صاحبخبر - تهران / خبرگزاری صدا و سیما / سیاسی 1394/04/27
تایمز آو اسرائیل در گزارشی به قلم چاییم آر لاندائو با عنوان «آیا توافق هسته ای سبب برقراری صلح می شود؟» نوشت: به نظر می رسد اروپا و آمریکا پس از سال ها توانستند به این نتیجه برسند: ایران کشوری است که دست کم در حال حاضر تنها با محدود کردن قابلیت های هسته ای تهدید کننده آن می توان با تهران مقابله کرد.
پس از آن که اعلام شد گزینه دست یابی به توافق هسته ای بهتر از گزینه جنگ است، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نهایت توافقی را پیش روی مردم آمریکا قرار داد که به نظر می رسد بر اساس آن، گزینه های دیگر را به تأخیر می اندازد.
برگزاری مذاکرات هسته ای بین ایران و گروه پنج بعلاوه یک در نهایت به دست یابی به توافقی منجر شد که به باور آنها با محدود کردن قابلیت های هسته ای ایران، سبب امن تر شدن جهان خواهد شد. این در حالی است که ایران کشوری است که بارها شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر داده است .
اما کل این توافق بر اساس راستی آزمایی است نه اعتماد و آژانس بین المللی انرژی اتمی باید این راستی آزمایی را انجام دهد. این در حالی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یک نهاد زیرمجموعه سازمان ملل متحد هیچ قدرتی ندارد و ایران بارها با فریبکاری توانسته این آژانس را دور بزند.
با وجود همه واکنش ها در پی توافق هسته ای این سوال مطرح می شود که چرا باراک اوباما و کشورهای اروپایی در تلاش برای دست یابی به این توافق با ایران بودند؟
با نگاهی دقیق تر به سیاست خارجی باراک اوباما در می یابیم که انقلابی بسیار جالب در این زمینه رخ داده است: او تلاش کرده است به سوی کشورهایی روی آورد که به صورت سنتی دشمن واشنگتن محسوب می شدند.
او باب مذاکرات را با آنها باز کرد و حتی با کوبا به توافقی دست یافت که بر عادی سازی روابط دیپلماتیک با هاوانا استوار است و این اقدام با برداشته شدن تحریم های تجاری و محدودیت سفر به آمریکا انجام شده است.
اوباما تلاش کرد درباره نتیجه جنگ در اوکراین با روسیه وارد مذاکره شود تنها بدین سبب که حمایت پوتین را از دست ندهد. باراک اوباما زمانی که برای نخستین بار به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد به عنوان سنگ بنای سیاست خارجی اش به یک کشور مسلمان سفر و به آنها اعلام کرد آمریکا واقعا کشور بدی نیست و می خواهد در کنار این کشورها باشد. و اکنون نوبت ایران فرا رسید. در واقع میراثی که اوباما می خواست در زمانی که کمتر از دو سال از دوران ریاست جمهوری اش باقی مانده از خود بر جای بگذارد، سبب شد او سیاست خود را در قبال ایران تغییر دهد.
او در ابتدا خواستار برچیده شدن کامل برنامه هسته ای ایران شده بود. این اتفاق رخ نداد و در حقیقت، پس از ده سال، ایران فرصت دارد به سوی تبدیل شدن به قدرتی کامل در زمینه هسته ای در خاورمیانه (غرب آسیا) گام بردارد . در حال حاضر، اگر درباره سوئیس یا فنلاند صحبت می کردیم این کشورها سبب جلب توجه جهانی نمی شدند. اما ما درباره کشوری صحبت می کنیم که در حقیقت، در پی استیلا بر سراسر منطقه از طریق توسل به نیروهای نیابتی اش است که در سوریه، عراق، لیبی و لبنان می جنگند و البته اسرائیل را نیز تهدید می کنند.
گروه تکفیری صهیونیستی داعش از ایجاد خلافت اسلامی سخن می گوید اما این موضوع با تلاش های ایران برای ایجاد امپراطوری فارس در تناقض است. هر دو به موفقیت نخواهند رسید و پیروز هر کسی که باشد تهدیدی برای امنیت غرب محسوب می شود.
اما واکنش اوباما به این موضوع آن است که ما تنها بر معاهدات تسلیحات هسته ای متمرکز هستیم و نمی توانیم اجازه دهیم موضوعات دیگر در روابط بین المللی که ایران نیز در آنها دخیل است سبب منحرف شدن ما از مسیرمان شود.
و حتی اگر توافق تنها در ارتباط با رئاکتورهای هسته ای، تأسیسات هسته ای و بمب های هسته ای باشد، باز هم سبب نگرانی تل آویو خواهد شد. بر اساس توافق هسته ای ایران و قدرت های غربی، بیش از 150 میلیارد دلار عاید ایران خواهد شد.
نگرانی واقعی موجود این است که ایران در حال کمک به نیروهای نیابتی تروریستی در سراسر غرب آسیا (خاورمیانه) به منظور ادامه روند بی ثباتی در منطقه است تا در نهایت بتواند از نظر نظامی و اقتصادی بتواند بر منطقه استیلا یابد.
منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) در پی وقوع بهار عربی به یک جهنم تبدیل شد و سبب شد منطقه به مأمنی برای گروه های تروریستی تبدیل شود که هر یک از این گروه ها در تلاش برای گسترش قلمرو خود هستند و هر کسی را که بر سر راه این هدفشان قرار گیرد قتل عام می کنند.
علاوه بر این، با وجود مخالفت های شفاهی برخی از اعضای کنگره آمریکا، حقیقت این است که در نهایت باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا مسیر مورد نظر خود را طی خواهد کرد و با آن که کنگره ممکن است در پی برخی مخالفت ها بر آید اما سبب شرمندگی رئیس جمهور خود در زمینه سیاست خارجی اش نخواهد شد. آنها ممکن است دل خوشی از رئیس جمهور خود نداشته باشند اما آنها نیز آمریکایی هستند و اگر توافق هسته ای با ایران را رد کنند سبب حقارت رئیس جمهور خود در سطح بین المللی خواهند شد. اگر کنگره این توافق را رد کند، آمریکا در دیدگاه جامعه بین المللی بی ارزش و ضعیف جلوه خواهد کرد و هیچ سیاست مداری در آمریکا خواهان چنین چیزی نیست.
اما توافق هسته ای ایران شامل دو بند است که مایه نگرانی می شود: نخست آن که ایرانی ها از مفاد توافق هسته ای بسیار راضی هستند و این سوال پیش می آید که آیا آنها به واقع به آنچه که می خواستند رسیدند یا خیر. دوم آن که، روسیه و چین نیز از این توافق استقبال کرده اند.
اما باید به این موضوع توجه داشته باشیم که این توافق هنوز امضا نشده است.
http://blogs.timesofisrael.com/the-deal-with-iran-peace-in-our-time/
∎