شناسهٔ خبر: 5963232 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتدال | لینک خبر

احمدی‌نژادیسم منشا انحراف در کشور است

صاحب‌خبر -

سیدمحمدصادق خرازی در نخستین همایش تشکیلاتی حزب ندای ایرانیان حرف‌هایی زد که هرگز به مذاق اعوان و انصار احمدی‌نژاد خوش نیامد. رییس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان گفته بود که «حزب ندا تمام تلاش خود را می‌کند که انحراف از کشور رخت بربندد و این انحراف را در وجود احمدی‌نژادیسم به عنوان یک فرهنگ می‌بیند. ما می‌خواهیم که خط انحراف از کشور برود ولو خون بخواهد.» خرازی این جملات را گفت تا علی‌اکبر جوانفکر و عبدالرضا داوری طی جوابیه‌های جداگانه‌ای سعی در معرفی خرازی به عنوان نماد الیگارشی حاکمیتی بکنند. متن جوابیه مردان رسانه‌ای احمدی‌نژاد به سید محمد صادق خرازی آنقدر پر کنایه و تند و تیز بود که نمی‌شد به راحتی از کنار جملاتش عبور کرد. جوانفکر و داوری جدای از تلاشی که برای زیر سوال بردن صادق خرازی کرده بودند یک هدف دیگر را می‌شد از لابه‌لای کلمات کنار هم چیده‌شان دید؛ «معرفی دوباره احمدی‌نژاد و احتمال بازگشت کاندیداتوری او برای انتخابات سال ٩٦».


 بالمال دوئل کلامی سیدمحمد صادق خرازی با مردان محمود احمدی‌نژاد اتفاق ساده‌ای نبود که بشود به راحتی از کنار آن گذشت. بر همین اساس به گفت‌وگو با رییس شورای مرکزی حزب ندا نشستیم تا ببینیم چرا هشدارهایش درباره خطر احمدی‌نژادیسم این گونه با واکنش مشاوران رسانه‌ای محمود احمدی‌نژاد مواجه شد. خرازی در این گفت‌وگو تاکید کرد که احمدی‌نژادی‌ها می‌خواهند فضای سیاسی کشور را دوقطبی کنند. صادق خرازی پشت پرده حملات به آیت‌الله هاشمی را در همین راستا ارزیابی کرد
و گفت که اینها می‌خواهند با پاره کردن شناسنامه انقلاب اسم پدران انقلاب را عوض کند.


خرازی همچنین حرف‌هایی درباره حزب ندا زد. اینکه هدفش از راه‌اندازی حزب ندا رسیدن به پست و مقام نبوده است. برای این ادعای خود هم این ادعا را مطرح می‌کند: «اگر می‌خواستم عهده‌دار مقامی شوم، در دوران خانه‌نشینی اصلاحات، یار و همراه سید اصلاحات نمی‌شدم.»


با خرازی جدای از مساله احمدی‌نژادیسم درباره مذاکرات هسته‌ای، ماجرای تشییع شهدای غواص، نگارش نامه به جرج بوش در سال ٢٠٠٣ و دولت روحانی سخن گفته‌ایم.


 

   اظهارات شما در همایش تشکیلاتی حزب ندای ایرانیان درباره اینکه حاضرید برای زدودن خط انحراف از کشور خون بدهید، با واکنش‌های زیادی از سوی هواداران رییس دولت قبل و نیز برخی رسانه‌ها مواجه شده و برخی از آن تعبیر به «اصلاحات خونین خرازی» کرده‌اند. آیا این گفته شما ناظر به اتفاقی در آینده است یا اشاره به ریخته شدن خون صرفا یک استعاره بود؟

 ریختن خون برای احیای امر به معروف و نهی از منکر در فرهنگ دینی ما یک استعاره و نشانه اوج ایثار است. با نظر به فرهنگ دینی و ملی و رجوع به ادبیات منظوم و منثور، منظور از خون دادن برای یک هدف، گذشتن از جان و زندگی برای رسیدن به مرحله‌ای والاتر و آرمانی بزرگ‌تر است.


مراد از این گفته، اوج از خودگذشتگی است، نه تسویه حساب. منظور خونریزی و دعوت به ریختن خون مخالف نیست؛ چون برخورد خونین نه با فرهنگ و اعتقادات دینی ما سنخیت دارد، نه مطابق شرع و قانون است و نه با مرام و مسلک فکری و سیاسی ما تناسب دارد. هرگز با حرکت‌های منتهی به خشونت و درگیری‌های غیرقانونی موافق نبودم و نخواهم بود.


   این هدف والا که حاضر به چنین ازخود گذشتگی برای دستیابی به آن هستید، چیست؟


من در همایش تشکیلاتی حزب ندای ایرانیان گفتم که تلاش ما معطوف به این است که انحراف از کشور رخت بربندد. مساله ما شخص احمدی‌نژاد نیست، چرا که معتقدم احمدی‌نژاد یک بازنشسته سیاسی است و نظام به او فرصت بازگشت دوباره به قدرت را نخواهد داد.


انحراف در احمدی‌نژادیسم به عنوان یک فرهنگ است. خطر در تفکر احمدی‌نژادیسم است که باید با ابزار آگاهی، روشنگری‌های فکری و قطع آبشخورهای مالی و معنوی آن، این خطر بزرگ را برای همیشه از فراز کشور دور کنیم. احمدی‌نژاد رفت و تمام شد، اما احمدی‌نژادیسم دارای ریشه‌ها و شاخه‌هایی است که قطع آن زمان می‌برد، نیازمند کار فکری و فرهنگی و تلاش جمعی است.


   شما در جمع اصلاح‌طلبان مشهد گفتید که «آقایان دولتمردان سابق متوجه نیستند که در خلوت چه صحبت‌هایی علیه انقلاب و محکمات آن کرده و می‌کنند. » برخی در شبکه‌های اجتماعی از این گفته تعبیر به آغاز دور جدیدی از افشاگری کرده‌اند و پرسیده‌اند آیا اسناد این گفته‌ها در اختیار شماست؟


نه‌تنها دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی در جریان این گونه گفته‌ها هستند، بلکه بسیاری افراد می‌دانند که اینها در خلوت و جلوت چه می‌گویند، این گفته‌ها جایی برای انکار و حاشا نگذاشته است. نمی‌توانند فرار به جلو کنند یا بگویند سندش کجاست؟ سندش نزد همان مراکزی است که باید باشد. آنها در نهان یک گونه سخن می‌گفتند و در عیان گونه دیگر. اسناد مذاکرات دیپلماتیک آنها موجود است.


   مخالفان‌تان می‌گویند شما مبتکر نگارش نامه به جورج بوش، رییس‌جمهور وقت امریکا در سال ٢٠٠٣ بودید. نامه‌ای که هرگز درباره‌اش توضیحی ندادید.


بله، من درباره این نامه و مذاکرات پیرامون آن سکوت کرده‌ام. این نامه و نقش خود را نه تایید کرده‌ام و نه تکذیب و هر کس از من گفته‌ای درباره این نامه نقل کند، درست نیست و خلاف و دروغ بین است وقابل پیگرد حقوقی است. من آنها که این نامه یا گفته‌ای درباره آن را به من نسبت دهند، تحت تعقیب قضایی قرار می‌دهم.


   دلواپسان هم مدعی‌اند که نگران قول و قرارهای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای با ١+٥ هستند. شما چنین نگرانی را بجا می‌دانید؟


من این دلواپسان را ارجاع داده‌ام به مذاکرات انجام شده در دولت قبل. بروند و متن قول و قرارهای مذاکره‌کنندگان سابق را بررسی کنند. متن مذاکرات هسته‌ای فعلی هم موجود است و شاید روزی منتشر شود، آن زمان همین دلواپسان شرمنده چنین تهمت‌ها و بهتان‌هایی خواهند شد که به ناحق به شریف‌ترین فرزندان این ملت زده‌اند.


من متاسفم که برادرم آقای دکتر ظریف، با این همه سوابق درخشان برای کشور و ایستادگی بحق برای منافع ملی که مورد اذعان طرفین خارجی است را خائن خطاب می‌کنند.


مگر می‌شود در شرایطی که مقام معظم رهبری و تمام ارکان نظام از تیم مذاکره‌کننده حمایت می‌کنند، عده‌ای با ادعای ولایتمداری، همین تیم را خائن بدانند.


دلواپسان به راستی دلسوز چه هستند؟ چرا این دلواپسی در این دو سال اوج گرفته و فقط درباره یک حوزه دلواپس هستند؟ چرا این دلواپسان درباره مشکلات به جای مانده از دولت سابق سکوت کرده‌اند؟ چرا این دلواپسان، نگران رقم‌های میلیاردی اختلاس‌ها و سوءاستفاده‌ها که هر روز در رسانه‌ها منتشر و از سوی مراجع قضایی تایید می‌شود نیستند؟ چرا اینها دلواپس تحریم‌های ظالمانه، تورم کمرشکن و تهدیدات روزانه دشمنان در دولت قبل نبودند؟ دلواپسی خوب است، به شرطی که ملی باشد، با نیات جناحی و با ابزار تهمت و تخریب نباشد، دلواپس معیشت و سلامت و رفاه مردم هم باشند.


   حرف دلواپسان این است که باید خطوط قرمز بیشتری در مذاکرات هسته‌ای تعیین شود و به ویژه نگران بازرسی‌های نظامی هستند.


بازرسی از مراکز نظامی مورد تایید هیچ‌کس نیست. هم مقام معظم رهبری با آن مخالفت کرده‌اند و هم فرماندهان گفته‌اند اجازه آن را نخواهند داد. تیم مذاکره‌کننده هم گفته که با آن موافقت نکرده و مذاکره نخواهد کرد. البته گفته‌های وزیر خارجه امریکا در هفته گذشته که آنها دیگر درصدد تحقیق پیرامون گذشته برنامه هسته‌ای ایران نیستند، پیام روشنی دارد. امریکا دیگر نمی‌خواهد خود را به ادعاهای ثابت نشده گذشته مشغول کند، بلکه آینده را در نظر می‌گیرد.


   به نظر می‌رسد در مذاکرات هسته‌ای بیش از آنکه رفع تحریم‌ها دغدغه باشد، اثرگذاری تحریم‌ها در زندگی ایرانی‌هاست که در داخل محل جدل شده است. شما چه نقشی برای تحریم‌ها قایل هستید؟

هم تخفیف نقش تحریم‌ها در معضلات موجود اشتباه است و هم تقویت آن. نه می‌توان نقش تحریم‌ها را تنزل داد و نه باید چنان نقشی به تحریم‌ها داد که گویی همه مشکلات ما و سوءمدیریت‌ها و سوءتدبیرهای مسوولان همه با آب تحریم شسته شود. از نظر استراتژیک نادیده گرفتن نقش تحریم‌ها یا پررنگ کردن این عامل، هر دو به یک میزان به سیاستگذاری‌ها لطمه می‌زند. نمی‌توان همه مشکلات را به گردن تحریم‌ها انداخت و از پاسخگویی درباره ضعف‌ها و سوءمدیریت‌ها فرار کرد یا نقش تحریم‌ها را چنان نادیده گرفت که گویی هر آنچه هست، به خاطر سوءتدبیر مسوولان فعلی است.


   شما تمام قد از دولت روحانی حمایت می‌کنید؟


حمایت ما از دولت مشروط است؛ تا مادامی که بر وعده‌های خود با مردمی که حماسه ٢٤ خرداد را خلق کردند، پایبند باشد. چنان که رییس‌جمهور محترم گفته، دولت وعده‌هایش را فراموش نکرده است؛ پس ما هم قاطعانه از این دولت که میراث‌دار معضلات اساسی است، حمایت می‌کنیم.


   این حمایت منتهی به سهم‌خواهی خواهد شد؟


این را از روز اول تشکیل حزب ندا می‌گفتند، ادعای برخی این بود که چون من سهمی از دولت نگرفته‌ام، به سمت تاسیس حزب رفتم. کمااینکه حتی به فرض صحت چنین خواسته‌ای، با اصول دموکراسی در تغایر نیست، اما گویندگان هدفی بزرگ‌تر را فدای گرفتن پست و مقام می‌کنند. من اگر پی کسب پست بودم، این راهش نبود؛ اگر می‌خواستم عهده‌دار مقامی شوم، در دوران خانه‌نشینی اصلاحات، یار و همراه سید اصلاحات نمی‌شدم.


در عصر برخورد با اصلاح‌طلبان، تقیه پیشه می‌کردم، نه اینکه سینه بیمارم را سپر کنم و به میدانی پا بگذارم که در آن می‌شد با سکوت، حداقل از گزند اتهام‌ها دور ماند. رسیدن به پست، راه آسان‌تر و مسیر هموارتری دارد تا قدم گذاشتن در مسیر ایجاد یک تشکیلات مدنی. متاسفانه همان کسانی که دارای شان سیاسی برای من بودند و به هنگام نیاز پاشنه در دفتر و منزل را برداشته بودند تا دیدند ما به دنبال این هستیم که جریان جدیدی با نگاه اصلاحات سامان بدهیم به بدگویی و ناسزاگویی روی آوردند.


ندا هم از رفقا نامردمی دید هم از رقبا ناجوانمردی تحمل کرد. متاسف هستم بگویم قبل از آنکه بدانند هدف ندا چیست شروع به تهدید و اهانت می‌کنند.


جالب است در بستر انتقاد از عملکرد اصلاحات و اصلاح‌طلبان اگر انتقاداتی که برادران‌مان عبدی و عارف به صورت صریح دارند از زبان ندا گفته شود موضع می‌گیرند و اهانت می‌کنند ولی اگر از زبان این دوستان باشد زبان تکریم وتایید به‌کار می‌گیرند. ما اصلاحات را نه‌تنها قبول داریم بلکه وجود آن را برای کشور ضرورت محض می‌دانیم منتها حرف‌مان این است نمی‌توان مدعی اصلاح‌طلبی بود ولی رفتار و هنجارهای خط‌شکن را توصیه کرد.


   به عنوان رییس شورای مرکزی یک حزب اصلاح‌طلب، نظرتان درباره تخریب رییس‌جمهور و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از تریبون‌های خاص چیست؟ بالاخص اینکه در مراسم تشییع پیکر شهدای عملیات کربلای٤، به روسای دو قوه کشور حمله شد و عده‌ای خود را سخنگوی شهدای کشور می‌دانند و به نقل از آنها، نیات خود را اعلام می‌کنند.


این روزها سالگرد شهادت سردار رشید جبهه‌های جنگ، شهید دکتر مصطفی چمران است که من از نزدیک افتخار زیارت و همراهی ایشان را در مناطق عملیاتی داشتم. مناجات ایشان سراسر عشق به خداست، عدم تعلق به دلبستگی‌های دنیوی است، دیگر شهدای ما نیز به هرچه رنگ تعلق داشت پشت پا زدند و غواصان شهید نیز دست بسته به معراج رفتند.


نسبتی بین عوالم شهدای سبکبار ما با کاسبی‌های دو روزه سیاسی و جناحی عده‌ای نیست. شهدا با ایثار جان خود، حرف‌شان را برای همیشه تاریخ زده‌اند؛ آنها بر دشمن متجاوز خارجی شوریدند، نه بر برادران و مسوولان مملکت خود. نه نیاز به سخنگو دارند و نه نیاز به آن است که این استقبال گسترده مردمی از پاک‌ترین و مخلص‌ترین فرزندان‌شان، خرج بازی‌های عده‌ای شود که آمده‌اند توشه دنیوی بگیرند و از اشک و آه خالص مردم، آب و نان جناحی خود را تامین کنند.


متاسفانه در این روزهای ضیافت الهی و خودسازی معنوی، برخی تریبون‌هایی که باید دعوت‌کننده مردم به اخلاق حسنه باشد، تبدیل به توپخانه سیاسی علیه چهره‌های برجسته نظام شده است. البته این روزها جریانی سعی دارد تا با تخریب آقای هاشمی‌رفسنجانی، به زعم خود فضای سیاسی را دوقطبی کند. اما دوره دوقطبی‌سازی گذشته و مردم می‌بینند تخریب‌کنندگان هاشمی خود متهم پرونده‌های مفاسد اقتصادی هستند. هاشمی‌رفسنجانی، شناسنامه انقلاب است و تازه به دوران رسیده‌ها نمی‌توانند به خیال خود با پاره کردن شناسنامه، اسم پدران انقلاب را عوض کنند.


   آقای جوانفکر در پاسخ به شما نوشته «آقای صادق خرازی می‌داند که سال ۱۳۹۶ می‌تواند با درس بزرگی برای صاحبان زر و زور توام باشد؛ درسی که در نتیجه آن مردم به طور واقعی بر سرنوشت خویش حاکم خواهند شد.» این می‌تواند نشان دهد که بار دیگر این دو قطبی برای انتخابات آینده ریاست‌جمهوری احیا خواهد شد؟


متاسفم که ایشان معتقدند مردم تاکنون به طور واقعی بر سرنوشت خویش حاکم نبودند. دستگاه‌های مسوول این ادعا را رصد کنند و ببینند چگونه یکی از مدیران دولت قبل چنین بهتان بزرگی به نظام می‌زند؟ از این گفته چه استنباطی می‌توان کرد جز اینکه جریانی ترتیبات سابق در چرخش قدرت را قبول ندارد و تهدید به بر هم زدن آن می‌کند. گرچه تکرار می‌کنم، احمدی‌نژاد تمام شده و احیا نخواهد شد اما خطر احمدی‌نژادیسم و مصادیق آن هنوز نظام را تهدید می‌کند.


حزب ندای ایرانیان در صف مقدم این مقابله فکری با احمدی‌نژادیسم خواهد بود و از ایثار جان خود هم مضایقه نمی‌کنیم؛ آنها نگران ریختن خون‌شان نباشند، انحراف را با منطق می‌توان زدود نه با خون؛ ولی نیاز به همت بالایی است که حاضریم برای این نهی از منکر از همه‌چیز خود بگذریم. عده‌ای چه در اردوگاه اصلاحات و چه رقبای آن در دوره‌ای خواستند ندا را خارج از جریان اصلاحات برانند و آن را جریانی مشکوک بنامند که گویی از جایی خط می‌گیریم.


یکی دیگر از همفکران آقای جوانفکر هم ادعا کرده که ما جزو احزاب بدلی برساخته محافل قدرت و حلقه‌های امنیتی هستیم و احمدی‌نژادیسم آمده تا با ما مبارزه کند. همین آقا به سوابق من اشاره کرده که چطور در دوران جوانی عهده‌دار آن مسوولیت‌ها بودم.


هراسی نیست از نقد عملکرد و کارنامه‌ام در ستاد تبلیغات جنگ، سفارت ایران در سازمان ملل و فرانسه، معاونت وزارت خارجه و... این عده که با شعار جوانگرایی آمدند امروز مخالف این هستند که چرا یک جوان به این مسوولیت‌ها رسید، بیایند کارنامه‌ام را نقد کنند.


البته چاره‌ای ندارند جز اینکه به مسوولیت‌های ما اشاره کنند و همان را برای حمله کافی بدانند، چون هم مسلکان سیاسی این طیف، فقط یک بار به مسوولیت‌های کلان رسیدند و با چندین پرونده اقتصادی و مفاسد هولناک کنار رفتند و منتظر بررسی اتهامات خود هستند. مسوولیت داشتن در مملکت جرم نیست، اما سوءاستفاده از موقعیت و فساد اقتصادی جرم است.


جالب است برخی نیز در سال ١٣٨٤ چنان چاووشی آقای هاشمی با قلم و سخن خود می‌کردند که گویی فراموش کرده‌اند که عملکرد آنها بر اسناد و مدارک این کشور ثبت و ضبط است.


کارنامه آقایان اظهرمن‌الشمس است و امیدوارم دستگاه قضا با قدرت و در عین حال دقت و شفاف عملکرد‌ها را داوری کند و به دور از دلبستگی و وابستگی‌ها متهمان و مجرمان و نااهلان را به سزای اعمال خویش برساند. برای حیات انقلاب و حفظ آرمان‌های انقلاب عملکرد نهادهای نظارتی امری مسلم و در عین حال ضروری است.

نظر شما