به گزارش ایکنا به نقل از المیادین، حدود یک هفته تا پنجاه و چهارمین سالگرد کشتار در دانشگاه ایالتی کنت در ایالت اوهایو آمریکا مانده است. کشتاری که در 4 مه 1970 رخ داد، طبق آمار رسمی در این حادثه، 4 دانشجو کشته و 9 نفر زخمی شدند. این دانشجویان که به طور مسالمتآمیز به جنگ ویتنام اعتراض کردند، با گلوله سلاح گارد ملی ایالت اوهایو کشته شدند.
اعضای گارد ملی با سلاحهای خود به سمت حدود 300 تظاهراتکننده که به شکلی صلحآمیز در محوطه دانشگاه کنت در حال تظاهرات بودند، شلیک کردند، دو تن از کشتهشدگان توسط نگهبانان، یک دانشجوی دختر و پسر، با فاصله تقریبی 100 متر جدا از هم ایستاده بودند و در حال تماشای تظاهرات همکاران بودند، یعنی تعدادی از دانشجویانی که هیچ ارتباطی با تظاهرات نداشتند کشته و زخمی شدند.
«گارد ملی» ایالتها در واقع نیروهای ذخیره برای ارتش ایالات متحده است که از طرف دولت مرکزی، یعنی رئیسجمهور، در خارج از کشور مأموریتی به آن محول شود. در غیر این صورت نیرویی تابع فرماندار ایالتی محسوب میشود که فقط در موارد اضطراری میتواند در حدود صلاحیت خود اقدام کند.
نکته مهمی که از ماجرای قتل عام در دانشگاه ایالتی کنت در اوهایو، در اوج جنگ ویتنام میتوان نتیجه گرفت، این است که دولت آمریکا از ارتکاب اعمال کشتار تصادفی در شرایط بحرانی که منافع نخبگان حاکم تهدید شود، هیچ تردیدی نخواهد داشت. همانگونه که در جنوب شرقی آسیا در دهه 1960 مردم اینگونه بود.
حادثه دانشگاه کنت البته منحصربهفرد نبود، برای مثال، تیراندازی به دانشجویان معترض در دانشگاه ایالتی جکسون، در ایالت می سی سی پی، در 14 می 1970، دقیقاً 10 روز پس از حادثه دانشگاه کنت رخ داد. در این حادثه بر اثر تیراندازی نیروهای مشترک پلیس ایالتی و اداره پلیس شهر منجر به کشته شدن 2 نفر و زخمی شدن 12 نفر شد. هیچیک از تیراندازان نیز در آن حادثه مجرم شناخته نشدند.
همچنین حادثهای در دانشگاه ایالتی کارولینای جنوبی در 8 فوریه 1968 رخ داد که یک گشت پلیس راهنمایی و رانندگی کارولینای جنوبی در جریان جنبش حقوق مدنی به دانشجویان معترض تیراندازی کرد و 3 نفر از آنها را کشت و 28 نفر را زخمی کرد.
حادثه کنت البته مشهورترین حادثه است، شاید به این دلیل که قربانیان آن دانشجویان «سفیدپوست» بودند که برخی از آنها در تظاهرات شرکت نکردند و به این دلیل که در ایالتهای ناآرام جنوبی اتفاق نیفتاد و به این دلیل که مستقیماً با سیاست خارجی ایالات متحده مرتبط بود. پلیس آمریکا سابقه زیادی در سرکوب فعالان جنبش حقوق مدنی و همچنین مخالفان نظام حکومتی آمریکا دارد. بخش عمده این فعالیتها شامل پروندهسازی، ایجاد اطلاعات گمراهکننده و بدنام کردن و در صورت نیاز استفاده از قدرت فیزیکی است. امری که بسیاری آن را چهره پنهان دموکراسی آمریکایی میدانند.
مسلمانان آمریکا و جنبش دانشجویی دفاع از غزه
پس تعجبآور نیست که صدها دانشجوی معترض به وضعیت و جنایتها در غزه و فلسطین در دانشگاههای آمریکا اخیراً دستگیر شدند و همچنین به شدت با آنها برخورد شد. این امر و همچنین تصمیم برای دستگیری و اخراج دانشجویان و استادان برای افرادی که چهره واقعی آمریکا و کارنامه آن در داخل و خارج کشور را میدانند جای تعجب نیست.
ایالات متحده آمریکا از «آزادی تمسخر» برخوردار است، با استفاده از این آزادی میتوان فرهنگ، مذهب و یا مقامات دولتی و چهرههای مذهبی را مسخره کرد، سیستم به شما تا زمانی که منافع طبقه حاکم را تحت تأثیر قرار دهد، اجازه میدهد اعتراض کنید اما همینکه این منافع با خطر مواجه شود، واکنشی به شدت خشونتآمیز در پی خواهد داشت. این خشونت هیچ مرزی ندارد و قانون و ارزشهای لیبرالی که آمریکا پرچم دفاع از آن را برافراشته، هیچ مانعی برای این خشونت نیست.
اگر این ارزیابی از ماهیت نظام آمریکا را درست بدانیم، برخورد شدید کنونی آن با تظاهرات دانشجویی برای غزه و فلسطین، نشاندهنده این است که این نظام در یک بحران شدید قرار دارد و این بحران را باید ناشی از استواری، شجاعت و مقاومت غزه دانست. حوادث غزه توانست حمایت آمریکا از دشمن صهیونیستی که در حوادث اخیر افزایش نیز یافته، به موضوعی مهم برای افکار عمومی آمریکا تبدیل سازد؛ امری که رابطه بنیادین میان امپریالیسم و صهیونیسم را در این لحظه بحرانی که در آن هستیم، تهدید میکند. این تهدید دو جلوه مهم دارد:
الف - حملات رژیم صهیونیستی به غزه اکنون دچار تزلزل شده و نتوانست به اهداف خود دست یابد.
ب - صفوف اعضای محور مقاومت برای حمایت از غزه تحکیم یافته و هژمونی آمریکا در منطقه را تهدید کرده است.
عنصر مؤثر جنبش دانشجویان آمریکایی برای غزه و فلسطین
طبق پژوهشهای انجام شده، کشتار دانشگاه کنت در بحبوحه جنگ ویتنام، منجر به گسترش جنبش دانشجویی ضد جنگ شد، به شکلی که از تجمعات و اعتصابات از سطح چند هزار نفر به 4 میلیون نفر شد و به بزرگترین اعتصاب دانشجویی در تاریخ ایالات متحده آمریکا شد، امری که منجر به بسته شدن بیش از 450 پردیس دانشگاهی آمریکایی در اعتراضات مسالمتآمیز یا خشونتآمیز شد. امروز نیز تلاش برای جمعآوری خیمههای اعتراضی دانشجویان دانشگاه کلمبیا با استفاده از نیروی پلیس منجر به افزایش و تشدید اعتراضات در همبستگی با غزه و فلسطین، شده و تمام دانشگاهها از شرق تا غرب و جنوب تا شمال آمریکا را فرا گرفته است.
اما در این میان تفاوتی وجود دارد. دانشجویان آمریکایی نفع مستقیمی در توقف جنگ در ویتنام داشتند. چرا که در آن زمان خدمت سربازی اجباری بود و از این رو دانشگاهها پناهگاه قانونی برای فرار از خدمت سربازی تبدیل شدند.
در مورد غزه و فلسطین، عامل محرک علیه سیاستهای تهاجمی آمریکا، نه داشتن منافع عینی در این جنگ برای جوانان آمریکایی، بلکه تأثیر تصاویر و ویدئوهایی بود که در شبکههای اجتماعی از غزه انتشار یافته است. این تصاویر نقاب واقعی از چهره آمریکاییها را در میان بخشهای لیبرالتر و مرتبطتر در فضای مجازی آمریکا برداشت.
از آنجایی که بخش قابل توجهی از این گروه بدنه اصلی رأی حزب دمکرات هستند وضعیت در آستانه انتخابات مهم ریاست جمهوری آمریکا به شدت پیچیده است، چرا که رقابت سختی میان دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و یا فراتر میان بایدن و ترامپ برقرار است.
بایدن در این میان با وضعی تراژیک روبرو است از سویی پیش از آغاز عملیات طوفان الاقصی برای پیشی گرفتن از ترامپ در انتخابات، تلاش بسیاری برای جلب نظر لابی صهیونیستی کرد و علناً تمام تلاش خود را مقابله با بنده نژادپرست _ مسیحی طرفداران ترامپ انجام داد. او بارها علناً اعلام کرد که خود یک صهیونیست است و بیش از همگان به دفاع از اسرائیل پایبند است اما اکنون در وضعیت جدید و با توجه به جنایتهای صهیونیستها در حال از دست دادن پایگاه رأی خود در بین مردمی است که از سیل تصاویر جنایتها و قتل عام از سوی «تنها دموکراسی خاورمیانه» شوکه شده است.
بایدن تنها به صورت کلامی و بسیار دیر از حمایت خود از رژیم صهیونیستی اندکی عقب نشست با این حال در عمل همواره به حمایت خود از این رژیم ادامه داده است و در آخرین اقدام اختصاص بسته کمکی به ارزش 26 میلیارد دلار را برای صهیونیستها امضا کرد.
اکنون لیبرالها با بحرانی وجودی مواجه هستند، یا باید ارزشهای خود را رها کند و بپذیرد که این ارزشها تنها پوششی برای حمایت از یک رژیم قاتل و جنایتکار بوده است یا آنکه همچنان بر ارزشهای خود از حقوق بشر گرفته تا مبارزه با نژادپرستی و تلاش برای اصلاح مسیر سیاسی تأکید کند.
از اینرو، جنبش همبستگی با غزه و فلسطین در میان اقشار متأثر از احساسات لیبرال، شامل نخبگان فرهنگی و اجتماع به عنوان مثال دانشجویان و روشنفکران گسترش یافته، در عین حال این اقشار ارتباط کمی با گروههای بالای هرم اقتصادی _ اجتماعی در غرب دارند.
روندی که در چند هفته پس از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه در آمریکا اوج گرفته است: شامل ضدیت با کشتار و قتل عام، ضدیت با نژادپرستی، استانداردهای دوگانه، کشتار دستهجمعی و علیه حمایت بیقیدوشرط از رژیم صهیونیستی میشود، روندی که معیارهای آمریکایی شتابی غیرعادی یافته است.
اما در ادامه صحنه عجیبتری را شاهد بودیم که نقاب را از چهره رژیم لیبرال آمریکا برداشت: سرکوب جنبش همبستگی با غزه و فلسطین و دستگیری، ضرب و شتم و اخراج دانشجویان و استادان معترض به وضعیت کنونی غزه. دانشجویان معترض در دانشگاه کلمبیا این اقدامات را خلاف ارزشهای آزادی و همچنین برابر انسانها توصیف کردهاند که در اعلامیه استقلال ایالاتمتحده بر آن تأکید شده است.
نقش گروههای یهودی در جنبش دانشجویی آمریکا در همبستگی با غزه
برخی علاقه بسیار دارند، نقش برخی از گروههای یهودی _ آمریکایی مخالف تجاوز به غزه در جنبش دانشجویی دانشگاههای آمریکا را برجسته سازند، بدون توجه به این که این گرایش نشاندهنده ادامه اختلافات در خود جامعه رژیم صهیونیستی است که پس از بحران موسوم به «اصلاحات قضایی» که تضادهای بین سکولارها و مذهبیها، بین لیبرالها و محافظهکاران و بین یهودیان شرقی (دارای گرایشهای مذهبی افراطیتر) و یهودیان غربی آشکار شد.
بهطور کلی میتوان گفت یهودیان آمریکا سکولارتر، لیبرالتر و غربیتر از یهودیان در رژیم صهیونیستی هستند، این امر آنها را به کانون مخالفت با دولت نتانیاهو تبدیل کرده است. آنها همچنین به حزب دموکرات تمایل دارند و یکی از مهمترین حامیان مالی آن محسوب میشوند. آنها از نظر جغرافیایی دورتر از فلسطین اشغالی هستند، در حالی که درصد بیشتری از یهودیان سکولار، لیبرال و غربزده در رژیم صهیونیستی با تجاوز به غزه همسو هستند. با این حال نباید در این تضادها و نقش آن اغراق کرد. گروههای یهودی در نهایت حامی رژیم صهیونیستی هستند و مبالغ بسیاری از لابی رژیم صهیونیستی دریافت کردهاند.
نقش نسل دوم و سوم فلسطینیها، مسلمانان و عربتباران آمریکا در حمایت از فلسطین
میتوان گفت گروههای آمریکاییهای آفریقاییتبار حامی غزه و فلسطین، گروهی مهمتر، خالصتر و تأثیرگذارتر از گروههای یهودی حامی آرمان فلسطین هستند.
اما مهمترین پدیده جنبش دانشجویی در همبستگی با فلسطین و غزه امروز و آنچنانکه در رسانههای مقاومت به آن توجه نمیشود، یهودیان درگیر در آن نیستند، بلکه نسل دوم و سوم فلسطینیها، عربتباران و مسلمانانی هستند که در آمریکا متولد شدهاند و از احساس وحشت ناشی از شرکت در هر فعالیتی فراتر رفتهاند.
این گروه امروز صدها هزار نفر هستند و صدایی بلند در جنبش دانشجویان آمریکایی میاندازند این گروهها از سقف فعالیتهای گروههای یهودی در مخالف با رژیم صهیونیستی فراتر رفتهاند. گروههای اخیر خواهان توقف اشغالگری و «اسرائیل» دموکرات تری است، اما مطالبات کنونی شامل موارد زیر است:
الف _ ایستادگی در برابر طرح شهرکسازی استعماری صهیونیستی به طور کامل و آزادسازی تمام فلسطین.
ب _ رد هرگونه عادیسازی و هرگونه گفتگو و همکاری با گروههای صهیونیستی.
ج _ دفاع از حق مقاومت در برابر اشغالگری صهیونیستی «به هر طریقی که لازم است».
د - حمایت از تمامی مبارزات آزادیبخش ملی در سراسر جهان که مخالف امپریالیسم آمریکا هستند.
از اینرو مهمترین عاملی را که در خیزش دانشجویان آمریکایی برای غزه و فلسطین نقش داشتهاند را باید فلسطینیها، عربتباران و مسلمانان نسل دوم و سومی دانست که با تشکیل سازمانهایی به دنبال دفاع از آرمان فلسطین هستند. اگرچه این گروهها با محدودیتهایی از جانب آمریکا مواجه هستند این گروهها را میتوان شامل «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» و «مسلمانان آمریکایی برای فلسطین» و بسیاری از گروههای دیگر هستند که اگرچه در سطح جامعه انتشار نیافتهاند اما در محیطهای محلی خود تأثیرگذار هستند.
انتهای پیام
نظر شما