شناسهٔ خبر: 67301766 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

بازنگاهی به «تشکیل دولت پهلوی اول و تأثیر آن در فروپاشی نظام ایلی»

متلاشی ساختن ایلات در راستای ایجاد حکومت متمرکز

روزنامه جوان

من پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشدم در خصوص روابط انگلیس و خوانین بختیاری بود که در آن یک محدوده زمانی ۳۰‌ساله، یعنی از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۲۵ را بررسی کردم. زمانی که کار پایان‌نامه ارشدم را انجام می‌دادم به موضوع دوره پهلوی اول و سیاست‌هایی که نسبت به جامعه عشایری داشت، علاقه‌مند شدم

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، همانگونه که از نام آن پیداست به «تشکیل دولت پهلوی اول و تأثیر آن در فروپاشی نظام ایلی» نظر دارد. بی‌تردید بررســی نسبت حکومت رضاخان با نظام اقوام و ایلات در کشور از سرفصل‌های بازخوانی کارنامه پهلوی اول قلمداد می‌شود. این پژوهش به دست دکتر خدابخش قربان‌پور دشتکی انجام شده و پژوهشکده تاریخ معاصر ایران به انتشار آن همت گماشته است. مؤلف در گفتگو با تارنمای ناشر، نکات پی آمده را از نظر دور نداشته است:
«من پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشدم در خصوص روابط انگلیس و خوانین بختیاری بود که در آن یک محدوده زمانی ۳۰‌ساله، یعنی از سال ۱۸۹۶ تا ۱۹۲۵ را بررسی کردم. زمانی که کار پایان‌نامه ارشدم را انجام می‌دادم به موضوع دوره پهلوی اول و سیاست‌هایی که نسبت به جامعه عشایری داشت، علاقه‌مند شدم. به همین جهت، در دوره دکتری روی این موضوع کار کردم. چون خودم هم تعلقات ایلی دارم و هم از شاخه چهارلنگ، طایفه خواجه موگویی هستم، علاقه‌مند بودم بررسی کنم که حکومت در دوره پهلوی اول در مواجهه با عشایر چه اقداماتی انجام داده است، بنابراین شروع کردم به کار کردن و واقعیتش به مسائل جدیدی رسیدم. متأسفانه ما درباره جامعه عشایری، عمدتاً به تحقیقات و پژوهش‌های بیگانگان وابسته‌ایم. اگر الان بخواهیم در خصوص شاهسوند، قشقایی، حتی ایل بختیاری و ایلات دیگر یک منبعی معرفی بکنیم که مبتنی بر منابع متعدد و بر روش پژوهشی باشد، به سراغ کار‌هایی می‌رویم که بیگانگان انجام داده‌اند. به همین خاطر من تصمیم گرفتم که کاری انجام بدهم. نه اینکه ایراد نداشته باشد، بالاخره هر کاری ضعف‌های خودش را دارد، ولی خب نسبت به کار‌هایی که در گذشته انجام شده، به نظرم من سعی کردم از اسناد دست اول، اسناد خانوادگی و منابع دیگر استفاده کنم تا کمبود‌های کار‌های قبلی در خصوص جامعه عشایری را برطرف کنم. آن‌هایی که در حوزه ایلات و عشایر کار می‌کنند و وابستگی‌های ایلی دارند، متأسفانه کاری که انجام می‌دهند، کمی با تعصب آمیخته است. ما در کار‌های علمی، نباید این موارد را در نظر بگیریم. به نظر خودم مهم‌ترین شاخصه کاری که من انجام دادم، بحث تأکید بر اسناد است. من از سه دسته اسناد استفاده کردم: یکی اسناد خانوادگی که در اختیار خانواده‌های بزرگ بود و هنوز هم به سازمان اسناد ملی تحویل نداده‌اند. دوم اسناد سازمان اسناد ملی و سوم حدود ۲۹۳ سند که از خارج از کشور برای من فرستادند و مربوط به اسناد وزارت امور خارجه انگلیس و دیوان اسناد عمومی است. این یکی از برجستگی‌های کار است که البته همانگونه که مطلع هستید، سند به خودی خود مزیت یک کار را بالا نمی‌برد، سند را باید تحلیل کرد. نکته دوم که در خصوص این کار قابل توجه است، بحث مبانی نظری است. من در بحث مبانی نظری از نظریه‌هایی که درباره دولت پهلوی وجود داشت و دارد، مثل رویکرد سلطانیسم، رویکرد ساختاریابی و رویکرد نوستالژی‌ها و نظریه دولت مطلقه و مدرن هم در این کار استفاده کردم و در واقع پیوندی بین دولت پهلوی و جامعه عشایری با این دیدگاه‌ها و نظرات به وجود آوردم. چون کار با تأکید بر ایل بختیاری بود، مسئله اولی که دراین‌باره بررسی کردم، بحث اسکان عشایر بوده که این کار با [ایجاد]وحشت و خشم از سوی دولتی‌ها انجام شده است....»

نظر شما