شناسهٔ خبر: 66751096 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه توسعه‌ایرانی | لینک خبر

تراکتور و زنوزی چرا رنگ موفقیت را ندیدند؟

نشد که نشد

صاحب‌خبر -

سعید طالبی چابک

پس از گذشت ۶ سال از حضور محمدرضا زنوزی در باشگاه تراکتور، او دیگر تصمیم به تیم‌داری ندارد. بعد از ۶ سال حضور پر سروصدا به عنوان مالک باشگاه تراکتور تبریز، او می‌خواهد این باشگاه را به فروش برساند. شکست غیرمنتظره تراکتور در جام‌ حذفی برابر مس رفسنجان و کنار رفتن از این رقابت‌ها باعث شد تا هواداران تبریزی حاضر در ورزشگاه یادگارامام (ره) شعار‌هایی را علیه او و مدیریت باشگاه سر دهند. این اقدام پرشور‌ها بلافاصله با واکنش زنوزی همراه شد و او اعلام کرد، مالکیت این باشگاه را به‌ زودی واگذار خواهد کرد. زنوزی در شرایطی این ادعا را مطرح کرده که او پیش از این به هواداران تراکتور وعده داده بود که برای فصل آینده تیمی رویایی خواهد بست و در نظر دارد برخی از بازیکنان و ستاره‌های تیم ملی ایران را به خدمت بگیرد.

۶ فصلی که در مجموع با توجه به هزینه‌هایی که صورت گرفته، نمی‌توان عملکرد تراکتور زنوزی را مثبت ارزیابی کرد. تراکتور زنوزی بیشتر از اینکه مدعی جدی جام‌ها باشد، در مقاطعی از فصول لیگ برتر به جام نزدیک می‌شد و هرگز نتوانست در طول فصل شمایل قهرمان را حفظ کند. چیزی که نیاز واقعی هوادارانی بود که لقب پرشورها را یدک می‌کشند. هوادارانی که هرگاه تیم‌شان جوری بازی می‌کرد که شوری آفریده شود، از روی سکوها هزاران برابرش را به تیم برمی‌گرداندند. هوادارانی که خروجی ترکیب زنوزی- تراکتور برای‌شان کافی نبود.

تراکتور در سال‌های پیش از حضور زنوزی تیم چندان پرخرجی نبود و عادت به خریدهای پرتعداد و گران‌قیمت نداشت. عملکردش در لیگ هم بدون در نظر گرفتن رتبه‌ای که در انتهای فصل کسب می‌کردند، شکل و شمایل یک‌نواختی داشت. آنها در خانه معمولا هواداران را راضی نگه‌ می‌داشتند و بیرون از خانه هم دست و پا بسته نبودند. نکته‌ای که بیشترین آسیب را به آنها وارد می‌کرد اما عدم ثبات و ورود ساده به حواشی و ادامه دادن و کش دادن حواشی بود.

از خرداد ۹۷ و زمان حضور زنوزی روند کلی تراکتور تغییر کرد و خریدهای خوبی مثل شجاعی و دژاگه انجام شدند که وزن تیمی تراکتور را بالا بردند. اما خریدهای دیگر این تیم مثل کوین کونستانت فاقد کیفیت مناسب و بدون استفاده بودند و آنقدر تعداد این خریدها زیاد بود که نمی‌توان به طور دقیق تخمین زد در ۶ سال اخیر زنوزی چقدر برای تراکتور هزینه کرده است. هزینه‌هایی که جز یک جام حذفی در لیگ هجدهم، برای سرخ‌پوشان تبریزی هیچ دستاورد دیگری نداشته است. نکته عجیب اینجاست که در سال‌های حضور زنوزی در تراکتور با وجود هزینه‌های سرسام آور هیچ‌گاه این تیم بین سه تیم اول جدول رده‌بندی قرار نگرفت.

تراکتور در این مدت پرونده‌های بدهی زیادی در فیفا داشت که به سرعت حل و فصل می‌شد. اما نکته اینجاست که کسی در این سال‌ها متوجه نشد منبع درآمد تراکتور کجا بود و دلیل این هزینه‌های میلیاردی و تیم‌داری چه بود و اگر قانون فیرپلی مالی در ایران وجود داشت، چند بار سرخ‌پوشان تراکتور محروم می‌شدند؟ اما با توجه به اینکه میزان درآمد و هزینه در سایر تیم‌های لیگ برتر ایران هم ساختار مشخصی ندارد، هیچ‌گاه این مساله اهمیت چندانی پیدا نکرد.

عدم ثبات، تصمیمات اشتباه پرتعداد و کم‌طاقتی هواداران دست به دست هم دادند تا تراکتور نتواند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد. در مجموع فصل جدید تبریز بدون حضور مردی آغاز خواهد شد که پدرخوانده‌ خوبی بود اما زورش نرسید پدر خوب تراکتور باشد

عدم ثبات، تصمیمات اشتباه پرتعداد و کم‌طاقتی هواداران دست به دست هم دادند تا تراکتور نتواند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابد. اولین مشکل تراکتوری‌ها عدم ثبات روی نیمکت بود. آنها حتی به سرمربیانی چون بردیف هم فرصت نمی‌دادند و زمانی که به خمز فرصت مناسب دادند، حضور در پله‌های بالای جدول را تجربه کردند. اشتباهات پرتعداد این تیم را می‌توان در خریدهای بی‌دلیل و تغییر سرمربیان به شکل مشهودی دید و بررسی کرد. نگاه زنوزی به مربیان باشگاهش نزدیک به باشگاه‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس در دهه‌80 بود و تیم در هر مقطع از فصول مختلف مجبور بود به شکل جدیدی از فوتبال عادت کند. شکلی که همه می‌دانستند به زودی مجبور به تغییرش خواهند بود.

فضای تیم به تبریز بی‌ربط به نظر می‌رسید و با وجود حمایت همه‌جانبه هواداران از تیم، رابطه باشگاه با هواداران هیچ‌وقت از حد تشکر و قدردانی فراتر نرفت و اتمسفری که برای باشگاهی با این حجم هوادار باید شکل بگیرد، هیچ‌وقت در تیم زنوزی شکل نگرفت. به بیان کلی می‌توان گفت هویت تبریز در کالبد باشگاه تراکتور (نه فقط تیمی که درون زمین است) کم بود.

کم‌طاقتی هواداران اما مساله‌ای است که ربطی به زنوزی ندارد و به خود سکوها مرتبط است؛ سکوهایی که بعضا درگیر رفتارهای غیرِفوتبالی می‌شد و زمان‌هایی هم که نیاز به صبر و تحمل بیشتری از آنها احساس می‌شد، چنین همراهی رخ نمی‌داد. بر کسی پوشیده نیست که حضور تراکتور در لیگ برتر از اواخر دهه ۸۰ یکی از جذاب‌ترین اتفاقات ممکن بود و همه از شور هواداران این تیم لذت می‌بردند. اما بخشی از اتفاقاتی که از هواداران فوتبال انتظار می‌رود، همراهی بی‌قید و شرط در سختی‌ها و شرایط نامناسب تیم است. اتفاقی که نمونه‌اش را چند هفته قبل بعد از بازی و باخت بد  منچستریونایتد جلوی کریستال‌پالاس مشاهده کردیم.

پس از واگذاری باشگاه توسط زنوزی احتمالا تغییرات گسترده‌ای رخ خواهد داد. شاید شاهد دورانی باشیم که احتمالا دیگر قراردادهای گران‌قیمت بسته نمی‌شود. احتمالا حواشی پیرامون باشگاه کاهش پیدا می‌کند و شاید اندکی از اعضای تیم بومی‌سازی شوند. البته بعید نیست در اولین فصل بعد از تغییرات نتایج شروع فصل تراکتور به گونه‌ای رقم بخورد که خودش عامل ناآرامی شود.

از خوبی‌های دوران زنوزی عدم وجود مشکلات مالی و گذاشتن بدهی برای باشگاه است. هرچند که حالا اصلا وضعیت مدیریت این تیم در آینده مشخص نیست و ممکن است حتی اوضاع بدتر از الان شود ولی پس از بررسی و نگاه به همه سال‌های حضور زنوزی در تراکتور شاید این نتیجه که زمان رفتن برای او فرا رسیده دور از ذهن به نظر نمی‌آید. دورانی که در آن خبری از تغییر اندیشه و نگاه نبود و با تغییر بزرگ و کلان و سترگ به پایان رسید. تراکتور-زنوزی قرار بود حماسه‌هایی برای تبریز و مردم حماسه‌سازش خلق کنند که نشد و فصل جدید تبریز بدون حضور مردی آغاز خواهد شد که پدرخوانده‌ خوبی بود اما زورش نرسید پدر خوب تراکتور باشد.

 

نظر شما