ولاديمير وينكوف، سرمربي تيم ملي بوكس ميگويد نميتواند براي آينده و موفقيت تيم ملي هيچ قولي بدهد. او دليل اصلي اين مساله را «دير رسيدنش» به اردوي تيم ملي ميداند اما مثل سرمربيان سابق ايراني بر تلاش بيوقفه براي رسيدن به موفقيت تاكيد ميكند. او از انتظارات فدراسيون از خودش سخن گفت و هم از اهداف «خيلي بزرگ و ناگفتنياش» براي تيم ملي. وينكوف همچنين از تدوين جزوهاي از متدهاي «محرمانه» براي آموزش مربيان ايراني كه حاصل تجربيات حضورش در دو دوره المپيك است خبر داد و ميگويد سرمربيان اوكرايني سابق تيم ملي ايران تنها كارمنداني دفتري در فدراسيون بوكس اوكراين بودهاند! در ادامه بخشي از حرفهاي او را ميخوايند:
من نخستينبار مبارزه بوكسور ايراني را در المپيك لندن ديدم و ميتوانم بگويم بوكسورهاي خوبي به نظر ميرسيدند اما نياز به كسب تجربيات بيشتر و آمادهسازي بهتري داشتند.
من تا دريافت ويزا و حضور در ايران يك ماه فرصت داشتم و در اين مدت با دوستان و همكارانم از آذربايجان، قزاقستان و ساير كشورهاي آسيايي صحبتهايي كردم و ويديوهاي زيادي از مبارزههاي بوكسورهاي ايراني ديدم. بهطور خلاصه ميتوانم بگويم همان انتظاراتي را كه در ذهن داشتم به چشم ديدم. من بوكسورهاي ايراني را مستعد ميدانم اما نكته اصلي اين است كه نميخواهم يك تيم معمولي داشته باشم. آنچه من ميخواهم ساختن يك تيم قوي، قدرتمند و در سطح بالاست.
البته نميخواهم همكاران اوكراينيام را ناراحت كنم يا در غيابشان از آنها بدگويي كنم اما آنهايي كه من ميشناختم و به ايران آمده بودند در فدراسيون بوكس اوكراين به كارهاي اداري و دفتري مشغول بودند. نميدانم چطور در اينجا هدايت تيم ملي را به عهده گرفته بودند و چطور با بوكسورها تمرين ميكردند. اما به هر حال من تمريناتم با تيم ملي را با تكيه بر تجربياتم از دو دوره حضور در المپيك و هدايت تيمهاي آذربايجان و كوبا و همچنين با استفاده از متدهاي خاص خودم به انجام ميرسانم. من هدف خيلي بزرگي در سر دارم اما چون نميخواهم از قبل قولي بدهم و نتوانم به آن وفا كنم چيزي نميگويم.
من وقت كمي دارم ولي تمام تلاش خودم را خواهم كرد. اين به آن معنا نيست كه از خودم سلب مسووليت كنم يا زير بار كارهاي خودم نروم. من پاسخگوي هرچه گفتهام خواهم بود و تمام تلاشم را خواهم كرد كه نه تنها در مسابقات آسيايي بلكه در مسابقات جهاني هم به نتيجه برسيم.
اواسط جولاي احتمالا به قرقيزستان برويم و در تورنمنتي با حضور كشورهاي آسيايي شركت كنيم. هر تيمي براي حضور در مسابقات المپيك به محض پايان يافتن دوره جاري، خود را براي چهار سال بعد و دوره آتي آماده ميكند، در حالي كه من چنين فرصتي در اختيار نداشتهام. براي حضور در مسابقات جهاني به حداقل يك سال زمان نياز داريم. قرارداد من با فدراسيون بوكس كاركردن با تيم ملي بزرگسالان و آموزش مربيان ايراني است، اما من ميخواهم كارم را از اين فراتر ببرم و با تيمهاي پايه هم تمرين كنم چون لازم است بوكسورها را از همان دوران كودكي و به محض آشنايي با اين ورزش تحت هدايت و آموزش قرار داد تا در بزرگسالي تبديل به مدعيان بزرگي در وزن خودشان شوند.
من قبل از اينكه به ايران بيايم تنها از نظر جغرافيايي ميدانستم ايران در كجا قرار دارد و هيچ شناختي از اين كشور نداشتهام اما وقتي وارد ايران شدم و برخورد فدراسيون و مربيان ايراني را ديدم علاقهمند شدم تا آنجا كه ميتوانم به بوكس اين كشور كمك كنم. الان هم طبق قول فدراسيون قرار است در زمان بين اردوها به شهرستانها سفر كنم و با بوكسورها و مربيان تمرين داشته باشم. اگر اسپانسرها نميتوانند در اين ورزش سرمايهگذاري كنند، ميتوانند كمك كنند. من به سرمايهداران اين كشور ميگويم بيايند و يك جلسه از تمرينات بوكسورهاي ايراني ديدن كنند. مطمئنم كه عاشق اين تيم خواهند شد و به اين ورزش كمك خواهند كرد. فدراسيون آن هزينههايي را كه در توانش بوده تقبل كرده است اما داروهاي تقويتي و ويتامينهايي كه من ميگويم حداقل هفتهاي 300، 400 دلار براي هر نفر خرج دارد و براي كسب آمادگي حضور در مسابقات جهاني كه تمرينات سنگينتري هم ميطلبد بايد هزينه بيشتري هم كرد. در اوكراين براي هر بوكسور ماهانه 1000دلار هزينه ميشد و قزاقستان و آذربايجان هم اگر بيش از اين خرج نكرده باشند، كمتر خرج نكردهاند. الان ما روزي پنج ساعت تمرين داريم كه در اردوهاي بعد به روزي هفت ساعت هم افزايش خواهد يافت كه بدون استفاده از اين ويتامينها اصلا ممكن نخواهد بود.
من مربيان ايراني را ميپسندم و از طرز كار آنها هم راضي هستم؛ به نظرم ميتوان با استفاده از تجربيات من و همكاري آنها يك تيم خوب را ساخت. من در اين مدتي كه با مربيان ايراني كار كردهام هم از آنها چيز ياد گرفتهام و هم به آنها چيز ياد دادهام و به نظرم مربي خوب كسي است كه هر روز چيز تازهاي ياد بگيرد و آن را به شاگردانش نيز منتقل كند. مربيان ايراني قطعا مربيان خوبي بودهاند كه چنين بوكسورهايي تربيت كردهاند؛ براي مثال آقاي احدي كه همين حالا با بوكسوري تمرين ميكند كه سهميه المپيك دارد و من برايش احترام زيادي قائلم يا آقاي استكي كه اين روزها در كنار من است، به نظرم پر انرژي و فعال ميآيد. كسي كه از ابتداي روز تا 9 شب در كنار تيم است و با آنها تمرين ميكند، مطمئنا مربي خوبي است.
اردوهاي تيم ملي با حضور كمتعداد بوكسورها مواجه است و لازم است كه در آينده بوكسورهاي بيشتري حضور داشته باشند تا من نيز به شناخت بهتري از آنها دست يابم. به عنوان مثال مشكلي كه من الان بيشتر با آن درگير هستم، موضوع دانشگاه و امتحانات بوكسورهايم است كه باعث شده من هفت نفر از بوكسورهايم را از دست بدهم. اين موضوع خيلي مهمي است و هر تمريني كه بچهها از دست بدهند يك گام به عقب خواهد بود چراكه هر روزي تمرين خاص خود را دارد و هر تمريني مقدمه تمرين بعدي است. درست مثل يك ساختمان كه بايد تمام آجرهايش را مرتب قرار داد و اگر يكي در جاي خود قرار نگيرد يا از ساختمان بيرون كشيده شود به كل آن ساختمان آسيب خواهد زد. همكاري با تيم ملي ايران برايم تجربه خوبي بوده است ولي در نهايت تصميم با فدراسيون خواهد بود كه اين همكاري ادامه پيدا كند يا نه. فعلا كه تا پايان قرارداد شش ماههام با فدراسيون زمان زيادي باقي است.
∎