شناسهٔ خبر: 66770759 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

شاعران گلستانی در سوگ خادم ملت سرودند؛

میلاد رضا بود و قضا حادث شد/ قصه‌ی آن یاک را هم رجعت تو تازه کرد

گلستان- در پی شهادت آیت الله سید ابراهیم رئیسی و همراهانش در سانحه سقوط بالگرد، جمعی از شاعران گلستانی در فراغ آن خادم الرضا و سیدمحرومان ابیاتی را سرودند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گرگان، خبر اندوهبار و جانکاه شهادت رئیس جمهور مردمی، صادق الوعد، ولایت مدار و همراهانش، همزمان با شب میلاد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، جان عزیزان و قلوب مردم ایران را به درد آورد و سراسر این مرزپرگهر و ملت های آزاده جهان را در غم و اندوه فرو برد.

در پی وقوع این حادثه جانسوز، جمعی از شاعران استان گلستان آثاری را با طبع و ذوق خود در وصف و فراغ رئیس جمهور دولت مردمی سیزدهم قلمی کردند که در ادامه از نظر مخاطبان می‌گذرد.

حسین عبدی- گرگان

ای خوبترین، خبر بغایت بد بود

کوتاه چو آه و غصه ای ممتد بود

میلاد رضا بود و قضا حادث شد

آن یار شهید، خادم مشهد بود

سید ابراهیم سجادی زاده - گنبد کاووس

هلا ای مرد میدان شجاعت

نماد کار و امید و رشادت

رییس مردم و در بین مردم

خدوم و سخت کوش و با کرامت

تو را با کارهایت می‌شناسم

دفاع از میهن و دین و قضاوت

چه سختی‌ها که در کارت کشیدی

چه‌ها، نشنیدی از اهل خیانت!

مدالت را زمولایت گرفتی

مدیر پر تلاش و با لیاقت

چه گفتی با امامت روز آخر؟

شهادت یافتی روز ولادت

بگیر آرام با یاران یک رنگ

بخواب آرام، سرباز ولایت

برایت ای شهید راه خدمت،

نبود انصاف، کمتر از شهادت

علیرضا ابری – علی آباد کتول

کوه‌ها صلابت را می‌دانستند

که میزبان قدمهایت شدن

پرنده‌ایی با بالهایی سبز

این آغوش باز صبحی بهاری‌ست

با عطر بوی حرم

برای خورشیدی درخشان

سید روزهای تلاش

مرد همیشه قهرمان

دستهایت را به آسمان بده

سربازی با نگین انگشتریش

کنار سالار شهیدان

درهای بهشت را باز می‌کنند

این زمزمه‌های فرشتگان خداست

برای تشییع شهیدی

که پروانه ها به دورش جمع شده‌اند

ابراهیم خلیل ایران

ابراهیم گلستان

ابراهیم رضوی

از فردا

پنجره ها وضوی آفتاب می‌گیرند

وقتی از پشت کوه ها می‌آیی

با آیه های انتظاری که

برایت تلاوت می شوند

نازنین بزی - گرگان

ای شهید راه خدمت، جان نثاری کرده‌ای

هرچه خدمت کرده‌ای را، افتخاری کرده‌ای

تا که روحی در بدن تو داشتی من دیده‌ام

روی حل مشکلاتم، پافشاری کرده‌ای

هر زمان فقر و غم و اندوه دیدی باز هم

چشمه‌ی اشک از دو چشم خود، تو جاری کرده‌ای

نورالله آقایی (یاور) - کلاله

باورم نمی‌شود داغ تو دیدن زود بود

غنچه‌ی عشق ترا زباغ چیدن زود بود

طاقت دل طاق شد در ماتم تو ای رئیس

از برای هجر تو جامه دریدن زود بود

دست ما رو بر خدا برلب دعای عافیت

بانگ پرواز ترا ناگه شنیدن زود بود

از غم هجران تو پشت صنوبر هم شکست

خادم ملت؛ رفتن آرمیدن زود بود

چشم ما سیلاب خون شد از حدیث راز تو

دیده سیمای ترا هرگز ندیدن زود بود

قصه‌ی آن یاک* را هم رجعت تو تازه کرد

سوی افلاک از بر ما پرکشدن زود بود

لاله ما آورده بودیم تا ملاقاتت کنیم

روی تابوت شما این لاله چیدن زودبود

*اشاره و ارجاعی به ماجرای سقوط هواپیمای روسی یاک ۴۰ در ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۸۰ که در پی آن جمعی از نمایندگان استان گلستان در مجلس شورای اسلامی، وزیر راه دولت وقت و مقامات سازمان هواپیمایی کشوری در حین خدمت و بر فراز آسمان جنگل‌های روستای خرچنگ (یادمان) در جنوب ساری به شهادت رسیدند.

نظر شما