جوان آنلاین: درباره مقام و جایگاه معلم، مباحث و مطالب مختلفی بیان شده است که هر یک از آنها باید مورد توجه قرار گیرد، اما گشودن دریچهای نو به روی این مقوله مهم، اجتنابناپذیر به نظر میرسد.
از زمانی که انسان به دنیا میآید، نیازمند رشد و رسیدن به مراحل تکامل است تا خود را به مراتب بالا و عالی برساند، این مسیر را برای خود هموار کند و برای به دست آوردن موفقیتهای بیشتر، باید «حمایت» شود. واژه حمایت را همه میشناسند، زیرا به شدت نیازمند آن هستند تا رشد کنند، اما همیشه این پرسش مطرح بوده است که جنبههای کمی و کیفی حمایت باید دارای چه ویژگیهایی باشد و اینکه حامی و حمایتگر چگونه باید نیازهای حمایتپذیر را اولویتبندی کند؟
بدیهی است که نیاز اولیه بشر، رشد جسمی است و در امتداد آن باید به رشد روحی نیز برسد و همین موضوع امر تعلیم و تربیت را برجسته میسازد و باید برای آن چارهاندیشی صورت گیرد. اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که آموزش و پرورش، یکی از نیازهای اساسی جوامع انسانی است که باید با دقت و حساسیت هر چه بیشتر مورد توجه و پیگیری قرار گیرد، چراکه اگر در کنار رشد جسمی، پندار، گفتار و کردار انسان رو به رشد نرود، آسیبهای بسیار جدی بر جامعه وارد خواهد شد. زمینهساز رشد افراد جامعه، آموزش و پرورش است که معلم در آن نقش به سزایی دارد و همگان باید معلم را در جایگاه بالا و به عنوان برجستهترین مقامات تشخیص دهند و هر اندازه فهم اجتماع نسبت به اهمیت مقام معلم افزایش یابد، سرعت و دقت رشد و توسعه نیز افزایش خواهد یافت. در نگاه نخست وظیفه معلم این است که بستههای مفهومی را در قالب برنامههای درسی به دانشآموز انتقال دهد تا روند رشد پلکانی برای فرزندان شکل گیرد، اما وقتی با دقت بیشتری درباره وظایف معلم میاندیشیم، درمییابیم که معلم باید حامی باشد و برای این منظور نیازهای دانشآموزان را به درستی بداند و برای رفع نیازمندیهای آنان تلاش کند. چگونگی حمایت معلمان از دانشآموزان موضوع مهمی است که باید درباره آن بدانیم و دانستههای خود را به دیگران انتقال دهیم تا این مسئله مهم با کمیت و کیفیت قابل قبولی به مراحل عملی و اجرایی برسد. از یک سو دانشآموز به حمایت معلم نیازمند است و از سوی دیگر معلم باید بداند که چرا و چگونه باید از دانشآموز حمایت کند. در واقع، دانستن آداب حمایتگری و حمایتپذیری از مهمترین مسائل مربوط به مقولههای مرتبط با تعلیم و تربیت است که هم معلم و هم دانشآموز باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند تا حمایتگری و حمایتپذیری در مسیر درست و سازنده قرار گیرند.
تعیین و تبیین موضوعاتی که معلم باید در آن زمینهها دانشآموز را مورد حمایت خود قرار دهد نیز دارای اهمیت است و نظام آموزش و پرورش این کار مهم را انجام میدهد تا همگان از حدود وظایف معلمان در رابطه با حمایت از دانشآموزان اطلاع داشته و قدردان حضور و وجود معلمان باشند. اکنون باید به این موضوع توجه و تمرکز داشته باشیم که آیا «حمایت» به تنهایی میتواند سازنده باشد و آیا این نیاز ضروری به نظر نمیرسد که در کنار حمایت، سازوکارهای مربوط به «هدایت» و «نظارت» نیز به کار گرفته شود.
اغلب افراد جامعه انتظار دارند تا از آنها حمایت شود، اما هدایت و نظارتی در کار نباشد و این موضوع یکی از مشکلات فرهنگی و اجتماعی جامعه است که باید نسبت به حل آن چارهجویی کرد و بهترین روش برای رفع این معضل، ورود آموزشوپرورش به این ماجراست. اگر معلمان بدانند که چگونه باید در کنار حمایت از دانشآموزان از سازوکارهای مربوط به هدایت و نظارت نیز استفاده کنند و در اینباره بستههای مفهومی و آموزشی نیز تهیه و تدریس شود، منابع مالی، تدارکاتی و پشتیبانی کشور در مسیر درست به کار گرفته میشود و همه اقشار جامعه، پذیرای هدایت و نظارت در کنار حمایت میشوند.
حمایتپذیری بدون هدایتپذیری و نظارتپذیری میتواند آسیبهای جدی بر پیکر اجتماع وارد سازد و بنیان آناتومی قدرت جامعه را با خطرات جدی روبهرو کند که برای پیشگیری از این بحران، معلمان میتوانند نقش چشمگیری داشته باشند و با آموزش و پرورش مفید و مؤثر در این زمینه، دانشآموزان را علاوه بر حمایتپذیری، هدایتپذیر و نظارتپذیر تربیت کنند. از سوی دیگر، معلمان نیز نیازمند حمایت هستند و باید تحت حمایت مادی و معنوی ویژه قرار گیرند تا بتوانند مسئولیت سنگین حمایت، هدایت و نظارت دانشآموزان را با کیفیت بالا به انجام برسانند و اگر آموزش و پرورش نتواند از معلمان حمایت کند و در کنار حمایت، به امر هدایت و نظارت رفتار معلمان بپردازد، ما هرگز در مسیر ایجاد و برقراری ساز و کارهای مربوط به حمایتپذیری، هدایتپذیری و نظارتپذیری نسل نو کشور موفق نخواهیم بود. بنابر تحلیل مواردی که گذشت، یکی از وظایف اصلی معلمان، ایجاد و برقراری حس حمایتپذیری، هدایتپذیری و نظارتپذیری در دانشآموزان است تا فرزندان میهن به این درک درست برسند که در کنار حمایتپذیری باید به هدایتپذیری و نظارتپذیری نیز باور داشته باشند.
حال باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا هدایتپذیری و نظارتپذیری، در کنار حمایتپذیری، دارای اهمیت است؟ بیتردید تاکنون با صحنههایی برخورد داشتهاید که فرزندان یک خانواده نسبت به رفتارهای هدایتی و نظارتی پدر و مادر خود معترض شدهاند و اعتراض خود را با رفتار خشمگینانه بیان میکنند و زمانی که از آن فرزندان بپرسید، چگونه است که رفتارهای حمایتگرانه والدین خود را پذیرا هستید، اما هدایتگری و نظارتگری آنان را نمیپذیرید، خواهند گفت که اقدامات حمایتگرانه حق ماست، اما نیازی به هدایت و نظارت نداریم. به طور طبیعی، این نوع افراد وقتی وارد جامعه شوند، نه هدایتپذیر خواهند بود و نه نظارتپذیر! و این در حالی است که از پذیرش هیچ حمایتی دریغ نمیورزند. همه ما میدانیم که یکی از مشکلات اساسی در کشورمان، نبود برنامههای تربیتی و پرورشی مفید و مؤثر در کنار برنامههای تعلیمی و آموزشی است و تا زمانی که این ضعف برطرف نشود، جایگاه و مقام معلم جدی گرفته نمیشود و تا هنگامی که شخصیت والای معلم جدی گرفته نشود، دانشآموزان به درستی تحت برنامههای آموزشی و پرورشی قرار نخواهند گرفت.
برای همین منظور نیز باید سه واژه حمایت، هدایت و نظارت در کنار هم قرار گیرند و به طور همزمان اعمال شوند تا هم معلم و هم دانشآموز بدانند که مقام و جایگاه معلم در چه مرتبهای از مراتب قرار دارد و برای حفظ و ارتقای آن چگونه باید تلاش کنند؟
حداقل انتظار جامعه از معلمان این است که بستههای آموزشی را به درستی و با کیفیت بالا به دانشآموزان انتقال دهند، اما علاوه بر آن، این خواسته را نیز دارند که دانشآموزان را از جنبههای پرورشی به مراتب بالاتر رشد دهند. انتظارات و خواستههای متقابل مابین معلمان و دانشآموزان نیز در همین سه واژه خلاصه میشوند، چراکه دانشآموزان با پذیرش و فراگیری هر چه بهتر بستههای آموزشی و پرورشی که از سوی معلمان ارائه میشود از آنان حمایت میکنند و نسبت به خطاها و کمکاریهای احتمالی معلمان، حس مسئولیتپذیری از خود نشان میدهند و با طرح مباحث انتقادی درست، منطقی و همراه با ادب و احترام، بر عملکرد معلمان نظارت میکنند و از این نظر تا حدودی نیز هدایتگر خواهند بود. پس عملکرد حمایتی، هدایتی و نظارتی میتواند دوطرفه باشد و از سوی طرفین (معلمان و دانشآموزان) نسبت به هم اعمال شود و هر دو طرف علاوه بر حمایتپذیری، هدایتپذیر و نظارتپذیر نیز باشند.
آیا با تصدیق عملی این تصورات، جامعه به درجات رشد بالا نخواهد رسید؟
*پژوهشگر فرهنگ و استاد دانشگاه
نظر شما