به گزارش مشرق، در ماههای اخیر، کشور شاهد اتفاقات و فراز و نشیبهایی در حوزههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود. در همین راستا برای تحلیل و ارزیابی موضوعات اخیر کشور از جمله اغتشاشات، مسائل اقتصادی، انتخابات سال آینده، دیپلماسی جمهوری اسلامی و ریشهیابی چگونگی بروز این حوادث با محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایب رئیس سابق مجلس شورای اسلامی به گفتوگو نشستیم.
باهنر در این گفت و گو بعد از ارائه تحلیل های مختلفی که درباره علت به وجود آمدن اغتشاشات اخیر مطرح شده است تحلیلی را که خود طرفدار آن است مطرح می کند. از نظر باهنر علت و ریشه اصلی شکل گیری اغتشاشات اخیر بی توجهی به موج ایران هراسی بین المللی است. از نظر باهنر این مسئله تا سال ۸۴ مورد توجه سیاستمداران ایران بود و در عرصه بین المللی این موضوع توسط ایران کنترل می شد اما بعد از روی کار آمدن دولت نهم غفلت جدی در این حوزه شکل گرفت. با تداوم این غفلت و با تجمیعی از علل دیگر سبب شد یک اجماع جدی علیه ایران شکل بگیرد و موج فشارهای بین المللی علیه ایران تبدیل به کارزار جدی در عرصه های مختلف بشود.
نائب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی ایران در این گفت و گو به تحلیل مجلس فعلی هم پرداخت و یک پیشنهاد مهم را مطرح کرد. باهنر معتقد است مجلس فعلی تبدیل به یک مجلس قومی و صنفی شده است و برای حل مشکلات کشور نیاز است اصلاحات ساختاری انجام شود. یک اتفاق مهم از نظر باهنر این است کشور به دو مجلس نیاز دارد. مجلسی که به حوزه های انتخابیه توجه دارد و مجلسی که به مسائل ملی و منافع کل ایران توجه داشته باشد.
در ادامه گفت و گو با عضو مجمع تشخیص مصلحت به آرایش سیاسی انتخابات سال آینده هم پرداختیم و از او که یکی از نزدیک ترین چهره های دوره نمایندگی به علی لاریجانی بود برنامه انتخاباتی رئیس پیشین مجلس شورای اسلامی را برای انتخابات سال آینده پرسیدیم.
در ادامه مشروح این گفت و گو را ملاحظه بفرمایید:
دشمنان در اغتشاشات اخیر اتحاد بی نظیری علیه نظام داشتند
تشکر می کنیم که فرصت این گفت و گو را در اختیار ما گذاشتید، در ابتدا بفرمائید تحلیل شما در رابطه با حوادث اخیر کشور و اغتشاشات چیست؟
بنده اگر بخواهم از بیرون کشور، تحلیلم را بیان کنم، باید بگویم صهیونیستها و دنبالههای آنها در این ۴۰ و اندی سال دشمنی شان، هیچ گاه قطع نشده و در گذشته قبل از انقلاب هم با مردم ایران مشکل داشتند، اما یک مسئلهای که در اغتشاشات اخیر اتفاق افتاد و بینظیر بود این بود که استکبار جهانی و صهیونیستها و کشورهای اروپایی و خیلی از انجیاوها و رسانههای بینالمللی به کمک ستون پنجم خود و اپوزسیون ایرانیهای خارج از کشور یک بسیج عمومی و اتحاد بینظیر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آوردند و این مسئله علنی هم بود.
ما در گذشته در مقاطع مختلف مانند هشت سال دفاع مقدس، هم در محاصره اقتصادی بودیم و هم در تجهیزات نظامی تحریم شده بودیم و انواع و اقسام جنگها را علیه ما تدارک دیده بودند اما من خودم هیچ زمانی یادم نمیآید که اینچنین اتحاد و انسجامی در نظام بینالملل و رسانههای خارجی بر علیه ما به وجود آمده باشد و علنی هم به میدان بیایند.
در زمان صدام خیلیها زیرمیزی کمک میکردند و به نوعی غیر علنی، از ریال عربستان و دلار آمریکا و کویت و کشورهای دیگر کمک میکردند ولی هیچکس به این کمک کردن به صدام افتخار نمیکرد و کمکهایش را به صورت علنی اعلام نمیکرد؛ خیلیها زیر میزی رد میکردند و زمانی که از اینها در این باره پرسیده میشد میگفتند خیر، ما طرفدار صلح هستیم و به نوعی این مسائل را رد میکردند. اما این دفعه نه، همه آن ها آمدند و اتفاقاً علنی هم اعلام کردند و به نوعی خیلی چیپ و مبتذل این کار را انجام دادند ؛ به عنوان مثال رفتار نخستوزیر کانادا که در آن راهپیمایی علیه جمهوری اسلامی حضور داشت و آن حرکت رئیس جمهور فرانسه یا حرکات رسانهایی، مثل اینترنشنال سعودی که یک جنگ رودر روی جدی را رقم زدند.
از نظر شما چه اتفاقی افتاد که این ها اینگونه که می گویید به میدان آمده بودند؟
برای این اتفاق دلایل متعدد در کشور مطرح میشود و تحلیلگران علاقهمند به نظام تحلیلهای متنوعی را ارائه میدهند. یکی از بحثها این است که به هر حال این ها در طول این ۴۰ سال انواع و اقسام بحثها و تهدیدها را علیه ایران به صورت انفرادی انجام دادهاند و به نوعی آزمون کرده اند؛ از محاصره اقتصادی تا جنگ رسانهای و... به نوعی طَرفی نبستند و به آن نتایجی که میخواستند نرسیدند. بالاخره هر جنگی که علیه ما شروع شده برای ما هم زحمتی داشته اما ایران را وادار به تسلیم و یا عقبنشینی نکرده است.
خب حالا این ها در این مرحله جنگ ترکیبی را علیه ایران شروع کردند. دیدهاند که آن جنگهای منفرد و به نوعی یک به یک که نتیجه نداده، حالا یک جنگ ترکیبی و به نوعی شناختی صورت دادند که این ها چون از تک تک نبردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نوعی به نتیجه نرسیدند، حالا رو به یک جنگ ترکیبی که در انواع و اقسام حوزهها شامل میشود آوردهاند که این تحلیل نزدیک به تحلیل مقام معظم رهبری در مورد اتفاقات گذشته است.
تحلیلی دیگری که می خواهم به شما بگویم این است که؛ چون ایران خیلی در همه ابعاد پیشرفت کرده است و جلو رفته است، دشمنان ایران میگویند که ما میخواهیم ایران را متوقف کنیم. از نظر من این تحلیل تا حدی افراطی است و اینچنین نیست، به هر حال ما مشکل اقتصادی داریم، مشکل سیاسی داریم البته پیشرفتهای زیادی داریم اما به هر حال در بعضی از حوزهها ضعفهایی هم داریم.
یک تحلیل هم برعکس این تحلیل وجود دارد که میگوید چون نظام بینالملل و استکبار یک علامتهایی از داخل کشور ما دیدند و احساس کردند که فاصله مردم با حاکمیت تضعیف شده و سرمایه اجتماعی نظام اسلامی مقداری در حال ذوب شدن است و بعضی از علائم آن را هم دیدهاند؛ مثل مشارکت مردم در انتخابات اخیر و به اصطلاح احساس میکنند که دژ جمهوری اسلامی ترک برداشته؛ با خود گفتهاند که به نوعی یک کار تمام عیار انجام بدهیم و کار را تمام بکنیم و این هم یک تحلیل است.
البته من این تحلیلها را که میگویم ممکن است تجمیعی هم باشد یعنی از هر کدام تأثیرگذار باشد. لازم نیست حتماً یکی از این تحلیلها را انتخاب کنیم ممکن است تجمیعی باشد. البته بعضی تحلیلها با همدیگر متضاد است و قابل جمع نیست. آن تحلیل که میگوید ایران خیلی پیشرفت کرده است با آن تحلیل دیگر قابل جمع نیست.
حالا یک تحلیل چهارم هم هست که من مقداری طرفدار این تحلیل هستم که بالاخره ما تا حدود ۲۰ الی ۲۵ سال گذشته در نظام جمهوری اسلامی حواسمان خیلی جمع بود که دشمن از یک ابزار استفاده نکند. ابزاری به نام ایران هراسی! بلاخره دشمن میخواهد همه دنیا را از ایران بترساند چون زمانی حضرت امام فرموده بودند انقلاب را میخواهیم صادر کنیم بعد دشمنان گفتند این ها میخواهند با توپ و لشکر و این ها انقلابشان را صادر کنند بعدها اما رهبری گفتند صدور انقلاب ما یک کار فرهنگی است، یک کار تبیینی است و یک کار اعتقادی است.
این ها میخواستند از این ابزار ایرانهراسی استفاده کنند و ایران هراسی راه بیندازند و بگویند ایران یک کشور متجاوزی است. حواس ما یعنی نظام تا نیمه دهه هشتاد جمع بود که بر آتش ایران هراسی جهان آب میریختیم و توضیح میدادیم که خیر ما اهل دعوا نیستیم، اهل جنگ نیستیم، حتی اگر بخواهم به شما مستند بگویم، ما در سال ۸۴ مصوبهای در مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم به اسم چشمانداز که رهبری ابلاغ فرمودند که یک پاراگراف از این چشمانداز ۲۰ ساله مضمونش این بود که تعامل سازنده با همه کشورهای دنیا به استثنای رژیم صهیونیستی داشته باشیم. تا نیمه دهه هشتاد ما حواسمان بود.
متأسفانه از آن زمان به بعد حالا دولت وقت مسئله هولوکاست را مطرح کرد بعد هم رئیس دولت گفت که این قطعنامهها کاغذپاره است و از این مسئله غفلت کردیم و ما اندک اندک از این مسئله غفلت کردیم و نتوانستیم توجیه و تبیین کنیم برای دنیایی که از ما میترسانندشان که به آنها بگوییم ما اهل درگیری نیستیم و متأسفانه از دهه هشتاد به بعد بعضی وقتها ما خودمان یعنی بعضی از مسئولان خودمان ایران هراسی را راه انداختیم. عوض اینکه آب بریزیم، بنزین روی آتش ریختیم.
در گذشته این مسئله ایران هراسی را ما مدیریت میکردیم و الان مدتها است متأسفانه یا مدیریت نمیشود یا برعکس مدیریت میشود. یعنی خومان یک مقداری به نوعی این ایرانهراسی را تشویق میکنیم و این هم شاید یکی از دلایلی باشد که اروپا هم خیلی لخت و عور و رو بازی میکند.
یا مثلاً در جریان روسیه و اوکراین بالاخره یکسری مباحثی مطرح شد دیگر، یکی گفت پهپاد دادیم، یکی گفت ندادیم، یکی حرف دیگری را زد و آن اوکراینیها هم مظلومنمایی میکنند که پهپادهای ایران آمده و فلان نقطه ما را زد و البته دروغ هم میگویند. یعنی ما یک جاهایی یک حرف هایی میزنیم درحالیکه که اصلاً ذات جمهوری اسلامی جنگ طلب نیست. جمهور اسلامی هر کار هم میکند از موضع دفاعی است.
بالاخره ما زمانی را در این کشور گذراندیم که هر شب در تهران، دزفول، اهواز و شهرهای مختلف ایران موشکباران وجود داشت و بمباران میشد و بسیاری از همین کشورهای خارجی هم کمکشان میکردند ولی به نوعی لاپوشانی میکردند. ما به هر حال برای این کارها و این تجربه اخیر فکری میکردیم که الحمدالله قدرت دفاعیمان را بالا بردیم و ما باید قدرت دفاعیمان را مرتب تبیین کنیم.
چیزی که مقام معظم رهبری درباره جهاد تبیین میگویند؛ یک جهاد تبیین برای افراد عمومی داخل کشور است و یک مقدار جهاد تببین هم برای دنیا باید داشته باشیم و باید بگوییم که اهل جنگ و اهل تجاوز نیستیم.
ما هر کاری در دفاعی میکنیم به دلیل زخمهایی است که در گذشته خوردهایم و باید خودمان را قوی بکنیم.
ببینید در خیلی از کشورها مواضع سیاسی و مهم امنیتی کشورها معلوم است توسط چه کسانی مطرح می شود یا وزیر خارجه باید اعلام بکند یا رئیس جمهور، مثلاً حالا فرض کنید در کشور ما رأسش مقام معظم رهبری اعلام می کنند یا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه اما فرماندهان نظامی قرار نیست که اعلام موضع سیاست خارجی بکنند اما این اتفاقات برخی وقتها در کشور رخ میدهد یعنی یک ناو جدیدی را هم که دوستان کلی زحمت میکشند و تولید میکنند موقعی که میخواهند استفاده کنند میگویند یادتان باشد که این ناو تا دریای فلان هم میتواند برود؛ بحث این ها است. بحث یک مجموعه است. نظام جمهوری اسلامی فقط دولت نیست، مجلس نیست بلکه مجموعه همه اینها است.
عرض بنده این است که این فرایند و روند را باید مواظبت کنیم و باید مدیریت بشود. اگر قرار است یک امام جمعه هم این مدل حرفها را بزند باید در یک سیاست کلی در کشور به این جمعبندی برسند که فلان امام جمعه چنین حرفهایی بزند.
ما یک زمانی در کشور در زمان جنگ هر کسی هر خبری دلش میخواست از جنگ میداد. ما یک عملیات انجام میدادیم حالا یا پیروز میشدیم یا شکست، هر کسی شروع میکرد به حرف زدن در این باره. یک دفعه شورای عالی دفاع نشست و دید که این فضا خوب نیست چرا که یک فضایی از جنگ، تبلیغات آن است. شورای عالی دفاع مصوب کرد که در رابطه با خبرهای جنگ و دفاع فقط این مرکز خبر میدهد. اتفاقاً آن موقع هم رسانه و روزنامههایی داشتیم که خیلی با نظام خوب نبودند. و هر کار دلشان میخواست میکردند ولی شورای عالی دفاع که الان اسمش شده شورای عالی امنیت تصویب و ابلاغ کرد و همه هم تبعیت کردند.
ما باید لابی خودمان را در کشورهای دنیا داشته باشیم
از نظر شما کدام یک از تحلیل هایی را که مطرح کردید، به واقعیت نزدیک تر است؟
ببینید من الان خیلی نمیخواهم به این تحلیلهایی که گفته شده یک وزنی بدهم. عرض کردم اینها ممکن است یک دلایل ترکیبی باشد برای اینکه دنیا امروز علنی آمده در میدان و مینشینند و بحث میکنند و علیه ما فریاد میکنند و فعالیت میکنند.
ببینید اینها هر جنگ انفرادی که علیه ما انجام دادهاند ما توانستهایم خنثی کنیم، خب این کینه و لجشان را درآورده است. من مسئله ایران هراسی را خیلی مهم میدانم و یکی از دلایل اتفاقات اخیر این است. همین الان روسیه هم در پارلمان آمریکا لابی دارد. یعنی این امر ممکن است. ما همیشه میگوییم لابی صهیونیستها و این حرفها، روسیه هم لابی خود را دارد. خوب اگر ما در آمریکا ۱۰ نفر داشته باشیم که دیپلماسی عمومی ایران را به وجود بیاورند، بسیار تاثیر گذار خواهد بود. این منافقین هر روز میروند سناتورها و نمایندههای کنگره را میبینند و پول به آنها میدهند و چاپلوسی میکنند و جلسه میگذارند و به نوعی لابی میکنند و به اصطلاح عامیانه قربان و صدقه هم میروند و خود را نماینده مردم ایران معرفی می کنند و علیه ما فعالیت می کنند. حالا ما میگوییم نه، هیچ ایرانی لازم نیست در آمریکا برای جمهوری اسلامی لابی انجام دهد!
من اتفاقاً میگویم لازم است، دیپلماسی عمومی لازم است، نه که بروند با آمریکا خدای ناکرده هم دست شوند و جاسوسی و اینها، خیر، اما بنده الان میدانم آدمهایی هستند که در آمریکا کرسی دارند، کرسی دانشگاه دارند، مدیریت دارند و جاهای مختلف میروند، میتوانند جلسه بگذارند و مواضع جمهوری اسلامی ایران را تبیین کنند، اینها نیاز دارند حمایت شوند؛ نه اینکه بترسانیمشان که مثلاً به آنها بگوییم تو کی هستی که داری از ایران دفاع میکنی؟! ما با ملت های آمریکا و اروپا و تکتکشان که دعوا نداریم. خوب این جهاد تبیین باید در این زمینهها اتفاق بیفتد.
نگاه تان به دیپلماسی عمومی را برای ما بیشتر توضیح می دهید؟
سوال تان را با یک سوال پاسخ می دهم، حداکثر کاری که در حوزه دیپلماسی عمومی همین وزارت امور خارجه خودمان انجام میدهد چیست؟ صرفاً محکوم میکنند و بیانیه میدهند، اینکه صرفاً کار وزارت خارجه نیست اما وزارت امور خارجه چقدر از دیپلماسی عمومی کشور استمداد میطلبد که افراد مختلف در جهان راه بیفتند و تبلیغ بکنند و به اصطلاح برای ایران لابی بکنند؟!
از همان زمان قدیم که میگفتند راه ابریشم وجود دارد تجار وظیفه این دیپلماسی عمومی را برعهده داشتند. یک زمانی ادبا، علما و عرفا این وظیفه را برعهده داشتند و به این طرف و آن طرف میرفتند اما در حال حاضر دیپلماسی عمومی عملاً تعطیل است و نه تنها تعطیل است بلکه مسئولان هم هیچ تشویقی نمیکنند و بعضاً تهدید هم میکنند و وضعیت طوری شده که ریاض را قانع میکنند که اگر دیر بجنبی ایران به تو حمله میکند یعنی دارند ریاض را هم از حمله نظامی ما میترسانند. در حالیکه این کارها صورت نمیگیرد و ما این کارها را نمیکنیم ولی دشمنان ما این ایران هراسی را دارند تبیین میکنند و تبلیغ میکنند و ما باید برای خنثیسازی این راهبرد دشمنان یک برنامه و نقشه راه داشته باشیم.
ما در داخل کشور هم به هر حال یک سری مشکلات داریم. مردم درحال حاضر یکسری مشکلات اقتصادی و فرهنگی و یکسری نارضایتیهای سیاسی دارند. برای این ها هم ما باید در کشور نقشه راه داشته باشیم. رهبری می فرمایند جهاد تبیین و می گویند ما باید در جنگ ترکیبی دفاع اقتصادی و دفاع نظامی بکنیم ولی مهم ترینش جهاد تبیین است. اینکه بیان بکنیم چه هستیم و مواضع مان چیست و دشمن چه زورهایی و چه قلدری هایی دارد انجام می دهد. هم دوست را درست تعریف کنیم و هم دشمن را. دشمن را اگر ما بخواهیم اینگونه تعریف کنیم که بگوییم همه حکومت های دنیا دشمن ما هستند که نمی شود!
عرض کردم که در چشم انداز ۲۰ ساله- بنده واژه های دقیقش یادم نیست- اما مضمونش این بود که تعامل سازنده با همه حکومت های دنیا و فقط یک کشور را استثنا کردند آن هم چون ما حاکمیتش را مشروع نمیدانیم، حکومت های دیگر همه مشروع اند و بالاخره با رای مردم آمدند روی کار اما ما رژیم صهیونیستی را ذاتا مشروع نمیدانیم ولی بقیه را استثنا نکرده اند. این یعنی چه؟ یعنی جنگ و دعوا کردن؟ یعنی رجز خواندن؟ ما در حال حاضر داریم رجز میخوانیم.
یک تناقضی وجود دارد و آن اینکه در ۲۰ سال گذشته ما دو دولت داشتیم که اتفاقا مواضعشان کاملا با یکدیگر متفاوت بود. حداقل موضع آقای روحانی درباره این مسئله ای که شما گفتید خیلی شفاف است و احتمالا تمام این موارد را با حساسیت بالا رعایت کردند.
بله مواضع دولت آقای احمدی نژاد با آقای روحانی کاملاً در تعامل با جهان متفاوت است. ببینید آقای ترامپ دیوانه که یک طرفه از برجام بیرون رفت، تلاش کرد یک قطعنامه ای را سازمان ملل علیه ایران تصویب کند و از ابزار ماشه استفاده بکند.کلی هم لابی کرد اما در کل مجمع عمومی سازمان ملل فکر کنم کمتر از ۱۰ رای توانست علیه ما جمع کند و همه حکومت ها به اتفاق گفتند حق با ایران است.
ببینید من با این سخنان دارم به شما کد می دهد. یعنی دنیا هم در آن جریان متوجه شد و قبول کرد که مقصر ترامپ است که یک جانبه از این قرار داد به بیرون رفت. حالا فرض می کنیم همین الان ما بخواهیم یک رای در سازمان ملل به نفع خودمان بگیریم فکر می کنید چه تعداد رای خواهیم داشت؟
حرف ما حق است، حق بوده الان هم حق است، من می خواهم بگویم ما باید روی این مسائل حساب کنیم و پرونده باز بکنیم.
یک نکته دیگر در مورد این اغتشاشات سکوت خواص است. از نظر شما علت این سکوت چه بود؟
علت این ماجرا را باید از خودشان پرسید. بعضی ها هم جملات آقا را پشت سر هم تکرار میکنند اسم این کار را می گذارند تبیین. در حالی که اینگونه نیست.
آقا بیست سال قبل درباره اقتصاد مقاومتی سخنانی گفته بودند؛ چند وقت پیش در جلسه ای خدمت ایشان بودیم، ایشان فرمودند این اقتصاد مقاومتی تکرارش که مسئله ای را حل نمیکند به عنوان مثال شما صد بار بگویید اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی؛ یک مثال هم زدند، زمانی که دکتر یک قرص به شما می دهد که بخورید و خوب بشوید، اگر ۵۰ بار بگویید آسپرین آسپرین که درد تو دوا نمی شود. حتماً باید آن را مصرف کنید. بحث جهاد تبیین یعنی اقدامی انجام بده، یک کاری در این موضوع انجام بده و مثال واضحش همین اقتصاد مقاومتی که ۲۰ سال گذشته و بر روی زمین مانده، کسی اصلاً دغدغه فکری اقتصاد مقاومتی را هم ندارد که دنبال این موضوع برود.
به عنوان مثال خواص، همین نمایندگان مجلس، شما تریبون نمایندگان را نگاه کنید در زمان سخنرانی بله اغتشاشات محکوم می کنند، خیلی حرفهای خوبی است، اما مگر قرار است همه ما این حرف ها را تکرار کنیم و سخنرانی بکنیم؟ چهار تا اقدام باید بکنیم، اتفاق مثبت باید صورت بگیرد.
یک جلسه ای در محضر حضرت آقا بودیم، آقای رئیس جمهور وقت از یک سری اقداماتی که باید صورت بگیرد سخن می گفت، آقا فرمودند مخاطب بایدها و این حرف هایی که زدید خودتان هستید. کی باید این کارها را انجام بدهد؟ خود شما باید انجام بدهید. الان هم بعضی وقت ها همین جور است آقای رئیس جمهور می گویند باید قیمت ها کنترل شود، باید فلان بشود، خب مخاطب این بایدها کیست؟
از نظر شما مسئله اغتشاشات چه بود و آیا با فروکش کردن این اغتشاشات ماجرا تمام شده است؟
بعضی از مسئولین فکر می کنند زمانی که این اغتشاشات تمام شده است مسئله حل شده است، در صورتی که مسئله هنوز باقی مانده است و این آتش زیر خاکستر می شود؛ دوباره یک بهانه ای به وجود می آید، دوباره یک جرقه می خورد و دوباره یک عده ای شروع به اغتشاش می کنند. این هایی که شلوغ می کنند آدم های مختلفی هستند آدم هایی را داریم که آموزش دیده اند، ارتباط دارند، پول می گیرند، موقعیت می گیرند و بارشان را بسته اند و می خواهند فرار کنند که البته جلوی بعضی شان گرفته شده است. از اینجور آدمها در میان اغتشاشگران داریم تا آدم هایی که برای شان تبیین صورت نگرفته و از آینده احساس بسیار ناامیدی می کنند.
یک جوان رفته است درس خوانده تحصیل کرده اما به آینده نگاه می کند و آینده اش را مبهم می بیند، آیا کسی برایش تبیین کرده است الان مملکت کجاست و به کجا میخواهد برود و در چه مرحله ای از پیشرفت جای داریم؟ اینها را کسی برای اینها تبیین کرده است؟ این ها در شرایط ناامیدی صرف و محض قرار دارند که نمی دانند نتیجه این اغتشاش گری چه می شود؟ اتفاقاً آن آدم های فهیم این ها که ضد انقلاب هم هستند بارها و بارها گفته اند که برای نظام هیچ آلترناتیوی وجود ندارد و خدای ناکرده زمانی این نظام نباشد ایران نخواهد بود.
حتی آنهایی که صرفاً ایران را دوست می دارند می گویند این نظام باید باشد و اشکالاتش باید برطرف شود و مشکلات را حل کند اما این نظام جانشین ندارد. الحمدلله یکی از مشکلات ضد انقلاب این است جانشینی برای نظام وجود ندارد و این یکی از مشیت های بزرگ الهی است الحمدالله.
اما صرفاً نباید این باشد که این مسئله اغتشاشات الان تمام شد، در عین حال عرض کردم که مشکلات اقتصادی وجود دارد بنده اینجا چند بار به چند نفر گفتم پیشنهاد می کنم که فارس هم روی مسئله کار بکند؛ رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم می گویند یک اصولی در نظام وجود دارد که ما تا ابد از آن ها دفاع می کنیم. مثل آزادی، استقلال، مردم سالاری و مشارکت مردم، این ها را تا ابد دفاع می کنیم و این اصول در انقلاب اسلامی هیچ دوربرگردانی ندارد. اما بین بعضی از واقعیت ها و ایده آل های ما یک شکاف هایی ایجاد شده است، که ایشان استمداد طلبیده بودند از نسل جوان، نسل پویا، خبرگان و نخبگان که بیایند در چهل سال دوم تلاش بکنیم که این فاصله کم بشود تا به ایده آل ها برسیم.
اینجا را قبول دارم و می خواهم کمی این موضوع را باز کنم ؛ متاسفانه ما به دلیل یکسری حسادت های سیاسی و مسایل دیگر در خیلی جاها واقعیت ها را خیلی بدتر از آنچه که هست نشان میدهیم. صدای آمریکا و بی بی سی که هیچ خود صدا و سیمای ما، نخبگان ما و تریبون داران ما وضعیت موجود را بدتر از آن چیزی که هست نشان می دهند و تبیین می کنند.
نامه باهنر به رهبرانقلاب درباره واژگان ناامید ساز در صداوسیما
بنده در سال ۹۶ که اغتشاش شده بود قبل از آن یک نامه ای محضر رهبر انقلاب نوشتم و فرستادم. عرض کردم خدمتشان سه تا واژه در رسانههای خودمان پر تکرار شده: یکی فساد، یکی ناکارآمدی، یکی اینکه گوش مسئولین صدای مردم را نمی شنود. عرض کردم خدمتشان که هر سه تا واژه به نوعی واقعیت دارد، اما چیزی که ما برای مردم توضیح داده ایم ۱۰ برابر واقعیت است، بسیار متفاوت است و خوب نتوانستهایم تبیین کنیم.
حال بنده در این رابطه چند مثال به شما بگویم همین چند وقت اخیر حرفی از مجلس بیرون آمد: ۹۲ هزار میلیارد تومان در فولاد مبارکه نمیدانیم چه شده است و هر کسی یک حرف می زد؛ یکی می گفت که چنین مبلغی وجود ندارد، یکی میگفت ۹۰۰ میلیون این پول را به حوزههای علمیه دادند و ... آن مخاطبی که می شنود می گوید این پول ها همه خرج حوزه های علمیه و اینها می شود و اینها این پول ها را خوردند و بردند! زمانی که چنین چیزی را که صحت آن مشخص نیست خودمان در جامعه میاندازیم اصلا نمی شود جمع کرد. هر چقدر هم که توضیح بدهی فایده ای ندارد. بعد یک جوان مینشیند با خود می گوید ۹۰ هزار میلیارد اینجا، ۱۰ هزار میلیارد آن جا و ... این ها را روی هم جمع می کند تقسیم بر ۸۰ میلیون می کند و می گوید از هر کدام از ماها ۵ میلیارد پول خورده اند! حالا به زعم او چه کسانی خوردند؟ آن وقت می گوید هر کسی که بعد از انقلاب مسئولیت گرفته در این مسائل دخیل بوده پول ها را خورده.
بنده خدمت شما بگویم در قیامت هم شهادت می دهم، ۲۸ سال که نماینده بودم در طول این مدت ۱۳۰۰ نماینده آمدند و رفتند؛ بعضی ها یک دوره، دو دوره و سه دوره. من اگر بخواهم تقریباً یک عدد نزدیک به واقعیت بگویم، شاید کمتر از ۵ درصد از این تعداد آمده اند وضعشان به جهت مالی بهتر شده است و رفتند. ۲۰ درصد از کسانی که آمده اند یکی دو دوره نماینده شدند وضعشان از لحاظ اقتصادی خیلی بدتر از زمان نمایندگی شان شده است. ۷۰ درصد هم همان طوری که آمدند، رفتند و هیچ تغییری نکردند.
اما افکار عمومی را که ما خودمان پر کردیم می گویند هر کسی که یک دوره نماینده بوده یا وزیر بوده یا فلان مسئولیتی داشته خورده و برده و رفته، یعنی به نوعی همه مسئولان! حالا چه کسی این اتهام را وارد کرده، خودمان در رسانه های مان، همین صدا و سیما و همینطور مجلس که واقعیت ها را خیلی بدتر از آن چیزی که هست نشان می دهند.
بنده زمانی یک مصاحبه کردم که خیلی از نمایندگان ناراحت شدند و گفتم به ضرس قاطع میگویم اکثر نامزدهای نمایندگی مجلس قبل از نماینده شدن نمی دانند اختیار یک نماینده و وظایفش چیست، امکانات مملکت چیست، یک سری وعده های عجیب و غریب در حوزههای انتخابی خود می دهند تا رای جمع کنند.
یکی میگوید من حقوق معلمان کشور را افزایش میدهم، یکی میگوید من تمام بیکاران منطقه را سر کار می برم، یکی میگوید من تمام پروژه های عمرانی نیمه کار منطقه را به اتمام می رسانم. در دوره نهم که من نایب رئیس مجلس بودم یک نماینده جدید که تازه نماینده شده بود پیش بنده گفت آقای باهنر این هشت سال گذشته هیچ کاری در منطقه ما نشده من آمده ام یک تحول عظیم انجام بدهم، میخواهم تصاعدی یکسری تحولات را پیش ببرم. بنده هم به او گفتم بگذار عرقت خشک بشود آنگاه میفهمی این وعده ها را نمی توانی انجام بدهی، چون نه امکانات را می دانی چیست، نه مسئولیت هایت را میدانی چیست و نه اختیاراتت را میدانی چیست! اینجور افراد با خود فکر میکنند در زمان نماینده شدن قدرت شان یک مقدار از خدا پایین تر است هر کار که بخواهند می توانند بکنند.
یک زمانی در یکی از این خبرگزاری ها مسئلهای بود به اسم تراریخته ها. این ها در خبرگزاری بحثی را راه انداخته بودند که هر کسی موافق تراریخته است ضد انقلاب است هر کس که مخالف تراریخته است انقلابی است، آنجا رفتم تشر زدم که خدا وکیلی تراریخته یک مکتب کشاورزی است و در همه جای جهان موافق و مخالف خود را دارد و حتی مثلاً در اسرائیل یکسری آدم هستند که موافق تراریخته هستند و یکسری هستند که مخالف تراریخته هستند. این یک مسئله علمی است چرا این مسئله را سیاسی می کنید!
اغتشاشات هم که تمام شده بعضی از این افراد که اینگونه فکر می کنند مردم را به چند دسته تقسیم خواهند کرد؛ یک عده ساکت اغتشاشات، یک عده کاسب اغتشاشات یک عده حامی اغتشاشات، یک عده ناهی اغتشاشات، خواهش من این است که کشور را لطفاً تقسیم بندی نکنیم.
بنده اگر بخواهم کل جامعه را لایه بندی کنم؛ یک عده داریم فدایی و جان نثار نظام که در همه میدان ها حاضر هستند، یک عده داریم جان فدا نیستند اما موافق و هوادار نظام هستند، یک عده داریم بی تفاوت هستند، یک عده داریم مخالف هستند و یک عده داریم معاند هستند. شما به این پنج لایه دقت کنید، من نه فقیه هستم و نه اسلام شناس ولی آنچه که درک کرده ام این است، خداوند در قرآن می فرماید حضرت موسی برو فرعون را دعوت به حق بکن، بعد هم توضیح می دهد که با زبان لین صحبت کن با زبان نرم دعوت کن تا شاید اثر گذاشت. خداوند متعال می دانستند که دعوت موسی از فرعون قطعا تاثیری ندارد، به او چه چیزی می خواهد یاد بدهد؟ می خواهد بگوید که ای پیامبر حتی از فرعون برای دعوت به حق نباید ناامید باشی.
بنده می گویم مشی ما و شما در رسانه و نظام جمهوری اسلامی باید این باشد که یک معاند را سعی کنیم تبدیل کنیم به مخالف، مخالف را تبدیل کنیم به بی تفاوت، بی تفاوت را تبدیل کنیم به هوادار و موافق، و موافق را تبدیل کنیم به جان نثار.
متاسفانه یک عده ای هستند که فقط جان نثار ها را می گیرند و به بقیه هیچ کاری ندارند!
معتقدم کشور ما دو مجلس می خواهد
از اغتشاشات عبور کنیم. با توجه به سابقه طولانی شما در مجلس شورای اسلامی میخواهیم تحلیل شما را درباره مجلس فعلی بدانیم و اینکه در سال آینده آرایش سیاسی انتخابات به چه نحوی شکل خواهد گرفت؟
تجربه این را می گوید که دو سوم نمایندگان در دوره بعد خود رای نمی آورند، این را بدانید که متوسط حضور نمایندگان در مجلس بعد از انقلاب یک و نیم دور است، البته بنده شرمنده ام از اعتماد متوالی مردم در هفت دوره به خودم. من با تجربه ای که دارم می گویم هرچه حضور یک نماینده در مجلس بیشتر باشد و دوره های بیشتری حضور داشته باشد کیفیت مجلس بالا میرود.
ایدهآل بنده این است که ما باید ۲۹۰ سردار حکمرانی خوب داشته باشیم، خیلی از این هایی که در حال حاضر به مجلس میروند عالم هستند، دانشمند هستند اما حکمران خوبی نیستند. فرقی هم نمی کند که اصلاح طلب و اصولگرا باشند، شما در نظر بگیرید مثلا ۲۰ پزشک یا مهندس به مجلس میرود، هیچ نهاد بیرونی هم وجود ندارد که مدیریت کند که مثلاً ما در مجلس ۲۰ پزشک ۱۰ مهندس عمران و فلان استاد دانشگاه نیاز داریم و در هر دوره این اعداد متغیر و اتفاقی است.
حالا در این ۲۰ پزشک یا مهندسی که به مجلس رفته اند، آدم های دانشمندی هستند که تخصص های متفاوتی در حوزه پزشکی یا مهندسی دارند ولی ما در مجلس که متخصص ارتوپد یا مهندس سازه نمیخواهیم، ما در مجلس و کمیسیون بهداشت و درمان و کمیسیون عمران و ... حکمران حوزه پزشکی و حکمران حوزه عمران می خواهیم که بتوانند اقتصاد حوزه سلامت یا حوزه مسکن را متحول کنند، در قانون بودجه و در قوانینی که تصویب می کنند تحولی ایجاد کنند، این دانشمندان که هیچ کدام مدیریت یا اقتصاد نخوانده اند.
بنابراین در نظامهای مردمسالار یا جمهوری آن جایی که میتواند حکمران تربیت کند فقط حزب است، در دانشگاه و نهادهای دیگر حکمران تربیت نمی شود. بنابراین لازمه دموکراسی وجود احزاب قدرتمند است، این یکی از اشکالاتی است که ما باید در آینده در ساختارهای خودمان اصلاح کنیم و به این سمت برویم.
حال بر این مبنا از نظر بنده فرقی نمی کند مجلس آینده اصلاح طلب باشد یا اصولگرا یا معتدل؛ شاید ذرهای با هم فرق کنند. اما برای این که بتوانند مشکلات مملکت را حل کنند باید یک اصلاحات ساختاری صورت بگیرد.
من معتقدم کشور ما دو مجلس می خواهد، مجلسی که الان داریم یک مجلس قومیتی و صنفی است، ما مجلسی می خواهیم که یک نفر به فکر مسایل ملی باشد. بنده گفتم در حوزه اقتصاد مقاومتی در مجلس اصولگرا و اصلاح طلب شاید ده نفر نداشته باشیم که صرفاً به موضوع بپردازند چرا که مشغول حوزههای انتخابیه و مسایل حوزه خود هستند. به نوعی منافع ملی در راستای منافع منطقهای و حوزههای انتخابیه ذبح می شود چون دستشان زیر ساطور رای مردم است.
اما اینکه در انتخابات آینده چه اتفاقی میافتد باید بگویم نه جریان اصولگرایی و نه جریان اصلاحطلبی سر و سامان درست حسابی ندارد بنابراین عدهای از این جناح ها می روند و کاندیدا می شوند، حالا شاید یک عده به اصلاحطلبی گرایش پیدا کنند و شاید یک عده هم به اصولگرایی.
این تعریف هایی که رهبر انقلاب از این مجلس کردند خیلی خوب بود، اما یک نکته بگویم در این دوره رهبر انقلاب چهاربار تذکر علنی به این مجلس داده اند. قبلا زمانی که ما در مجلس بودیم تذکرها معمولا غیر علنی بود و این تعداد هم نبود. نماینده های فعلی واقعا افراد خوبی هستند اما کارکرد و حکمرانی علم و هنر می خواهد.
یکی از پیشنهادات بنده این است که در دوره آینده فضای سیاسی کشور برای انتخابات بازتر بشود بنابراین باید یک تیم اصلاحطلب قوی و یک تیم اصولگرای قوی وجود داشته باشد و با همدیگر رقابت کنند تا بخشی از این ها و بخشی از آنها رای بیاورد یا شاید فقط یک گروه رای بیاورد اما متاسفانه بعضی از ما انتظار داریم که رقبای ما قبل از انتخابات حذف شوند.
یک سری از فعالیت های انتخاباتی شکل گرفته ولی هنوز شکل ساختاری به خود نگرفته، خود ما اصولگراها در یک دوره می گوییم شورای ائتلاف و شانا و وحدت و ... تازه خود اینها هم با یکدیگر اختلاف دارند. ما باید کاری کنیم که حضور مردم در انتخابات و فضای سیاسی و مشارکت بسیار باز و بالا باشد. من فکر می کنم این دوره مشارکت اهم موضوعات است و البته این موضع من است.
من بعنوان یک فعال اصولگرا معتقدم حتی اگر مجلسی تشکیل بشود که گرایش اصلاح طلبی داشته باشد ولی حضور مردم پررنگ باشد، این به نفع مملکت است. متاسفانه در دورههای اخیر مجلس، فراکسیون ها و حضور نمایندگان در این فراکسیون ها به صورت ژله ای شده است و مشخص نیست کدام نماینده دقیقاً در کدام فراکسیون حضور دارد.
نمایندگان ادوار به نوعی رقیب یکدیگرند اگر قرار باشد در انتخابات شرکت کنند آیا می توانند کنار یکدیگر بنشیند و ائتلاف کنند؟ در همین دوره اخیر به ازای هر کرسی ۲۰ نامزد تایید صلاحیت شدند، بعد این ۲۰ نفر از فیلترهای دیگر عبور می کنند و رقیق می شوند و از این ۲۰ نفر یکی شان را می آورد. به عنوان مثال یکی از این ۲۰ نفر که مثلاً باهنر باشد در یک حوزه انتخابی رای می آورد بلافاصله پس از رای آوردن آن ۱۹ تا با خود میگویند در این مدت چهار سال ما کاری میکنیم که این باهنر نتواند کاری انجام دهد و اصطلاحا سنگ اندازی می کنند. یعنی عوض اینکه انتخابات یک انتخابات پویا و شاداب و فضای باز باشد درگیر، دعوا و این مسائل میشود که این یکی از اشکالات ساختاری نبود حزب است.
آقای لاریجانی به بنده گفت که قصد حضور در انتخابات آینده را ندارد
شما ارتباط خوبی با آقای علی لاریجانی داشتید، به نظر شما آقای لاریجانی در انتخابات آینده شرکت می کند؟
بنده چند دفعه در مورد حضور آقای لاریجانی در مجلس آینده از ایشان سوال کردم، ایشان به بنده گفت که قصد حضور ندارم، البته در مملکت ما این مسائل دو ماه قبل از انتخابات روشن می شود و آن زمان می توان قضاوت کرد که چه چیزی قرار است اتفاق بیافتد. شما تمام توانتان را در رسانه ها بگذارید که مردم با همه توان در انتخابات شرکت کنند.
از فرصتی که در اختیار ما و مخاطبان خبرگزاری فارس قرار دادید، بسیار ممنونیم
بنده هم از شما ممنونم، ان شاءالله موفق باشید.