شناسهٔ خبر: 66712736 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

مرور روزنامه‌های شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه

نوبت «عدلیه» علیه قصورهای یک سیل /اخلال ارتباطی صیانت شکست‌خورده/اصول اخلاقی در «شنبه» و «پنج‌شنبه» یکسان است!

نوبت «عدلیه» علیه قصور‌های یک سیل، گفت‌وگوی ایرانی -عربی در ایستگاه نخست! چگونه چین و روسیه تحریم‌های امریکا را دور می‌زنند؟ نیازمندان در دام اجاره حساب‌های بانکی، ماجرای سفر عبدالحمید به ترکیه چیست؟ در شهرک‌های صنعتی چه خبر است؟ سلبریتی‌ها در فدراسیون‌های ورزشی چه می‌کنند؟ و تازه کردن داغ دل کارمندان چرا؟ از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شدند که پاک کردن صورت مساله خطرناک‌تر از سیل و ردپای سوء مدیریت‌ها در سیل چهارشنبه مشهد، نسخه خانم معاون برای مردان متمول، صدا‌های مخالفت با تعطیلی «شنبه» و عصرتازه همصدایی رقبای امریکا در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 


مقصران سیل مشهد درغافلگیری گیوتین عدالت!

 سیدخلیل سجادپور طی یادداشتی در شماره امروز خراسان با عنوان مقصران سیل مشهد در غافلگیری گیوتین عدالت! نوشت: آن گاه که غرش آسمان و رعد‌های برق آسا، کوه سنگی مشهد را لرزاند، گویی از خواب وحشتناکی بیدار شدیم که دیگر طومار زندگی درهم نمی‌پیچید و ضربان قلب‌ها از تپش ایستاده بود. سیلاب هولناک، کوه‌ها و تپه‌های جنوب شهر را لگدمال می‌کرد و، چون اژد‌هایی خشمگین خیابان‌ها و جاده‌ها را می‌بلعید. مردم وحشت زده به هر سو می‌گریختند، قیامتی برپا بود، رانندگان هراسان فریاد می‌کشیدند، اما سیل بی رحم خودرو‌های آنان را درهم می‌کوبید.

مسئولان و مدیران باز هم غافلگیر شده بودند و آنگاه که خبر سوگواری شهر برای مرگ ۷ هموطن در رسانه‌ها پیچید، تازه نان به قرض دادن‌های مسئولان شدت گرفت. «الحمدلله همه پای کار آمدند! مدیران در صحنه بودند که جای تشکر و قدردانی دارد!» اما حقیقت ماجرا دل‌ها را تکان می‌داد اگرچه همه اهالی سرزمین خورشیدهمواره قدردان زحمت کشانی هستند که با چشمانی بیدار و قلبی آکنده از عشق، دل به صحنه حادثه می‌زنند تا مردم شور خدمت را به تماشا بنشینند، اما این بار مشهد هم اهوازی دیگر شده بود و برخی از مسئولان با دوربین‌های کدر و تاریک به صحنه‌های زجرآوری می‌نگریستند که مردم برای نجات جان عزیزانشان حتی توان «فریاد» نداشتند.

آری مشهد سوگوار شد، اما کسی گریه نمی‌کرد، سخن از کفن ودفن‌های مجانی را مرهمی برای درد‌ها و زخم‌های «بی تدبیری» می‌دانستند که در عمق جان آسیب دیدگان از سیل به عفونت نشسته بود. همه از هشدار نارنجی هواشناسی زبان به تقدیر می‌گشودند که باران‌های سیل آسا را بر طَبق پیش بینی نشانده بود، اما گویی مدیران حوادث پیش بینی نشده، آن را سندی برپیشگویی می‌پنداشتند که فالگیر شهر شایعه کرده است! و این گونه پارچه سیاه عزا برسردر منازلی خودنمایی کرد که هیچ کس را باور آن نبود که چنین سیلابی در هسته جنوبی شهر فاجعه‌ای بزرگ را به تصویر «قصور» گره بزند، اما اکنون نوبت «عدالت» است! عدالتی که هرگز نمرده است و نمی‌میرد!

امروز روی سخن قلم با مسند نشین دستگاه قضاست. قاضی محسنی اژه‌ای که چشم برحقیقت نمی‌بندد و بدون مسامحه با همه مدیران و خاطیانی برخورد می‌کند که ترک فعل کردند یا مهر صداقت و تدبیر برمسئولیت خود نزدند! اگر دیواری برقلب‌ها فرو ریخت، اگر قایق موتوری نقص داشت و اگر شهروندی لباس امداد پوشید تا به یاری گرفتاران در سیل بشتابد و اگر مدیر کت و شلواری، غرق شدن انسان‌ها را به نظاره نشست، باید در ترازوی «عدالت» به سنجش درآید که این امر با قاطعیتی انکارناپذیر، برافکار عمومی نقش خواهد بست. دیگر، مدیران خاطی و مقصران سیل مشهد فرصتی برای فرار از مجازات نخواهند داشت چرا که باید گیوتین عدالت و قانون برسرکوه خوران به رقص درآید و همه آنانی که برای خدمت به مردم جانفشانی می‌کردند نیز درقاب تقدیر قرارگیرند تا مرهمی بردل‌های زخم خورده از سیل باشد و عبرتی که به تکرار ننشیند. اکنون مردم چشم به راه اقدامات مدعی العموم می‌مانند تا از حقوق عامه آنان به دفاع بر خیزد و قدرت عدالت را به تصویر بکشد چرا که در این حادثه هولناک، حداقل ۷ تن از مردمان بی گناه جان باختند وخسارت‌های وحشتناک در حالی به بار آمده است که هنوز از سرنوشت تعدادی از هموطنانمان اطلاعی در دست نیست.

اصول اخلاقی در «شنبه» و «پنج‌شنبه» یکسان است!


محسن پیرهادی مدیرمسئول روزنامه رسالت با عنوان اصول اخلاقی در «شنبه» و «پنج‌شنبه» یکسان است! نوشت: پس از تصویب لایحه دولت برای اصلاح ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری در مجلس شورای اسلامی، دو گروه با دو طیف نظری مختلف در این‌باره به اظهارنظر پرداختند؛ از مراجع و علما تا اساتید حوزه و دانشگاه و اصحاب رسانه. برخی کاملا موافق و خوشحال از این اتفاق و برخی به‌شدت مخالف و نگران از این امر. تا اینجای کار، این پدیده، نشان از پویایی و زنده‌بودن جامعه و نخبگان دارد و بسیار خوشحال‌کننده است. وقتی مردم نسبت به وقایع، خنثی نیستند و فعالانه اظهارنظر و حتی عملیات می‌کنند باید سر به سجده گذاشت و خدا را شکر کرد و هرگاه مردم نسبت به این امور، با بی‌تفاوتی برخورد کردند باید نگران شد.


نفس آزاداندیشی، محترم است و اتفاقا باید روزبه‌روز در دامنه وسیع‌تری محقق شود. نباید ما تنها موافق آزاداندیشی موافقان خود باشیم؛ ما آزاداندیشی مخالفان نظر خود را هم محترم می‌دانیم. 
هر دو طیف باید تبیین و روشنگری کنند؛ صدای بلند را باید از منطق و استدلال شنید نه کف خیابان و رسانه و تریبون. 
در مسائلی مثل تعطیلی شنبه یا پنج‌شنبه باید مباحثه کرد؛ با حکمت، با موعظه حسنه و جدال احسن، بالاخره باید راه پرفایده‌تر و کم‌هزینه‌تر را پیدا کرد، ولی در این مسیر، حق نیت‌خوانی و تکفیر و تحقیر نداریم.
اخلاق و رفتار انسانی و اسلامی در مواجهه با پدیده‌ها و موضوعات، تابع زمان و مکان نیست؛ یک امر مسلم و واجبی است که در «پنج شنبه» و «شنبه» هر دو یکسان است.
‏اگر در جامعه مسلمین، گروهی بر سر یک اختلاف نظری که در هر دو سر ماجرا یک فقیه عالیقدر و مرجع تقلید حضور دارد، گروه دیگر را یهودی یا خوارج بنامند، صرفا بغض و عداوت بین مسلمین ایجاد می‌شود که با فلسفه این قانون و البته اسلام و اخلاق در تناقض است.
‏چند مرجع تقلید و عالم موافق و چند مرجع تقلید و عالم مخالف هستند؛ بنابراین اتهام هر طیف به مخالفت با دین، بی‌تقوایی است.


باید پذیرفت نه حکیم فرزانه‌ای مثل آیت‌الله جوادی آملی که شاید بزرگترین مفسر قرآن کریم در عصر ماست و جایگاهش در نگاه امام و مقام معظم رهبری ویژه است، بی‌دلیل بر امری موافقت می‌کنند و نه فقیه و عالم برجسته‌ای مانند حضرت آیت‌الله سبحانی که عمر پربرکتش را در فقه و اصول و عقاید و پاسخ به شبهات صرف کرده‌اند، بدون حجت، مخالفت می‌نمایند. بحث‌های طلبگی و اختلاف رأی و نظر، هیچ ایرادی ندارد و خیلی هم به پخته شدن و رشد نظرات کمک می‌کند، اما نیت‌خوانی و تکفیر و توهین و تهمت، ناصواب است.


آورده و فایده افزایش تعطیلات باید رشد و تعالی و نشاط جامعه باشد و اگر این هم بخواهد محمل دوقطبی و اختلاف شود نقض غرض رخ می‌دهد.
فرهنگ و اقتصاد هر دو از مسائل اولویت‌دار کشور ماست که باید توأمان پیش برود. از سویی جسارت و شجاعت در تغییرات و تحول در روش‌های مرسوم جاری کشورداری از نشانه‌های اقتدار و حرکت رو به آینده است.


گفتگو و شنیدن صدای فعالان عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، گردشگری و نظام اداری کشور و تأمین بخشی از مطالبات آن‌ها از یک حکمرانی پویا و قوی مبتنی با تعامل دوسویه با مردم توقع می‌رود.
باید با تقوا و صبوری و البته شجاعت برای ساختن ایرانی قوی‌تر بکوشیم، ان‌شاءالله.


اخلال ارتباطی صیانت شکست‌خورده


علی ربیعی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان اخلال ارتباطی صیانت شکست‌خورده نوشت: بیست و هفتم اردیبهشت روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی نامگذاری شده است. به بهانه این روز، می‌توانیم به وضعیت ارتباطات جامعه امروز ایران نگاهی داشته باشیم. ارتباطات مفهومی گسترده است که از جنبه‌های مختلف قابل مطالعه است؛ از تکنولوژی‌های ارتباطی تا میزان ارتباطات، اثربخشی، میزان فهم مشترک از پیام‌های رد و بدل شده، معنایابی‌های مشترک، فاصله‌های ادراکی و...


۱) اثربخشی ارتباطات تابعی از میزان اعتماد در جامعه است. غالب مطالعات و شواهد عینی نشان می‌دهد پیام‌های رسمی اثربخشی فراگیر در جامعه ندارند و گویی پیام‌های تولید شده از ساختار‌های رسمی، تنها برای بخش محدودی از جامعه تولید می‌شوند و فاقد ارتباط معنایی مشترک با اکثریت جامعه هستند. این امر موجب یک دوگانگی ادراکی از مسائل و عدم فهم مشترک بین اکثریت جامعه و ساخت قدرت شده است. این وضعیت در برخی شرایط به اندازه‌ای حاد می‌شود که به این احساس دامن می‌زند که گویی دو جامعه متفاوت در درون یک سرزمین زیست می‌کنند. بدین‌سان فهم از هویت مشترک دچار اخلال می‌شود و جامعه، پیام‌های هویتی تولید شده را بازخوانی نکرده و درون خود، هویت‌جویی دیگری را دنبال می‌کند. حتی مفهوم مهمی مثل امنیت و منافع نیز، چه در مسائل داخلی و چه مسائل منطقه‌ای و جهانی دچار اخلال مفهومی می‌شود. فقدان اثربخشی ارتباطات و پیام‌های رسمی از طریق ابزار‌های ارتباطی قدرتمند مثل صداوسیما، علایم نگران‌کننده‌ای است که نیاز به تجدیدنظر در سیاستگذاری‌ها را الزامی می‌کند. به نظر می‌رسد اولین راه‌حل در اصلاح سیاست‌های ارتباطی، دریافت پیام‌های جامعه و احساسی (که در جامعه در جریان است) و همچنین معناشناسی درست است. 


۲) ارتباطات از وجهی دیگر، ارتباطات میان‌مردمی است که از ارتباطات میان‌فردی تا ارتباطات در خانواده و اقشار مختلف اجتماعی را در برمی‌گیرد. مطالعات صورت‌گرفته نشان می‌دهد اخلال ارتباطی بین‌نسلی در جامعه فزونی گرفته و حتی نهاد خانواده را نیز تحت تاثیر قرار داده است. عدم مفاهمه در خانواده‌ها، موضوع مبتلابه غالب خانواده‌هاست. تغییرات اجتماعی و تحولات کمی و کیفی جمعیتی نهاد خانواده را متاثر کرده است. علاوه بر دگرگونی در پدیده‌هایی همچون شیوه‌های همسرگزینی و نحوه ازدواج، شکل خانواده، نگاه به فرزندآوری، بخشی از افزایش طلاق‌ها در سال‌های اخیر ناشی از به هم خوردن ساخت قدرت در خانواده، ارتباطات سنتی و مفاهمه همسران را متاثر کرده است. این اخلال ارتباطی موجب طلاق‌های زودرس و بالا رفتن نسبت طلاق به ازدواج شده است. متاسفانه در سیاستگذاری‌های فرهنگی و همچنین سیاستگذاری‌های جمعیتی، واقعیت‌های تغییرات ارزشی و الزامات ارتباطات، اساسا فاقد جایگاه بوده و نتیجه معکوس سیاست جمعیتی پرهزینه را شاهدیم.


۳) با یک نگاه سطحی به جامعه ایران امروز، پدیده چندقطبی و دوگانه‌های مختلف را شاهدیم. خطرناک‌ترین دوقطبی‌ها در حوزه سیاسی رخ داده است و این دوقطبی وقتی به بین مردمی تبدیل شده، در صورت تداوم آثار خطرناکی خواهد داشت. به هر میزان ارتباطات و مفاهمه و خوانش‌های متفاوتی شکل بگیرد به سمت جامعه دوقطبی «تیزشده» حرکت خواهیم کرد. بخش کوچکی از زدوخورد‌ها و مقابله‌ها، در اتفاقات خیابان‌های پاییز ۱۴۰۱ قابل مشاهده است. این دوقطبی‌های ارزشی بر بستر تکنولوژی‌های ارتباطی حالت عمیق‌تری برجای گذاشته است. شبکه‌های اجتماعی می‌توانستند به ابزاری یاری‌رسان برای ارتباطات بیشتر و گفتگو‌های مفاهمه‌ای تبدیل شوند، اما سیاست‌های اتخاذ شده در قبال شبکه‌های اجتماعی باعث شده تا خود این شبکه‌ها و مصرف‌کنندگان هر یک از آن‌ها در فضایی جدا از هم، ارتباطاتی محدود را شکل داده و عمیق‌تر شدن دوقطبی را سبب شوند. نگاه کنید به ارتباطات و گفتگو‌های درون شبکه اجتماعی «ایتا» و مباحث شکل گرفته در «اینستاگرام» و «ایکس». گویی هر یک از این ابزار‌ها مقوم ابزار‌های یک قطب شده است. این پدیده در کمتر کشوری قابل مشاهده است که گرایش‌های سیاسی و فرهنگی؛ فضای ارتباطاتی متفاوت برای خود انتخاب می‌کنند که این امر موجب قطع ارتباطات به‌طور عمومی بین گروه‌های مختلف و تقویت درون‌گروهی و قطبی‌سازی خطرناک خواهد شد. 


آنچه در این شرایط نیازمندیم تغییر سیاست‌های گسترش ارتباطات در کشور، سیاستگذاری‌های دارای مخاطبان گسترده در رسانه‌های رسمی، ارسال پیام‌های جامع و فراگیر از سوی ساخت قدرت نه صرفا پیام‌های محدود به گروهی خاص که بیشتر حالت تحکیمی دارند، تغییر در سیاست‌های شبکه‌های اجتماعی و خارج کردن مصرف شبکه‌های اجتماعی از قطبی‌شدن است. من معتقدم و از همین حالا پیش‌بینی می‌کنم طرح صیانت در دستور کار، فرجامی جز شکست همانند طرح جمع‌آوری ماهواره‌ها نخواهد داشت و مهم‌ترین نتیجه آن درگیری بیشتر حکومت با مردم و دوقطبی‌سازی خواهد بود و هیچ کدام از کارکرد‌های فرهنگی و سیاسی مدنظر طراحان را هم در بر نخواهد داشت.

نظر شما