به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ ارگان رسانهای دولت طی انتشار گزارشی مدعی شد که مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به دنبال احیای پروژه «ایران هراسی» است.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
«خیلی عجیب نیست اگر در موضعگیریهای مدیر کل آژانس، درباره ایران، تعاریف و برداشتهای مشترکی با مواضع اسرائیل مطرح شود؛ اشتراکاتی که میکوشد نه تنها افکار عمومی جهان را سرگردان و به ایران بدبین کند، بلکه دراین میان حقیقت و واقعیت را نیز قربانی نماید.
پنج سال پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از توافقی که قرار بود بر مناقشه هستهای ایران نقطه پایان بگذارد، رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هستهای، بیاعتنا به پیامدهای به جا مانده از سیاست کشورهای غرب در قبال تعهدات مکتوبشان نسبت به ایران، سعی دارد فضای جاری را به مذاق این کشورها سازگار سازد. آنجا که گروسی در گفتوگو با رسانه غربی پی.بی.اس فارغ از پرداختن به دلایل متوقف شدن اجرای تعهدات هستهای ایران در قالب برجام، تعریضی علیه کشور مطرح کرده و با گفتن این جمله که «اگر ایران در برنامه هستهای خود شفافیت نداشته باشد و به بازرسان اجازه بازرسی ندهد، آژانس در آینده ای نزدیک از تایید ماهیت صلح آمیز فعالیتهای اتمی ایران خودداری خواهد کرد»، برای هموار کردن اعمال فشارهای تازه غرب چراغ سبز نشان داده است. با این حال نقطه اوج و پربسامد موضع گروسی آنجاست که به نحو عریانی از پروژه نظامی خودسرانه دفاع می کند و با گفتن اینکه «آژانس نمیخواهد تجربه عراق درباره ایران هم تکرار شود»، تلویحا برنامه های هسته ای ایران را تسلیحاتی میخواند و به نوعی برای اعضای آژانس نسخه میپیچد.
بهانهای برای جلب توجه افکار جهانی
«مجوز بازرسی» که مدیر کل تعمدا آن را با تعهدات پادمانی آمیخته، کلید واژهای است که او بویژه پس از شهریورماه سال گذشته به تعدد آن را در قالب مصاحبه و موضع گیریهای خود پیرامون فعالیتهای هستهای ایران مطرح کرده تا دلیل و بهانهای برای جلب توجه افکار جهانی نسبت به آن داشته باشد. ۲۴ شهریور سال گذشته و به فاصله یک روز پس از صدور بیانیه مشترک تروئیکای اروپایی و ایالات متحده علیه برنامه فعالیتهای هستهای ایران در نشست فصلی ماه سپتامبر شورای حکام بود که تهران در نامهای به گروسی، روادید هشت نفر از بازرسان این نهاد را لغو کرد؛ اقدامی که با آنچه در رابطه پر فراز و فرود ایران و آژانس در ماههای پیش از آن جریان داشت، تناسب داشت.
مدیر کل آژانس اما این تصمیم قانونی را بیسابقه خواند و ادعا کرد که ایران به روابطی که از قبل متشنج شده، ضربه ای کاری وارد کرده است. گروسی در ماههای پس از آن، بی آنکه دلیلی ببیند تا نسبت به رفتار بازرسانش و بی تعهدی اعضای غربی آژانس در قبال ایران پاسخگو باشد، پا را از این هم فراتر گذاشت و با این تهدید که «اعتقادی به بمباران نداریم، اما برای اینکه دیپلماسی بیفتد لازم است به بازرسهای ما اجازه ورود به ایران داده شود» نشان داد حربه دامن زدن به پروژه «ایران هراسی» را برای پیش بردن خواستههای فراتر از پادمان هستهای دنبال می کند. این موضع ثابت کرد مدیر کل آژانس با بلند کردن همان علم به میدان هماوردی با ایرانی آمده که بارها پایبندی خود را به حفظ ماهیت صلح آمیز فعالیت های اتمی از طریق پادمان هسته ای و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی نشان داده اما در پاسخ، تنها با مطالبات و خط و نشان های بیشتر آژانس مواجه شده است.
صبغه و سابقه گروسی
فارغ از این کشمکشها که در زمانه نفوذ یک بازیگر پشت صحنه یعنی اسرائیل در همه ارکان آژانس و سایه انداختن تاثیر و تاثر آن دور از ذهن نیست، آنچه ماجرا را قابل توجه میکند، صبغه و سابقه گروسی است که از تمایل او به گستراندن دامنه نفوذ تل آویو در زمین مناقشه با ایران حکایت دارد؛ کسی که تا اینجا نشان داده با برگ بازی اسرائیل، مواضع آژانس را در زمین جدال دیپلماتیک با ایران مطرح و سیاست این نهاد نظارت بین المللی در قبال فعالیتهای هستهای ایران را نه در «وین» که در «تل آویو» مشخص میکند.
چه آنکه دورخیز اساسی در بازگشایی پرونده مجعول مکانهای اختلافی میان ایران و آژانس را اسرائیل کلید زد و نقش آفرینی خاص خود را در تحت فشار قرار دادن آژانس برای نظارت های فراپادمانی ایران در خاطرهها ثبت کرد. این پروندهسازی دوباره که در دوره مسئولیت گروسی کلید خورد، در عین اینکه فعالیتهای هستهای تهران را بار دیگر در کانون فشار بین المللی مینشاند، اسرائیل را در مقابل پرسشگری رسانهها و افکار جهانی در قبال عدم پاسخگویی به تسلیحات هستهای مخفیانه اش مصون نگه میداشت.
تعاریف و برداشتهای مشترک
بنابراین دیگر خیلی عجیب نیست اگر در موضع گیریهای مدیر کل آژانس، درباره ایران، تعاریف و برداشتهای مشترکی با مواضع اسرائیل مطرح شود؛ اشتراکاتی که میکوشد نه تنها افکار عمومی جهان را سرگردان و به ایران بدبین کند، بلکه دراین میان حقیقت و واقعیت را نیز قربانی نماید. از این رو اگر گروسی با یادآوری تجربه عراق سعی می کند زیرپوستی به تهران هشدار دهد، در حقیقت دارد برگی از تاریخ را به خاطره ها میآورد؛ زمانی نه چندان دور که اسرائیل به بهانه تسلیحات هستهای کشوری دیگر تصمیم به حمله نظامی خودسرانه میگیرد اما خود در برابر خواسته بحق کشورها مبنی بر ضرورت متعهد شدن به پادمان هستهای سکوت میکند و با فراغ بال به ساخت و توسعه فعالیتهای تسلیحاتیاش ادامه میدهد. این در حالی است که مدیر کل آژانس ترجیح میدهد به جای نگرانی نسبت به آنچه در زیرزمینهای تسلیحاتی تل آویو می گذرد، ایران متعهد به پادمان هستهای را در سیبل موضع گیریهای پرشمار خود قرار دهد».
نظر شما