شناسهٔ خبر: 64144848 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«شهروند» به بهانه شب یلدا به این آیین باستانی پرداخته است

ایستادن در بلندای شب در انتظار خورشید

صاحب‌خبر -

 [شهروند] شهروند- یلدا؛ باستانی‌ترین رویداد ایرانی است، با قدمت هفت‌هزار ساله شاید هم بیشتر. در دوران‌های بسیار دور شب یلدا، شب زایش خورشید بود، چون مردم معتقد بودند در این روز خورشید دوباره با قدرت بیشتر متولد می‌شود؛ شبی که در دوران کهن اوستایی «خرم‌روز» نامیده می‌شد. در دوران کهن اغلب مردم ایران کشاورز بودند، شاید برای همین زایش دوباره خورشید اهمیت بالایی داشت، چون مستقیم با سفره و زندگی‌شان گره خورده بود. در آن دوره از تاریخ کوتاه‌شدن روزها باعث می‌شد محصولات کشاورزی نور کمتری دریافت کنند، بنابراین محصولات رشد خوبی نداشتند و کشاورزان عایدی‌شان از زمین‌ها کم می‌شد، برای همین آخرین روز پاییز جشنی به پا می‌شد برای شکرگزاری تمام‌شدن روزهای کوتاه، در این جشن کشاورزان از محصولات کشاورزی و از آنچه در خانه داشتند، برای جشن تدارک می‌دیدند. به مرور زمان این جشن همه‌گیرتر شد و مردم سعی می‌کردند با برگزاری این جشن همگانی، شکرگزاری‌شان را نسبت به طلوع دوباره آفتاپ پُرقدرت بر فراز آسمان به‌جا بیاورند. درواقع  ایرانیان از گذشته‌های دور این طولانی‌ترین شب سال را به عنوان نقطه اوج مبارزه و غلبه بر نیرو‌های تاریکی و اهریمنی قلمداد می‌کردند و به همین دلیل است که در این شب به جشن و شب زنده‌داری می‌پردازند. آیین شب یلدا در افغانستان، بخش‌هایی از پاکستان، شمال هند، کشمیر و تاجیکستان هم هر ساله برگزار می‌شود.

 دورهم‌نشینی، برپا کردن آتش و تفأل زدن به لسان‌الغیب
شب یلدا را شب چله هم می‌نامند. چله در ایران باستان به معنای زمستان بود، شاید برای همین شروع زمستان را چله بزرگ می‌نامیدند، یعنی از اول دی تا 10 بهمن، اگرچه از  10 تا 30 بهمن را هم چله کوچک می‌نامیدند. ایرانیان از دوران باستان جشن‌هایی همچون جشن سده و مهرگان را هم برگزار می‌کردند، اگرچه از میان آنها تنها شب یلداست که تا به امروز ادامه‌دار بوده و این یعنی این آیین، خاستگاه مردمی داشته است. این جشن باستانی،  آیینی هم داشته؛ دورهم‌نشینی: آیین دورهم‌نشینی در میان همه ایرانیان یکسان است. در این شب اعضای خانواده و فامیل دورهم جمع می‌شوند تا آخرین شب پاییز را کنار هم بگذرانند. شعر و داستان‌خوانی از آیین‌های دیگر این جشن باستانی هستند. درواقع یکی از جذاب‌ترین آیین‌های این شب که به فراموشی سپرده شده، مَتل‌گویی است؛ نوعی شعر و داستان‌خوانی است. تفأل‌‌زدن به‌ لسان‌الغیب حافظ هم یکی دیگر از آیین‌هایی است که در این جشن باستانی برگزار می‌شود. رسم تفأل زدن در هر نو شدن فصل و سال، از رسم‌های کهن مردم ایران بوده است. آوازخوانی و بازی؛ خواندن سرود‌ها و آواز‌های محلی متناسب با شب یلدا و زمستان با گویش و لهجه محلی هر استان بخش دیگری از آداب کهن این شب است. روشن‌کردن آتش هم یکی دیگر از آیین‌های جشن باستانی است. درواقع آتش همیشه در نزد ایرانیان یکی از مظاهر بزرگ پاکی و ایزدی بود که در مبارزه با نیرو‌های اهریمنی همچون تاریکی، یک سلاح بسیار قدرتمند به شمار می‌رفت. به همین دلیل ایرانیان در گذشته، در طولانی‌ترین شب سال، بزرگ‌ترین آتش‌ها را برپا می‌کردند.
هندوانه، انار، کدو حلوایی، چغندر، تخمه آفتابگردان، همین‌طور غذاهایی همچون سبزی‌پلو با ماهی، انارپلو، زرشک‌پلو و کلم‌پلو از خوراکی‌های شب یلدا هستند. ایرانیان به سنت کهن و به رسم نیاکان‌شان در این شب سفره‌ای از این خوراکی‌ها تدارک می‌بینند، در  برخی مناطق به این سفره «خوان شب چره» می‌گویند، البته در هر منطقه ایران بنابر مقتضیات اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی بوم- زیستگاه‌ها و سنت‌های فرهنگی این خوراکی‌ها متفاوت هستند.

یلدا در استان‌های شمال‌غربی
«چیلله قارپیزی» یا هندوانه چله از آیین‌های مختص استان‌های شمال‌غربی ایران است، یعنی آذربایجان‌غربی، آذربایجان‌شرقی و اردبیل. در این آیین اولین ضربه به هندوانه را ریش‌سفید مجلس می‌زند و هنگام این کار می‌گوید؛ بلایای خودمان را امروز بریدیم. باور بر این است که خوردن هندوانه سبب می‌شود بدن‌شان در برابر سوز سرما مقاوم شده و آن را احساس نمی‌کند. یکی از آیین‌های ویژه شب یلدا در خراسان، مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را در آب خیس کرده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» می‌ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته‌ای از چوب‌های نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر می‌زنند تا به صورت کف درآید، کف آماده‌شده با مخلوط‌کردن شیره و شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می‌شود. در استان‌های شمالی ایران در شب یلدا مراسم‌ طالع‌بینی با گردو، مراسم «شب چله گر» و خوردن هندوانه را دارند.

 شو اول قاره؛ شب چله مناطق لرنشین
شب چله در میان مردم مناطق لرنشین به «شو اول قاره» شهره است. در کرمانشاه نیز داستان‌گویی و شعرخوانی جایگاه ویژه‌ای دارد. مردم قزوین معمولا شب چله را در خانه بزرگ‌تر‌های خانواده سپری می‌کنند و به همین دلیل است که اغلب مرسوم است که مادربزرگ‌ها شب چره را آماده و بر سر سفره بیاورند. خانواده‌های اصفهانی با پهن‌کردن سفره‌ای با عنوان «سفره شب چله»، این شب را گرامی می‌داشتند. از دیگر بخش‌های این آیین در اصفهان قدیم پهن‌کردن تمام البسه و رختخواب‌ها در هوای آزاد به‌ویژه در مقابل خورشید با هدف خوشامدگویی به «عمو چله» و «چله‌زری» بوده است. مراسم یلدا در یزد تلفیقی از سنت‌های ایران باستان و اسلامی است. در بعضی محله‌های یزد در شب یلدا مانند چهارشنبه‌سوری آتش می‌افروزند. آنها آتش را نمادی برای امید به طلوع خورشید و فراموش‌نکردن روشنایی می‌دانند. در بعضی جا‌ها در کنار سفره‌های یلدایی، سفره‌های دیگری نیز پهن می‌کنند تا برای اهالی خانه و محله طلب دعای خیر کنند. در کرمان، در شب یلدا گاهی مردم تا صبح بیدار می‌مانند و می‌پندارند که در این شب قارون به شکل هیزم‌شکنی که پشته‌ای هیزم بر پشت دارد، به خانه نیکوکاران مستمند می‌رود و به آنها هیزم می‌دهد و این هیزم‌ها تبدیل به شمش‌های طلا می‌شوند.

نواختن نی همراه با زمزمه ترانه‌ها و ادبیات محلی
در استان‌های جنوبی همچون بندرعباس و بوشهر، موسیقی محلی، همواره به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر در مراسم‌ به شمار می‌رود. غذا‌های محلی نیز یکی از بخش‌های مهم سفره شب یلدا در مناطق جنوبی است.  
مردم قم هم به رسم گذشته برای شب یلدا آجیلی از گندم برشته و سوهان  و کشمش، کنجد، شاهدانه، گردو و فندق تهیه کرده و در کنار سایر تنقلات مصرف می‌کنند. کویرنشینان استان سمنان در شب چله به نواختن نی همراه با زمزمه ترانه‌ها و ادبیات محلی می‌پردازند، البته انجام بازی‌های محلی هم از جمله آیین‌های این استان است. اگرچه در برخی از روستاها، دامداران در شب چله گوسفند پرواری را تحت‌عنوان «چله‌کُشی» قربانی کرده و گوشت آن را قرمه می‌کنند، از این گوشت که در شکمبه حیوان ذخیره می‌شود، برای تهیه غذا در فصل سرد سال بهره می‌برند.

 گفتن از شکار تانک‌ها با آرپى‌جى هفت
تا زدن هواپیماهاى دشمن توسط دوشکا

شب یلدا تنها در شب‌ بلند سال با دورهمی‌های خانوادگی، آجیل خوردن و برپایی مراسم‌ باستانی خلاصه نمی‌شود. روزگاری به دوران دفاع مقدس این شب با حال‌وهوای آن روزگاران هم برای خیلی از جوانان وطن خاطرساز شده است.  
شب یلدای سال 61 به روایت «رحمان عبداللهی»، یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس؛ بعد از نماز مغرب و عشاء و خواندن زیارت عاشورا در چادرهایمان منتظر «على بى‌غم»، مسؤل تدارکات شدیم. با یکى از دوستانم، «عباس صفادل» کنار چادرمون پیاز کاشته بودیم. مقدارى از پیازچه‌ها را چیدم و سرخ کردم، چند تا تخم‌مرغ را هم که از قبل در چادر داشتیم، به آن اضافه کردم، بعد خرماها را اضافه کرد؛ غذاى بسیار لذیذى شد که به اتفاق خوردیم. بعد از شام با فرمانده گردان و بقیه به چادر فرماندهى و سپس تبلیغات رفتیم تا شب یلدا کنار هم باشیم. وقتى در چادر جمع شدیم هر کدام از بچه‌ها از عملیات‌هایى که در آن شرکت کرده بودند، تعریف می‌کردند؛ از شکار تانک‌ها با آرپى‌جى هفت تا زدن هواپیماهاى دشمن توسط دوشکا. بسته‌هاى کوچکى را که از طرف کمک‌هاى مردمى که آجیل فرستاده بودند، باز کردیم و از کمپوت‌ها به عنوان میوه شب یلدا براى یکدیگر تعارف کردیم. می‌توانم بگویم آن شب یکى از بهترین شب یلداهایم بود؛ از خواندن شاهنامه، فال حافظ، انار و هندوانه خبرى نبود، ولى نامه‌هایى که لابه‌لاى آجیل‌ها بود، ما را سخت سرگرم کرده بود.

 خبری از تنقلات نبود از خاطرات‌مان گفتیم
شب اول دی سال 1363 به روایت «حسین کرمی»، آزاده دفاع مقدس که خاطرات 10سال اسارتش را در کتاب‌های دانه انار گردهم آورده است.  شب اول دی 63 از راه رسید؛ طولانی‌ترین شب سال در اردوگاه‌های عراق با کمبود پتو، سردی کف اتاق از هر شب یلدایی سردتر و طولانی‌تر بود. در اسارتگاه‌های عراق؛ سوله‌هایی  که نامش را آسایشگاه گذاشته بودند، خبری از تنقلات نبود، اما دور هم جمع می‌شدیم و هر کسی از خاطرات و رسوم شهر خودش در این شب خاطراتی تعریف ‌کرد.