شناسهٔ خبر: 67272581 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

برادر شهید چمران: مصطفی پیش از آغاز جنگ اجازه تشکیل لشکر ۱۰ هزار نفری را گرفته بود

رئیس شورای شهر تهران گفت: مصطفی قبل از شروع جنگ هشدار می‌داد که صدام می‌خواهد به ما حمله کند؛ اما تقریباً کسی باور نمی‌کرد. قبل از جنگ حکمی را هم از شورای انقلاب گرفت که طبق آن اجازه داشت لشکر ۱۰ هزار نفری درست کند.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین: همایش بزرگداشت سالروز شهادت مصطفی چمران امروز با حضور مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران و بردار کوچک‌تری شهید مصطفی چمران و سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش در تالار اندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد.

به گزارش فارس، چمران در این همایش گفت: قبل از حادثه‌ای که برای رئیس جمهور رخ داد، فکر می‌کردم این بار انتخابات ریاست جمهوری ما ساده خواهد بود؛ چرا که رئیس جمهوری آمده که خوب کار کرده، خالص بوده، سعی کرده همه را به هم نزدیک کند، صمیمیت ایجاد کند، گره‌های زندگی مردم را باز کند، روابطتمان را با همسایگان بهبود و التیام ببخشد و در مناسبات بزرگ بین‌المللی شریک و سهیم کند. پس باز هم مردم او را به ریاست جمهور بر می‌گزینند.

رئیس شورای شهر تهران اضافه کرد: اما خداوند نخواست و چنین نشد. این حادثه رخ داد، رئیسی عزیز به شهادت رسید و همه این بافته‌ها پنبه شد.

او شرح داد: این می‌رساند که ما بدون توکل و توجه به خدا نمی‌بایستی انتظاری داشته باشیم و همه امید ما باید به سوی خدای بزرگ و متعال باشد. امیدواریم از این گردنه سخت را هم به خوبی طی کنیم و باز جمهوری اسلامی راه پیشرفت و صعود را به خوبی بپیماید.

چمران سپس یکی از دلنوشته‌های برادر شهیدش را خواند: «خدایا، هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد، تو او را خراب کردی،
خدایا، به هر که و به هرچه دل بستم، تو دلم را شکستی،
عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو قرار از من گرفتی،
هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم، در سایه امیدی، و به خاطر آرزویی، تا برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را برهم زدی و در طوفان‌های وحشت‌زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم، هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم،
تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم
و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم
و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم،
خدایا تو را بر همه این نعمت‌ها شکر می‌کنم.»

برادر شهید چمران ادامه داد: خداوندا! ما هم تو را شکر می‌کنیم. چه بسا در این حوادث نعمتی برای ما خواسته باشی.

او سپس توضیح داد: شهید چمران مدیری بود که هر جای دنیا که رفت سازمان و تشکیلاتی را به وجود آورد. او در درجه اول یک دانشمند بزرگ بود. اعزام او به دانشکاه آمریکا با بورس دولتی بود؛ وگرنه خانواده ما چنین توانی را نداشت. او دکترای خود را دریافت کرد.

چمران بیان کرد: مصطفی دانشمند بزرگی در حد دانشمندان و مشاهیر بزرگ کشور ما بوده و هست. او در فیزیک هسته‌ای و مطالعات پلاسما مطالعات و پژوهش کرد و جهش بزرگی را در علم به وجود آورد. هنوز مرکز فیزیک پلاسما به نام اوست.

برادر شهید چمران اظهار داشت: در کنار این‌ها او یک مبارز بود؛ مبارز مذهبی و سیاسی. در دانشکده فنی یکی از مبارزین سیاسی بود که خودش می‌گفت: «من همیشه پیشتاز مبارزات بودم.» در انجمن اسلامی دانشجویان آن روز یک عضو فعال و یک سخنران بود.

او گفت: شهید چمران یک عارف وارسته و به خدا پیوسته بود. او یک عارفه واقعی بود نه یک عارفی که به گوشه‌ای بخزد، خودش را پنهان کند و از مردم دور شود. مثل امام علی(ع) بین مردم و میان مردم و در جبهه‌های جنگ بود.

چمران افزود: در کنار این عرفان، او یک رزمنده و جنگجوی توانا بود که امام(ره) هم با جمله «او یک جنگجو بود» از او یاد می‌کرد. او بعد از اینکه آموزش‌های نظامی خود را در مصر دید، به لبنان آمد و ۸ سال علیه اسرائیل جنگید.

رئیس شورای شهر بیان کرد: در شجاعت و شهامت او نمی‌توان زیاد صحبت کرد؛ اما در این حد بگویم که کسی که آماده شهادت است شجاع‌ترین است؛ چرا که دیگر چیزی برای او مهم نیست. رزمنده‌های دوران جنگ هم همین بودند. چون آماده شهادت بودند، شجاع بودند.

او افزود: شهید چمران یک سیاستمدار بزرگ بود. رهبران فلسطینی مثل یاسر عرفات، ابوجهاد و... می‌آمدند و با او در مسائل سیاسی مشورت می‌کردند.

چمران موضوعی کم‌تر گفته شده را این طور توضیح داد: مصطفی قبل از شروع جنگ هشدار می‌داد که صدام می‌خواهد به ما حمله کند؛ اما تقریبا کسی باور نمی‌کرد. با این حال او تعدادی نیروی داوطلب را جذب کرد و در یکی از پایگاه‌های ارتش به آن‌ها آموزش نظامی داد. به یک ماه نرسید و آموزششان هنوز تمام نشده بود که جنگ شروع شد.

برادر شهید چمران اضافه کرد: او قبل از جنگ حکمی را هم از شورای انقلاب گرفت. در این حکم اجازه گرفت لشکر ۱۰ هزار نفری درست کند. می‌گفت ارتش هنوز آمادگی جنگ ندارد؛ چرا که روزهای اول انقلاب بود و ارتش هنوز منسجم نشده بود. سپاه هم که هنوز شکل نگرفته بود. او می‌گفت ما می‌بایستی نیروهای داوطلب را بگیریم و آموزش بدهیم و آماده کنیم تا برای حوادث غیرمترقبه‌ای که رخ می‌دهد نیروی آماده داشته باشیم.

او گفت: اولین دسته‌هایی که بعد از شروع جنگ به جبهه‌ها رفتند، یک دسته حدود ۸۰۰ نفری بودند که ستاد جنگ‌های نامنظم را شکل دادند و جنگیدند. مصطفی دشمن را قدم به قدم و متر به متر از اهوازِ در حال سقوط عقب راند و به دهلاویه برد.

چمران شرح داد: او در حین دانشمند، عارف و سیاستمدار بودن، یک مدیر توانمند هم بود. او هر جای دنیا که رفت سازمان و تشکیلات ایجاد کرد؛ در مصر، لبنان، ایران و حتی آمریکا.

برادر شهید چمران اظهار داشت: هنر خطاطی، نقاشی و سخنرانی او کم‌نظیر و چه بسا بی‌نظیر بود. در مسائل هنری کارهای بدون معنا و مفهوم و معنویت انجام نمی‌داد. تابلوهای نقاشی او دارای مفاهیم زیبای معنوی است. 

نظر شما