شناسهٔ خبر: 57557053 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: برترین‌ها | لینک خبر

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

دختران افغان اکنون نگران آینده خود هستند، زیرا بسیاری از آن‌ها از دانش آموز به کودک کار تبدیل شده اند. به یکباره دختران نوجوان افغانستان از رویای آینده‌ای که در آن می‌توانند دکتر، مهندس یا معلم باشند، به ترس از آینده‌ای در تاریکی کامل رفتند.

صاحب‌خبر -

فرارو: صدها هزار دختر افغان که از تحصیل محروم شده اند مجبور به کار در مزارع، قالی بافی و انجام کار‌های خانه هستند.

از زمانی که طالبان در ماه اوت گذشته به قدرت بازگشتند، دختران دبیرستانی افغانستان به مدارس خود بازنگشتند. حاکمان جدید افغانستان در ابتدا وعده حقوق زنان را دادند، اما به تدریج محدودیت‌های آزادی زنان را در ۱۵ ماه گذشته گسترش دادند.

طالبان پس از ۲۰ سال شورش مسلحانه علیه نیرو‌های خارجی تحت رهبری ایالات متحده، دختران دبیرستانی و بالاتر را پس از بازگشت به قدرت از رفتن به مدرسه منع کردند.

صدها هزار دختر افغان که در خانه‌های خود محبوس شده‌اند، مجبور شده‌اند روز‌های خود را به کار در مزارع، قالی بافی و انجام کار‌های خانه بگذرانند. به یکباره دختران نوجوان افغانستان از رویای آینده‌ای که در آن می‌توانند دکتر، مهندس یا معلم باشند، به ترس از آینده‌ای در تاریکی کامل رفتند.

اکنون صد‌ها هزار دختر به جای اینکه روز خود را صرف خواندن، نوشتن و یادگیری کنند، روز خود را به کار در مزارع یا خانه‌های دیگران، قالی بافی، مراقبت از خواهر و برادر کوچکتر خود یا دام‌های خانواده، پر کردن آب آشامیدنی از چشمه یا پختن نان می‌گذرانند. آن‌ها برخلاف میل خود از دانش آموز به کودک کار تبدیل شده اند.

ساشا مایرز از صندوق نجات کودکان می‌گوید: بیش از یک دهه در ۱۷ کشور مختلف به عنوان کار بشردوستانه فعالیت کرده ام، از جنگ در عراق تا خشکسالی در سومالی و شیوع ابولا در جمهوری دموکراتیک کنگو. متأسفانه ستم بر زنان و دختران چیز جدیدی نیست. اما در مورد تماشای تضییع حقوق دختران افغان که به سختی به دست آمده چیزی دردناک بوده است.

وی افزود:در چند ماه گذشته، من به سراسر افغانستان سفر کرده‌ام و نحوه تأثیر این ممنوعیت بر زندگی دختران را مستند کرده‌ام. این‌ها تعدادی از داستان‌ها و عکس‌های آنهاست. در دستانشان – جایی که قبلاً خودکار و کتاب در دست داشتند – ابزار، سطل و ظروف نگه می‌دارند: وسایلی که نشان‌دهنده نحوه گذراندن روز‌های خود هستند.

دستان نازنین به دلیل گذراندن ۱۲ ساعت در روز برای قالی بافی، ترک خورده است. اما او می‌گوید این خستگی است که بیش از همه به سراغش می‌آید.

دختر ۱۶ ساله گفت: از سلامت جسمی تا روانی من، همه چیز خراب است. خیلی سخت است که ساعت‌ها روی چنین کاری خسته کننده و تکراری تمرکز کنم و این من را بسیار ناراحت و افسرده می‌کند.

وی می‌گوید: زمانی که مدارس تعطیل بودند، روز سیاهی بود. ما امتحان داشتیم، اما مادرم گفت نمی‌توانیم به مدرسه برویم، زیرا مدرسه تعطیل است. آن روز بود که قلبم شکست. هر وقت به آن روز فکر می‌کنم، گریه می‌کنم، زیرا روزی بود که آینده و امیدهایم از بین رفت.

من حتی به امید‌هایی که برای پزشک شدن داشتم فکر نمی‌کنم. تنها چیزی که الان به آن فکر می‌کنم آینده نامعلومم است. من واقعاً نمی‌دانم فردا چه خواهد شد.

در حالی که والدین نازنین او را مجبور به کار نمی‌کنند، او می‌گوید که می‌خواهد از خانواده اش حمایت کند. بحران اقتصادی که در حال حاضر کشور افغانستان را فرا گرفته است و پدر نازنین اکنون در یک کارخانه آجرپزی کار می‌کند. اما این پول برای پوشش هزینه‌ها کافی نیست - به خصوص با توجه به هزینه‌های سرسام آور غذا.

پدر و مادر نازنین با وجود سختی‌ها، همچنان به او امیدوار هستند. نازنین می‌گوید: پدرم به من می‌گوید من هنوز آینده‌ای خواهم داشت و یک زن مستقل خواهم بود و به همه چیز‌هایی را که آرزو دارم خواهم رسید.

ماهنور ۱۳ ساله دختری که او هم از تحصیل محروم است و اکنون روز‌های خود را به مراقبت از دام‌های خانواده می‌گذراند تنها امید خانواده اش بود. با توجه به اینکه چهار برادر بزرگ‌ترش با اعتیاد به مواد مخدر دست و پنجه نرم می‌کردند و پدرش از مشکلات چشمی رنج می‌برد، ماهنور فکر می‌کرد که اگر بتواند مدرسه را تمام کند می‌تواند همه چیز را حل کند.

وی می‌گوید: وقتی در کلاس می‌توانستم به همه سؤالات پاسخ دهم و همه تکالیف را انجام داده بودم، باعث خوشحالی و افتخار من شد. امید داشتم دکتر یا معلم شوم. من هرگز نمی‌خواستم خانه‌دار شوم. زمانی که به مدرسه می‌رفتم، امیدوار بودم که تبدیل به یک زن مستقل شوم که بتواند برادرانم را از اعتیاد خارج کند. اما اکنون نمی‌توانم به آن‌ها کمک کنم، زیرا در مدرسه نیستم. من هیچ امیدی ندارم و اکنون پذیرفته ام که نمی‌توانم به برادرانم کمک کنم. وقتی کار‌های خانه را انجام می‌دهم، احساس خوبی ندارم. من دیگر به مدرسه نمی‌روم تا قلم یا کتاب در دست بگیرم، در عوض، علف در دست دارم تا به بز‌ها غذا بدهم.

زینب ۱۶ ساله، در مورد اینکه ممنوعیت مدرسه چه احساسی به او می‌دهد، می‌گوید: احساس می‌کنم پا‌ها و دست هایم با طناب بسته شده اند و نمی‌توانم آن شخصی باشم که می‌خواهم باشم.

وی گفت: از مدرسه، غذا، بیرون رفتن زنان، لباس پوشیدن و داشتن حجاب، ما با تغییرات عظیمی در زندگی خود مواجه شده‌ایم. قبلاً می‌توانستم خانه را ترک کنم و به مغازه‌ها بروم. اما حالا نمی‌توانم و بیرون نمی‌روم.

زینب اکنون روز‌ها را به کار‌های خانه می‌گذراند، مانند ظرف شستن و غذا دادن به جوجه ها. او می‌گوید: سخت است برای من، زیرا قبلا که به مدرسه می‌رفتم، هرگز این کار‌ها را انجام نمی‌دادم، زیرا به مدرسه می‌رفتم و تکالیفم را انجام می‌دادم. وقتی به مدرسه می‌رفتم خوشحال بودم، اما حالا تمام روز غمگینم. حس خوبی نیست. من یک گروه واتس اپ با همسالانم دارم... [آنها]مانند من احساس ناامیدی می‌کنند. آن‌ها فقط مشغول خانه داری هستند و درس نمی‌خوانند. ما خاطراتی را از مدرسه تعریف می‌کنیم و این کمی خوشحالی را برای ما به ارمغان می‌آورد.

نسیما ۱۵ ساله هم از تحصیل محروم است و اکنون روز‌های خود را با جمع آوری آب و سبزی کاری در افغانستان می‌گذراند. او می‌گوید که در دنیا خیلی احساس تنهایی می‌کند. مادرش پنج سال پیش فوت کرد و حالا که او از تحصیل محروم شده است.

وی گفت: در گذشته با دوستان و معلمانم رابطه خوبی داشتم و دلم برای این دوستی‌ها تنگ شده است. حدود یک سال است که دوستان مدرسه ام را ندیده ام. ما قبلاً از یکدیگر یاد می‌گرفتیم و با هم صحبت می‌کردیم. من الان آن را ندارم، خانواده‌ام بی‌سواد هستند، بنابراین الان کسی را ندارم که با او مشورت کنم. این روی من تاثیر منفی گذاشته است.

نسیما افزود: من سه بار در روز آب به خانه می‌آورم. مسیر بسیار شیب دار و دشوار است و سطل آن بسیار بزرگ است. برای خواهر و برادرم صبحانه درست می‌کنم، سپس بز‌ها را می‌دوشم و غذا درست می‌کنم. سپس ظروف و لباس‌ها را می‌شویم... و با پدرم در مزرعه‌ها و مراقبت از گیاهان کار می‌کنم. با این وضعیت کنونی، وقتی به آینده‌ام نگاه می‌کنم، مانند امروز به نظر می‌رسد، حمل آب از مکان‌های دور و کار کردن. اگر به جوامع دیگر نگاه کنید، زنان تحصیل کرده و توانمند هستند. پس چرا در مقایسه با زنان دیگر عقب مانده ایم؟ این مرا غمگین می‌کند و گریه ام می‌گیرد.

سایما دختر ۱۴ ساله افغان که از تحصیل محروم است و اکنون روز‌های خود را به پختن نان و مراقبت از دام‌های خانواده اش در افغانستان می‌گذراند، نگران دختران جامعه خود است که دیگر در مدرسه نیستند و اکنون در معرض خطر ازدواج زودهنگام و کار کودکان قرار دارند.

وی می‌گوید: بیشتر اوقات برای جامعه نان می‌پزم و از این طریق برای خانواده درآمد کسب می‌کنم. برای یک تکه نان، من فقط ۴ افغانی (۰.۰۵ دلار آمریکا) درآمد دارم. من به حیواناتمان هم توجه دارم. من زیر سن قانونی هستم، اما کار سختی انجام می‌دهم. اکنون بسیاری از کودکان درگیر کار کودکان هستند.

این دختر گفت: اگر به ۱۷ یا ۱۸ سالگی برسم و هنوز در مدرسه نباشم، والدینم ممکن است مرا با کسی نامزد کنند. مدرسه بهتر از ازدواج است. اما اگر مدارس باز نشوند، والدین موظفند دخترانشان را نامزد کنند.

سایما همچنین نگران تأثیر ممنوعیت مدرسه بر سلامت روان دختران است. تحصیل بخش مهمی از زندگی ما است و اگر نتوانیم به مدرسه برویم، امید خود را از دست می‌دهیم؛ و بدون امید، ما زندگی خود را از دست می‌دهیم.

آسیه ۱۵ ساله که از رفتن به مدرسه منع شده است و اکنون روز‌های خود را با جارو کردن خانه خود در افغانستان می‌گذراند به یاد می‌آورد که وقتی به مدرسه رفتیم نظافتچی به ما گفت که مدرسه بسته است و به خانه برویم. خاطره غم انگیزی است خیلی احساس ناامیدی کردم.

آسیه رویای پزشک شدن را در سر داشت – با الهام از دکتر دوران کودکی‌اش که به درمان مشکل کلیه‌اش کمک کرد –، اما اکنون روزهایش را با مادرش به انجام کار‌های خانه می‌گذراند.

او می‌گوید: این پیام من برای جهان است: قبلاً یک خودکار و کتاب در دست داشتم و حالا یک جارو در دست دارم - این نماد ناامیدی است. برای هر کسی که مرا می‌بیند و صدای من را می‌شنود، لطفاً به دختران و پسران برای تحصیل حقوق مساوی بدهید. لطفا مدارس ما را بازگشایی کنید ما می‌خواهیم به مدرسه برگردیم.

به گزارش فرارو، ساشا مایرز گفته که من برای آنچه دختران افغان باید هر روز تحمل کنند، بسیار درد می‌کشم و در چند ماه گذشته از بسیاری از مصاحبه‌ها دور شدم و در درونم کمی شکسته بودم. اما من همچنین به خاطر قدرت و اراده محض آن‌ها را تحسین می‌کنم. امیدوارم مردم سراسر جهان به ندای دختران در افغانستان توجه کنند و برای حقوق آن‌ها موضع بگیرند. زیرا دختران افغان نمی‌توانند به تنهایی با این مبارزه مبارزه کنند. آن‌ها به تمام کمک‌هایی که می‌توانند دریافت کنند نیاز دارند.

صندوق نجات کودکان که این تصاویر را از سراسر افغانستان گردآوری کرده است، از طالبان خواسته است تا به دختران در هر سنی اجازه دهند به مدارس بازگردند.

این سازمان غیردولتی بین‌المللی در بیانیه‌ای گفت: هیچ مسئله‌ای - اداری، لجستیکی یا ... - وجود ندارد که بتواند ادامه سیاستی را که مانع از دسترسی دختران به تحصیلاتشان می‌شود، توجیه کند.

در این گزارش نام‌ها برای حفظ هویت تغییر کردند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

گزارش تکان‎‌دهنده از دخترانی که آینده‌ای ندارند

 

نظر شما