دیدم عجب متن زیبایی نوشته، محتوایش الان یادم نیست. رفت ایستاد کنار حروف چین و او همین‌طور که صفحه را می‌بست از مرحوم شریعتی مطلب می‌گرفت. از هوش و استعداد این مرد شگفت‌زده شده بودم. او حدوداً 20 ساله بود.» افشاگری استاد شفیعی کدکنی درباره یک سرقت ادبی سابقه نوشتن درباره اصول فنی ادبی و هنری در روزنامه خراسان آن هم به قلم استادان صاحب نام این حوزه به سال‌های دور برمی‌گردد، به عنوان مثال یکی از موارد عجیب سرقت ادبی که حدود سال 1340 اتفاق افتاده بود و ماجرای آن در روزنامه خراسان فاش شد. سرقت‌های ادبی ماهرانه‌ای توسط شخصی به نام کاظم غواص بود. غواص با خیال راحت سال‌ها اشعار حزین لاهیجی، شاعر سبک هندی قرن دوازدهم را با اندک تغییراتی در محافل ادبی به نام خودش می‌خواند، مخاطبان از همه جا بی خبر هم با حیرت به این شعرها گوش می‌دادند و این فرد را مورد تحسین خود قرار می‌دادند. او نه تنها مخاطبان عادی شعر، بلکه تعداد زیادی از شاعران صاحب سبک آن زمان را به تحسین واداشته بود و این شاعران هم از اصل ماجرا بی خبر بودند اما روزگار خوش کاظم غواص، زمانی رو به افول گذشت که جوانی 22 ساله که اتفاقاً در روزنامه خراسان مطالبی می‌نوشت و دانشجوی دانشگاه مشهد بود به شعرهای او شک کرد و با جدیت به بررسی این شعرها پرداخت. این جوان کسی نبود به جز فردی که ما امروز او را با نام استاد شفیعی کدکنی می‌شناسیم. شفیعی که به شعرها و شاعرش شک کرده بود در گیر و دار بررسی منابع ادبیات کهن به دیوان حزین لاهیجی رسید. از جایی که این نسخه از دیوان حزین، چاپ هندوستان بود و نایاب در آن روزگار کسی متوجه این سرقت‌های ادبی نشده بود، اما سخت کوشی و پیگیری شفیعی دست این سارق ادبی را رو کرد. شفیعی 22 ساله که توانسته بود به این سرقت‌های ادبی پی ببرد کشفیات خودش را در این زمینه با صراحت، در صفحه ۴ شماره ۲۶۵۰ روزنامه خراسان، مورخ ۱۸ بهمن ۱۳۴۰ منتشر کرد و نوشت: «شما هم می‌توانید هر غزلی را که به‌نام ایشان دیده و یا خوانده‌اید به‌طور دقیق و بی‌هیچ‌گونه تغییری در این کتاب که متجاوز از هزار صفحه دارد، بیابید و اساساً من این را به مسابقه می‌گذارم که هرکس شعری قبل از تاریخ نوشتن این مقاله به‌نام غواص در مجلات و روزنامه‌ها خوانده، اگر در این دیوان نیافت از من جایزه خوبی دریافت کند!» شفیعی، عضو تحریریه روزنامه خراسان البته همکاری شفیعی کدکنی با روزنامه خراسان به همین جا ختم نمی‌شود. در ابتدای شعرهای محمد رضا شفیعی کدکنی با نام مستعار «م.سرشک»، در خراسان منتشر می‌شد و مدتی بعد از آن، به دلیل قریحه ادبی و توانمندی بالا در نگارش متون مختلف، به عضویت تحریریه این روزنامه درآمد. البته در آن زمان نام تازه واردهای تحریریه تا مدتی کنار مطالب درج نمی‌شد و شفیعی کدکنی هم از این مورد مستثنا نبود، در نتیجه بسیاری از متن‌هایی که برای روزنامه خراسان نوشت، طبق رسم آن زمان، بی‌نام بود اما گاهی وقت‌ها یادداشت‌هایی قوی می‌نوشت که مسئولان آن زمان روزنامه خراسان را مسحور قدرت نویسندگی خود می‌کرد و در نتیجه قانع می‌شدند نام مستعار محمد رضا را که همان، «م.سرشک» بود ابتدا یا انتهای این یادداشت ها بیاورند. تعدادی از این مطالب که در سال 1340 منتشر شد؛ «سرقت‌های ادبی استاد کاظم غواص! بیچاره حزین لاهیجی!» (18 بهمن 40)، «یادی از گاندی» (12 مهر 40) و «در مقدم نوروز» (29 اسفند 40) و...

نظر شما