یک سال پیش دختری ۱۴ ساله با مراجعه به پلیس آگاهی شکایتی را مبنی بر تجاوز پدرخوانده اش ثبت کرد. وقتی این دختر ۶ ساله بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند و ۷ سال بعد مادرش با مرد دیگری که او هم از همسرش جدا شده بود، ازدواج کرد. دختر از همان ابتدا از همسر مادرش خوشش نمیآمد و رفتارش او را آزار میداد و حس خوبی نسبت به او نداشت. اما مادرش به احساس ترس و ناامنی دخترش توجهی نکرد تا اینکه ماجرا سیاه تر شد.
این دختر ۱۴ ساله که به تنهایی به پلیس مراجعه کرده بود مدعی شد از سوی پدرخوانده اش مورد تجاوز قرار گرفته است. او گفت: پدرخواندهام به من تجاوز میکند. موضوع را به مادرم گفتهام؛ اما توجه نکرده است و حالا درخواست کمک دارم.
متهم با شکایت دخترخواندهاش بازداشت شد. وقتی ماموران مرد میانسال را بازداشت کردند او منکر همه چیز شد، اما نتیجه آزمایشات پزشکی قانونی نشان میداد دختر ۱۴ ساله واقعیت را میگوید.
به این ترتیب پرونده به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دختر نوجوان به قضات گفت: چند سال قبل مادرم از پدرم جدا شد. من با مادرم زندگی میکردم، چون پدرم اعتیاد داشت و نمیتوانستم با او زندگی کنم. مدتی از ازدواج دوباره مادرم گذشته بود که پدرخوانده ام چندبار به اتاقم آمد و مرا مورد تجاوز قرار داد. اوایل آنقدر حالم بد بود که حتی نمیتوانستم به مادرم چیزی بگویم تا اینکه تصمیم گرفتم به این وضعیت پایان دهم. موضوع را به مادرم گفتم. عصبانی شد و گفت تهمت میزنی و دیگر نباید درباره این موضوع با کسی حرفی بزنی.
دختر نوجوان در ادامه گفت: ناپدریام انقدر وقیح شده بود که دیگر موضوع را پنهان نمیکرد. وقتی دیدم مادرم کمکم نمیکند تصمیم گرفتم خودم شکایت کنم.
وقتی مادر وی احضار شد ابتدا انکار کرد که در جریان این اتفاق تلخ قرار داشت، اما وقتی مدارک دادگاه را دید، اعتراف کرد که میدانست چه بلایی سر دخترش آمده است. او گفت: از ترس اینکه دوباره تنها و بیخانه بمانم سکوت کردم. من نمیخواستم دخترم اذیت شود.
مرد میانسال همچنان اتهام را قبول نمیکرد تااینکه تحقیقات نشان داد که این مرد سابقه تجاوز دارد. بررسی سوابق متهم نشان داد او چند سال قبل به جرم تجاوز به دختر نوجوان خودش به اعدام محکوم شده بود و قبل از اجرای حکم با توجه به اینکه توبه کرده و دخترش هم شکایتش را پس گرفته بود از زندان آزاد شد.
دختر متهم برای ادای توضیحات به دادگاه احضار شد. او گفت: پدرم به من تجاوز میکرد. من شکایت کردم و خواستار برخورد قانون با پدرم شدم. پدرم در آن زمان از مادرم جدا شده بود، وقتی به اعدام محکوم شد با من تماس گرفت و گفت که توبه کرده و بعد هم همه اموالش را به نام من کرد. من هم شکایتم را پس گرفتم. هرچند او به من تجاوز کرده بود، اما پدرم بود و دوستش داشتم. او بعد از مدتی که از زندان آزاد شد با زنی دیگر ازدواج کرد و حالا شنیدم دوباره به دخترخواندهاش تجاوز کرده است.
هرچند متهم منکر همه چیز بود، اما مدارک موجود در پرونده و شواهد به دست آمده نشان میداد مرد میانسال به دخترخواندهاش تجاوز کرده است و پزشکی قانونی نیز از روی دی انای این موضوع را تایید کرد. در نهایت قضات شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را به اعدام محکوم کردند. این دومین بار است که او به خاطر تجاوز به اعدام محکوم میشود.
∎