جوان آنلاین: اولیای دم مرد جوان در اقدامی خداپسندانه قاتل فرزندشان را بدون هیچ چشمداشتی بخشیدند. یکی از اولیای دم اعلام کرد دوست نداریم فرزند مقتول مثل نوه ما بدون پدر بزرگ شود.
اردیبهشتماه ۹۷ به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید دو مرد در یکی از خیابانهای جنوبی تهران درگیری خونینی را رقم زدهاند.
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران پلیس به محل اعزام شدند و در آنجا دریافتند لحظاتی قبل درگیری بین دو مرد جوان رخ داده که در جریان آن یکی از آنها به نام پژمان زخمی و به بیمارستان منتقل شده و ضارب هم از محل گریخته است.
عکس ضارب
مأموران پلیس در ادامه برای بررسی حادثه و تحقیق از مرد زخمی راهی بیمارستان شدند، اما دریافتند پژمان وضعیت مناسبی ندارد و قادر به حرف زدن نیست. تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه ساعتی بعد تیم پزشکی اعلام کرد تلاش برای نجات مرد زخمی نتیجه نداده و پژمان بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ رفته است.
با اعلام خبر قتل مرد جوان، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. تیم جنایی در بررسیهای محل حادثه، چاقویی که قاتل با آن پژمان را به قتل رسانده بود، پیدا کردند و مشخص شد قاتل پس از حادثه چاقوی خود را در سطل زبالهای رها و فرار کرده است. تحقیق از شاهدان عینی حادثه کمکی به شناسایی قاتل نکرد تا اینکه مأموران در بررسی دوربینهای مداربسته تصویری از ضارب پیدا کردند. تصویر به دست آمده از قاتل را خانواده مقتول شناسایی و اعلام کردند قاتل پیمان نام دارد و از بستگان نزدیکشان است.
بدگویی خونین
پس از شناسایی قاتل، مأموران برای دستگیری وی به محل زندگیاش رفتند، اما متوجه شدند پیمان پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. متهم تحت تعقیب قرار گرفت و در نهایت یک هفته بعد از حادثه در خانه یکی از دوستانش در اطراف تهران بازداشت شد.
وی در بازجوییها با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: «من و مقتول همشهری و فامیل نزدیک بودیم. هیچ مشکلی با هم نداشتیم و قبل از این هم درگیری نداشتیم. البته از دیگران شنیده بودم او پشت سرم بدگویی میکند، اما خیلی به آن توجهی نمیکردم. چندی قبل تلفنی با هم صحبت میکردیم و او شوخیشوخی حرفهای نامربوطی به من زد و در واقع با حرفهایش به من توهین کرد. آن شب متوجه شدم حرفهای دیگران درباره اینکه پشت سرم بدگویی میکند، درست است. پس از آن دوباره شنیدم او پشت سرم حرف میزند. رفتار پژمان مرا به شدت عصبانی کرده بود، به همین دلیل تلفنی قرار گذاشتیم تا با هم صحبت و مشکلمان را حل کنیم. وقتی یکدیگر را دیدیم، از او سؤال کردم که چرا پشت سرم صحبت میکند و خواستم دیگر پشت سرم بدگویی نکند. صحبتهای ما به مشاجره لفظی کشید. وقتی درگیری ما بالا گرفت، عصبانی شدم و با چاقویی که همراه داشتم ضربهای به او زدم. پژمان غرق در خون روی زمین افتاد و من هم از ترس چاقو را در آن نزدیکی انداختم و فرار کردم. الان خیلی پشیمانم، اما میدانم که فایدهای ندارد.»
به خاطر دخترش
متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه قتل، کیفرخواستش صادر و پروندهاش برای رسیدگی به دادگاه یک کیفری استان تهران فرستاده شد. اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص دادند و متهم نیز با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و از اولیای دم درخواست بخشش کرد. قضات دادگاه قاتل را به قصاص محکوم کردند و حکم دادگاه هم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
بدین ترتیب متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته بود که تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرا تلاشهای خود را برای جلب رضایت اولیای دم آغاز کردند.
تیم صلح و سازش چهار جلسه با حضور اولیای دم برگزار کردند و در نهایت چند روز قبل پدر و مادر مقتول به دادسرا رفتند و قاتل را بدون هیچ چشمداشتی بخشیدند.
یکی از اولیای دم گفت: «وقتی پسرم به قتل رسید به خاطر نوه خردسالم تصمیم گرفتم قاتلش را قصاص کنم. در دادگاه درخواست قصاص دادیم و تا همین چند روز پیش هم تصمیم داشتیم حکم را اجرا کنیم، اما در همین یکی، دو روز پشیمان شدیم. قاتل، فرزند خردسالی همسن نوهام دارد و وقتی فکر کردیم قرار است با اجرای حکم او هم مثل نوهام بیپدر شود، تصمیم گرفتیم او را به خاطر فرزندش ببخشیم، چون دوست نداریم فرزند او هم مثل نوه ما یتیم بزرگ شود. الان از او میخواهیم وقتی آزاد شد راه راست را در پیش و از گذشتهاش عبرت بگیرد و شغل آبرومندی را انتخاب و قسمتی از درآمدش را خرج نیازمندان و بیماران نیازمند کند.»
با اقدام خداپسندانه اولیای دم، قاتل از یک قدمی چوبه دار به زندگی دوباره برگشت. او به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه میشود.