شناسهٔ خبر: 57824854 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

صلح اوکراین با پروژه ورسای!

روزنامه جوان

جنگ در اوکراین همچنان ادامه دارد و با پایان گرفتن دهمین ماه نه تنها چشم‌اندازی بر پایان یافتن آن دیده نمی‌شود بلکه نشانه‌هایی حاکی از شدت گرفتن اوضاع وجود دارد.

صاحب‌خبر -
جنگ در اوکراین همچنان ادامه دارد و با پایان گرفتن دهمین ماه نه تنها چشم‌اندازی بر پایان یافتن آن دیده نمی‌شود بلکه نشانه‌هایی حاکی از شدت گرفتن اوضاع وجود دارد. اتحادیه اروپا نهمین بسته از تحریم‌های روسیه را در نشست پنج‌شنبه ۱۵ دسامبر تصویب کرد، امریکا به فکر اعزام آتشبار‌های پاتریوت به اوکراین است و در مقابل، روسیه نیز برای قدرت‌نمایی هم که شده موشک بالستیک قاره‌پیمای خود به نام یارس را در منطقه کالوگا نزدیک به مسکو مستقر و اعلام کرده برای شیلک دست‌کم هشت موشک بالستیک قاره‌پیما در سال آینده میلادی برنامه‌ریزی کرده است. در این بین، خبر‌هایی گاه و بی‌گاه از پیشنهاد‌های صلح به گوش می‌رسد؛ از پیشنهاد طرح ۱۰ ماده‌ای صلح ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین به مسکو تا پیشنهاد‌هایی که از سوی غرب به مسکو شده است. نگاه اجمالی به این پیشنهاد‌ها نشان می‌دهد آن‌ها نه تنها راه‌حلی برای خروج از بحران فعلی پیش پا نمی‌گذارند بلکه در واقع امر، به پیچیدگی آن می‌افزایند. 
 
 لیست آرزو‌ها
زلنسکی در طرح ۱۰ ماده‌ای خود برای صلح با روسیه مواردی از جمله بازگشت نیرو‌های روسیه به پشت مرز، بازگشت دوباره حاکمیت ارضی اوکراین بر مناطق تحت تصرف نیرو‌های روسیه، بازگشت اسرای جنگی و تأمین امنیت انرژی اوکراین از سوی روسیه را ذکر کرده بود. هیچ کدام از این پیشنهاد‌ها از نظر کرملین به عنوان پیشنهاد برای مذاکره تلقی نشد بلکه به گفته سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، پیش‌شرط‌های ارائه شده از سوی کی‌یف برای مسکو غیرقابل قبول است چراکه انجام این کار به معنای «ورود به مذاکره با پیش‌شرط‌های معکوس» است، به این معنا که «آن‌ها مذاکره نمی‌خواهند بلکه نتیجه می‌خواهند»، به عبارت دیگر، پیشنهاد‌های ده‌گانه‌ای که زلنسکی در طرح خود به مسکو کرده بود، همان نتایج مطلوبی بود که می‌توانست در مذاکره با مسکو به دست بیاورد و او با این کار جای موضوع مذاکره و نتیجه مذاکره را با یکدیگر اشتباه گرفته بود. به این دلیل است که ایوان نچایف، معاون اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت خارجه روسیه، پیشنهاد‌های مطرح‌شده در طرح زلنسکی را چیزی جز «لیست آرزوها» ندانست که رئیس‌جمهور اوکراین تحت عنوان طرح صلح مطرح کرده و به عقیده وی، چنین کاری چیزی به جز معنای تأکید بر جنگ نیست. دلیل نچایف بر جنگ‌طلبی زلنسکی این است که نامی از آتش‌بس در پیشنهاد‌های زلنسکی برده نشده بود و این نشان می‌دهد زلنسکی فقط ادعای طرح صلح دارد و در واقع امر، بیشتر به دنبال تشدید درگیری‌هاست. 
 
 سایه‌های کنفرانس ورسای
پیشنهاد‌های غرب تا این حد از طرح ۱۰ ماده‌ای زلنسکی نمایشی و بدون اراده‌ای برای رفتن به سمت صلح نیست. در واقع، طولانی شدن جنگ نه تنها تهدید جدی برای ثبات اقتصادی قاره اروپا بلکه کل جهان است و به همین دلیل است که والتر راسل مید، نویسنده امریکایی با تأکید بر این موضوع از دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور امریکا درخواست می‌کند به فکر توافقی برای دستیابی به صلح بین روسیه، غرب و اوکراین باشد. با این حال، حتی این نویسنده امریکایی نیز نمی‌تواند رویکرد خصمانه خود را نسبت به روسیه پنهان کند و در پیشنهاد خود گزینه «لزوم محاکمه روسیه به دلیل تجاوز به اوکراین» را مد نظر می‌گیرد؛ چیزی که بی‌شک و تردید یکی از موانع اصلی برای رسیدن به هر گونه صلحی با روسیه است. همین موضوع نیز در گزارش بولگر از طرح پیشنهادی امریکا و متحدان غربی‌اش برای روسیه دیده می‌شود که گویا با موافقت و از طریق اوکراین به مسکو فرستاده شده است. این پیشنهاد عبارتند از: توقف کامل درگیری‌ها، خروج تمامی نیرو‌های نظامی از اوکراین از جمله دو منطقه دونتسک و لوهانسک توسط روسیه، تعلیق عضویت اوکراین در ناتو برای دست‌کم «یک دوره هفت ساله»، ایجاد یک «منطقه امنیتی» به عرض ۱۰۰ کیلومتر در امتداد مرز‌های روسیه و بلاروس با اوکراین و کنترل آن توسط شش کشور غربی، تبدیل شبه‌جزیره کریمه به منطقه بی‌طرف، خروج نیروی دریایی روسیه از دریای سیاه و مذاکره برای بازگشت آن بعد از هفت سال و مصونیت نخبگان روسی و خانواده‌های‌شان از تعقیب قضایی. شاید این پیشنهاد‌ها به خصوص پیشنهاد آخر عامل تحریک‌کننده‌ای باشد برای طبقه نخبه مسکو تا اینکه به فکر فاصله گرفتن از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و حتی سرنگونی او بیفتند، اما کل شرایط بی‌شک و تردید چیز‌هایی نیستند که نه پوتین و نه هیچ یک از مقامات دیگر روس به آن فکر بکنند. بلوگر این پیشنهاد‌ها را با پیشنهاد‌هایی مقایسه کرده است که در بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم در کنفرانس صلح ورسای، از سوی متفقین به آلمان تحمیل شد و در این مورد می‌نویسد: «افزایش انزوا و تحقیر هرگز در کنفرانس صلح ورسای کارساز نبود و فقط نارضایتی‌های تاریخی را افزایش داد.» در واقع، تحقیری که سران متفقین و به خصوص بریتانیا در آن کنفرانس بر آلمان شکست‌خورده تحمیل کردند، شرایطی را به وجود آورد که آدولف هیتلر و نازی‌های دو آتشه طرفدار او بتوانند از آن استفاده کنند و حمایت ملت آلمان را به دست بیاورند. حالا، شرایط پیشنهادی غرب چیزی کمتر از پیشنهاد‌های متفقین به آلمان در کنفرانس ورسای نیست، با این تفاوت که روسیه امروز همانند آلمان شکست‌خورده آن زمان نیست، البته به این شرط که آدمی فریب سر و صدای رسانه‌های غربی را نخورد. 
 
 تله توسیدید
پیشنهاد‌هایی که غرب برای صلح به روسیه کرده است بیشتر از اینکه مسیری به سمت صلح را ترسیم کند، اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ را برای روسیه به اثبات می‌رساند. شاید به همین جهت است که دیمیتری پسکوف، قاطعانه پاسخ رد به پیشنهاد‌های زلنسکی داده و غرب را به صورت غیرمستقیم مورد خطاب قرار داده و گفته تا موقعی که «واقعیت‌های روی زمین» مد نظر قرار نگیرند، هیچ صلحی با کی‌یف وجود نخواهد داشت. در این بین، استقرار موشک‌های یارس در نزدیکی مسکو و برنامه تمرین موشکی مسکو برای سال آینده میلادی پیام روشن کرملین به امریکا و کشور‌های اروپایی است که حاضر است در جنگ فعلی تا حد استفاده از تسلیحات استراتژیک خود پیش برود. به گفته بوتلر، «پوتین اکنون با گسترش درگیری چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. باید در نظر داشت که این روس‌ها نخواهند بود که از کمبود گاز رنج می‌برند، آن‌ها ممکن است نظاره‌گر زمستان سرد باشند و منتظر بمانند تا واقعیت را پس از ذوب (برف) ببینند. این واقعیت می‌تواند برای غرب دربردارنده یک رکود بزرگ و مشکلات اجتماعی مرتبط با آن باشد.» اینجاست که بوتلر اصطلاح معروف تله توسیدید،
 Thucydides Trap را مطرح می‌کند؛ اصطلاحی که نخستین بار از سوی گراهام تی آلیسون، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد مطرح شد و منظور از آن اجتناب‌ناپذیر بودن جنگ است، هنگامی که یک قدرت نوظهور هژمونی قدرت بزرگ موجود در عرصه‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی را تهدید می‌کند. منظور آلیسون درگیری بالقوه بین امریکا و جمهوری خلق چین بود و هنوز هم در این مورد کاربرد دارد، اما به نظر بولگر، کشیده شدن امریکا به جنگ اوکراین به نفع چین تمام می‌شود. پوتین با فرسایشی کردن جنگ اوکراین این تله را برای امریکا ایجاد می‌کند تا چین با فراغ خاطر بتواند نفوذ خود را در عرصه بین‌المللی گسترش دهد، بنابراین پیشنهاد‌های صلحی که شده دست‌کم چیزی نیستند که بتوانند برای پوتین وسوسه‌انگیز باشند بلکه برعکس، عزم او را برای تشدید جنگ و پیچیده کردن تله توسیدید بیشتر جزم می‌کنند که در این صورت، پیشنهاد‌های صلح فعلی معنایی جز تداوم جنگ نخواهد داشت.

نظر شما