شناسهٔ خبر: 66235540 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

گفت‌وگو با پژوهشگر ادبی به بهانه سال‌مرگ سهراب سپهری؛

رد یک اتهام به شعر سهراب

تهران- ایرنا- به گفته یک پژوهشگر ادبی، سهراب به مساله هنری شعر وفادارتر بود و با وفاداری به شعر نو زبان و لحن خود را طراحی کرد. در نتیجه اتهام اینکه شعر سهراب کارکرد اجتماعی ندارد از شعر او برداشته شد.

صاحب‌خبر -

بهروز جلالی در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب ایرنا، در سال‌مرگ سهراب سپهری درباره اثرگذاری این شاعر بر «شعرنو» گفت: اگر آغاز جریان شعر نو ملاک تاثیر باشد، پایه‌گذاری این حرکت با شعر و تفکر نیما یوشیج شروع شد، اما در حوزه فرهنگ مصطلح است که شاگردان از اساتید، در یک اتفاق جلوتر می‌افتند. من فکر می‌کنم به شعر هر سه شاگرد نیما یعنی سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و احمد شاملو در جامعه بیش از شعر نیما توجه شد، حتی حرف بعیدی نیست که بگوییم در دایره‌های شعری که ایجاد کردند، از نیما هم جلو افتادند.

بعد از سهراب، احمدرضا احمدی حتی بیشتر از او به ساده‌گویی روی آورد

این پژوهشگر ادبی با بیان اینکه سهراب سپهری ابتدا با هوشنگ ایرانی و احمدرضا احمدی شعر موج نو را رایج کردند، ادامه داد: اصول این شعر بر پایه سخت‌گویی بود و فضیلت بر این بود که در شعر سخت‌تر صحبت شود، گویی این دشواری به شعریتِ شعر می‌افزود.

او با اشاره به اینکه سهراب رفته‌رفته از لحاظ زبانی از سخت‌گویی فاصله گرفت، ادامه داد: بعد از سهراب، احمدرضا احمدی حتی بیشتر از او به ساده‌گویی روی آورد.

رد یک اتهام به شعر سهراب بهروز جلالی شاعر و پژوهشگر ادبی

تاثیر سبک هندی نسبت به هایکو در سپهری بیشتر بود

جلالی با اشاره به نگاه سپهری به شعر سبک هندی، گفت: در شعر سپهری جذبه‌های شعر مینیاتوری هندی وجود داشت. بعد از آن، سهراب از نظر فکری به تفکر عرفان شرقی و اشراق گرایش پیدا کرد و آبشخور تفکرش را از آنجا مشحون (انباشته، لبریز) و بارور کرد. این در حالی است که سهراب به لحاظ زبانی کاملا با شعر «موج نو» فاصله گرفت، زیرا اشعار این سبک شعری با زبان دشواری سروده می‌شود و سپهری زبان را ساده‌تر کرد و شعرهای بعدی‌اش شعرهای قابل فهم‌تر و مردمی‌تری بودند.

سپهری آبشخور تفکرش را از شعر سبک هندی مشحون (انباشته، لبریز) و بارور کرد

این شاعر با اشاره به اینکه سهراب به شعرهای هایکو هم دسترسی داشت، ادامه داد: تاثیر سبک هندی نسبت به هایکو در سپهری بیشتر بود، در واقع می‌توان گفت سبک هندی در شعر سهراب تبدیل به فضیلت و برتری شده بود در حالی که شعر هایکو در آن زمان در تلاش برای رهایی از این بندها بود. افرادی که می‌خواستند بگویند که شعر سبک هندی نمی‌گویند به آن راه (سرودن شعر هایکو) رفتند.

به گفته او ویژگی‌های شعر هایگو با تفکر مخاطب ایرانی در آن سال‌ها سنخیت نداشت. مردم بیشتر به اشعار آتشین و طولانی اقبال نشان می‌دادند تا شعر کوتاه.

سهراب به مساله هنری شعر وفادارتر بود

جلالی با اشاره به اینکه سه شاگرد شعر نیما، هر کدام مسیری متفاوت را طی کردند، توضیح داد: برداشت احمد شاملو و فروغ فرخزاد از شعر در زمانه خودشان نشان دهنده این است که تلاش می‌کردند در شعرشان فضای سیاسی و اجتماعی بسامد داشته باشد. به همین دلیل خیلی‌ها در آن دوره که پایبندی شعر سهراب به شعریت شعر بیشتر بود، این اتهام را که سپهری کارکردهای اجتماعی شعر را نادیده می‌گیرد و به موضوعات اجتماعی توجه نمی‌کند، مطرح کردند اما اینطور نبود.

سهراب به سبقه هنری شعر بیشتر از کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن توجه داشت

این پژوهشگر ادبی با تاکید بر اینکه سهراب به سبقه هنری شعر بیشتر از کارکردهای سیاسی و اجتماعی آن توجه داشت، ادامه داد: در این دوره گروه‌های سیاسی و اجتماعی بر ادبیات تاثیر می‌گذاشتند، بنابراین سهراب به مساله هنری شعر وفادارتر بود و با وفاداری به شعر نو (نه شهر موج نو) زبان و لحن خود را طراحی کرد. در نتیجه اتهام اینکه شعر سهراب کارکرد اجتماعی ندارد از شعر او برداشته شد.

به گفته او سهراب با زبانی که برای شعر خود انتخاب کرد، توانست خود را از دایره‌ای که در آن قرار گرفته بود نجات دهد، صاحب زبان و لحنی شد که بعدها به امضای سهراب تبدیل شد.

هنر از سیاست بزرگتر است

جلالی با تاکید بر اینکه در هنر به لحاظ نظری موضوعات اجتماعی در پله بعدی برای بیان قرار می‌گیرند، گفت: حتی اگر موضوع اجتماعی مطرح است، آن موضوع در نقاشی، شعر، خوش‌نویسی و همه اینها باید در قالب و استانداردهای آن هنر بیان شود و این باعث می‌شود که هنر از سطحی‌گویی فاصله بگیرد. می‌توان گفت که سهراب حداقل در شروع نسبت به دیگر شاعران به هنر وفادارتر بود. اگر به مجموعه شعرهای اول شاملو نگاه کنید از لایه سطحی در مسائل اجتماعی و سیاسی پر است، در حالی که در مجموعه‌های بعدی شاملو کاملا از این فضا فاصله گرفت؛ بنابراین در مجموعه‌های بعدی مسائل انسانی بیشتر مطرح شده است.

هنر از سیاست بزرگتر است و به همین دلیل اعتقاد دارم که سهراب به این موضوع وفادارتر بود

این شاعر در مقایسه هنر و دیگر ساحت‌ها مانند مسائل اجتماعی و سیاسی بیان کرد: اگر بگوییم شعر سیاسی، به نظرم درست‌تر است تا زمانی که بگوییم سیاست شاعرانه. به نظر من هنر از سیاست بزرگتر است و به همین دلیل اعتقاد دارم که سهراب به این موضوع وفادارتر بود. اگر به اقبال عمومی نگاه کنیم، افرادی که با شعر سهراب الفت بیشتری دارند تعدادشان بیشتر است. این افراد به شعریت و هنر بودن شعر بیشتر توجه دارند.

به گفته او مگر هنر چیز دیگری غیر از مسائل انسانی و اجتماعی را دنبال می‌کند؟ هنر دنبال تعالی است و انسان هم دنبال تعالی است. هنر دایره‌ای بزرگتر از سیاست و موضوعات دیگر است.

نظر شما