به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما این روزها یکی از مهمترین موضوعات مربوط به رفتارشناسی خانواده ها، پایین آمدن نرخ «فرزندآوری» است. پایین آمدن نرخ جمعیّت در جوامع دینی مذموم شمرده شده است. با این حال ممکن است عدهای این ایده را مطرح کنند که لزوم فرزندآوری به هیچ وجه قابل استنباط از هیچ کدام از آیات قرآن نیست و نمیتوان به پشتوانه آموزههای کتاب مقدس مسلمانان، از آنها خواست که بچه دار شوند؛ به خصوص در شرایط سخت اقتصادی جامعه امروز که تأمین ابتداییترین لوازم مراقبت و تربیت کودکان با چالش مواجه میشود.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که آیا در واقع قرآن هیچ توصیهای برای زاد ولد و فرزند آوری ندارد؟!
در پاسخ به چنین سؤالی و پیش از ورود به جزئیات بحث میگوییم که ممکن است آیهای در قرآن مجید یافت نشود که به صورت صریح و مستقیم دستور به فرزندآوری را متوجّه آحاد جامعه اسلامی و بشری کرده باشد، امّا در بسیاری از آیات قرآن فرزندآوری با ویژگیها و تعابیری توصیف شده که جای هیچ شک و شبههای را باقی نمیگذارد که در گفتمان وحیانی این کتاب مقدس، موضوع فرزندآوری و ازدیاد نسل امری مطلوب و پسندیده است. ضمن اینکه بسیاری از احکام و دستورات دین اسلام به صورت صریح و جزئیتر در آئینه روایات منعکس شده است.
آیاتی که فرزندان و فرزندآوری را با تعابیر و توصیفاتی زیبا ستوده اند.
در میان آیات قرآن، تعبیرها و توصیفات بسیار ستودهای برای فرزندان و فرزندآوری وجود دارد که ذیلا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. آیه ۴۶ سوره کهف: در این آیه کریمه میخوانیم: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً»؛ (مال و فرزند، زینت زندگى دنیاست و باقیات صالحات [ارزش هاى پایدار و شایسته]ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است!).
در این آیه موقعیت مال و ثروت و نیروى انسانى که دو رکن اصلى حیات دنیاست مشخص شده اند. در اینجا فرزندان در کنار اموال به عنوان شکوفهها و گل هایى معرفی میشوند که بر شاخه هاى درخت زندگی میرویند. داشتن فرزند در کنار برخورداری از اموال، یکی از مهمترین سرمایه هاى زندگى دنیاست. چرا که براى رسیدن به هر مقصودى از مقاصد مادى حتما مورد نیاز است و به همین دلیل آنها که بر تخت قدرت مى نشینند، در کنار مال اندوزی، سعى در جمع آورى این نیرو نیز مى کنند مخصوصا در زمان هاى گذشته هر کس فرزندان بیشترى داشت خود را نیرومندتر احساس مى کرد چرا که آنها یکى از دو رکن اصلى قدرت او را تشکیل مى دادند.
نکته لازم به ذکر این است که اگرچه این آیه اموال و فرزندان را زینت زیست دنیوی میداند، امّا به تصریح بخش انتهایی آیه یعنی «الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً» این امور زینتهایی زودگذرند که اگر از طریق قرار گرفتن در مسیر «اللَّه» رنگ جاودانگى نگیرند بسیار بى اعتبارند. با این حال بنا به تعبیر آیه ۳۱ سوره اعراف یعنی «یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»، این زینتها میتوانند با استقرار و ثبات قدم صاحبانشان در مسیر الهی تمام ناشدنی و در مقدسترین مکانها نیز قابل همراهی با آدمی گردند.
۲. آیه ۸۳ سوره کهف: در بخشی از این آیه کریمه میخوانیم: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ (و [به یاد آورید]زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید).
اینکه نیکی کردن به والدین بعد از [توحید در]عبادت، میثاق بعدی خداوند با بنی اسرائیل معرفی شده، میتواند حکایت از رابطه بسیار ویژهای بکند که بین انسانها بعد از فرزندآوری، به عنوان والدین و فرزندان، پدید میآید. به عبارت دیگر، دانش و تجربه و حتی پیمان ازدواج و شروع زندگی مشترک، وضعیتها و نقشهای بزرگ سالی را به وجود نمیآورد بلکه دوره «پدر و مادر شدن» است که نقشهای بزرگسالی را مشخص میکند؛ بنابراین به نظر میرسد که تجربه پدر و مادری در فراهم کردن تعالی و رشد شخصیت افراد اهمیت وِیژهای دارد. وجود همین تجربهها مجموعه کاملی از ارزشها را به ساختار شخصیت والدین میافزاید. از این روست که والدین در این آیه کریمه با قرار گرفتن در کنار نام خدا گرامی داشته میشوند.
میتوان گفت سفارش خدا به «احسان در حق والدین» در کنار «دعوت به توحید» به این معنی است که جایگاه و سمت والدین از این حیث که سرپرستان چندین فرزند میباشند در مراتب معنوی و انسانی بسیار عالی است. البته بسیار واضح است که «والدین» عنوانی است که با فرزند آوری بر صاحبان این شأن اطلاق میشود و تا فرزند نداشته و یا فرزندانی را بر اساس آموزههای الهی تربیت نکرده باشند به مقامات معنوی موجود در آیه نمیرسند.
۳. آیه ۶ سوره اسراء: در بخشی از این آیه و بعد از ذکر شدن چند عنوان از ویژگیهای بنی اسرائیل و وضعیت آنها، خطاب به آنها گفته میشود که: «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً»؛ (سپس شما را بر آنها چیره مى کنیم؛ و شما را به وسیله داراییها و فرزندانى کمک خواهیم کرد؛ و نفرات شما را بیشتر [از دشمن]قرار مى دهیم).
در اینجا میبینیم که زیادی فرزندان به عنوان یکی از اسباب امداد و یاری الهی، معرفی شده است.
۴. آیه ۱۲ سوره نوح: در این آیه میخوانیم: «وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً»؛ (و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ هاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد)!
این آیه یکی از آیاتی است که مژدههای الهی را به قوم نوح از زبان آن حضرت بیان میکند - البتههای مژدههایی که مشروط به ایمان آن قوم و طلب مغفرت شان از خداوند بوده است - و همان طور که میبینیم فزونی فرزندان نیز در کنار نعمتهایی دیگر به عنوان یکی نعمتهای الهی مورد اشاره قرار گرفته است. سببی نیز که باعث شده نوح (علیه السلام) این وعدهها را به قوم خود دهد بنابر بعضى از روایات این بوده است که وقتى قوم لجوج او از قبول دعوتش سر باز زدند، خشکسالى و قحطى آنها را فرا گرفت و بسیارى از اموال و فرزندان شان هلاک شدند. به همین خاطر نوح به آنها گفت: اگر ایمان بیاورید همه این مصائب و بلاها از شما دفع خواهد شد.
در این آیه از تعبیر «یمددکم بـ...» برای اشاره به نعمت فرزند اشاره شده است. کلمه «امداد» به معناى رساندن مدد به دنبال مدد دیگر است و مدد به معناى هر چیزى است که آدمى را در رسیدن به حاجتش کمک کند و مشخص است که برخورداری از فرزندان در کنار تملک اموال نزدیکترین کمک هاى ابتدایى براى رسیدن جامعه انسانى به هدف هاى خویش است.
۵. آیات ۱۳۳ و ۱۳۴ سوره شعراء: در این آیات میخوانیم: «وَ اتَّقُوا الَّذی أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ* أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنینَ»؛ (و از [نافرمانى]خدایى بپرهیزید که شما را به نعمت هایى که مى دانید امداد کرده شما را به چهارپایان و نیز پسران [لایق و برومند]امداد فرموده).
در این آیات میبینیم که از یک سو، یاری شدن انسان با سرمایه هاى مادى که قسمت مهمى از آن- مخصوصا در آن عصر- چهارپایان و دامها بودند مورد اشاره قرار گرفته و از سوى دیگر نیروى انسانى کافى که بتواند آن را حفظ و نگاهدارى کند نیز - به عنوان یکی دیگر از مؤلفههای یاری خداوند به انسان - برشمرده شده است. این تعبیر در آیات مختلف قرآن تکرار شده است که هنگام برشمردن نعمت هاى مادى، در کنار اشاره به اموال، از فرزندان نیز به عنوان نیروى انسانى که حافظ و نگاهبان و پرورش دهنده اموال است نام برده میشود.
۶. آیه ۷۲ سوره نحل: در این آیه میخوانیم: «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ»؛ (خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد و از همسران تان براى شما فرزندان و نوه هایى به وجود آورد و از پاکیزهها به شما روزى داد آیا به باطل ایمان مى آورند، و نعمت خدا را انکار مى کنند).
در اینجا میبینیم که وجود فرزندان و نوهها در کنار روزهای پاکیزه به عنوان نعمتهای الهی معرفی شده اند. در واقع این آیه کریمه به انسانها این پیام را میدهد که خداوند براى شما از همسران تان فرزندان و یاورانى قرار داد که به خدمت آنان در حوائج تان استعانت بکنید و با دست آنان ناملایمات را از خود دور سازید.
علاوه بر بُعد اجتماعی و دنیایی فرزندان، میتوان گفت ادامه حیات معنوی انسان در فرزندان و نوه هایش قابل تصور است؛ یعنی فرزندان و نوهها پس از مرگ نیز با احسان و سبک زندگی الهی خود به کمال و رفعت جایگاه والدین کمک نموده و بدین سان نعمت شمرده میشوند.
۷. آیات ۷۴ و ۷۵ سوره فرقان: در این آیات و در توصیف گروهی از رستگاران میخوانیم: «وَالَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً * أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً»؛ (و کسانى که مى گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندان مان مایه روشنى چشم ما قرار ده، و ما را براى پرهیزگاران پیشوا گردان [آرى] آنها هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیبایی شان به آنان پاداش داده مى شود و در آن، با تحیّت و سلام رو به رو مى شوند.
در اینجا شاهدیم که مؤمنان راستین از خداوند میخواهند که فرزندان شان را یکی از عواملی که میتواند برای آنها مایه «چشم روشنی» باشد قرار دهد. اصطلاح «قرّة عین» که در این آیه کریمه به کار رفته، معادل اصطلاح فارسی «نور چشم» است و کنایه است از کسى که مایه سرور و خوشحالى میگردد. این تعبیر در اصل از کلمه «قرّ» گرفته شده که به معنى سردى و خنکى است و از آنجا که معروف است - و بسیارى از مفسران به آن تصریح کرده اند - اشک شوق همواره خنک و اشک هاى غم و اندوه داغ و سوزان است لذا «قرّة» عین به معنى چیزى است که مایه خنک شدن چشم انسان مى شود یعنى اشک شوق از دیدگان او فرو مى ریزد و این کنایه زیبایى است از سرور و شادمانی. این موضوع نشان گر جایگاه والای همسران و فرزندان است که میتوانند مایه افتخار و سرور و سعادت مؤمنین گردد. آن هم نه مؤمنین عادی بلکه مؤمنین راست کرداری که دارای مراتب عالی هستند تا آنجا که خود را لایق پیشوایی دیگر پرهیزکاران میبینند و چنین چیزی را از خداوند مسئلت مینمایند و در بالاترین درجات بهشت نیز جا دارند.
ممکن است پرسیده شود که همسران و فرزندان چگونه میتوانند مایه افتخار و چشم روشنی انسان گردند؟ در پاسخ باید گفت دعای مؤمنین این است که همسران و فرزندان شان موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند و در نتیجه از عمل صالح آنان، چشم ایشان روشن گردد؛ و این دعا مى رساند که بندگان رحمان غیر از این، دیگر حاجتى ندارند؛ و نیز مى رساند که بندگان رحمان اهل حق و حقیقت اند و پیروى هواى نفس نمى کنند، زیرا هر همسر و هر ذریه اى را دوست نمى دارند، بلکه آن همسر و ذریه را دوست مى دارند که بنده خدا باشند.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
نظر شما