به گزارش ایکنا؛ احمد جلالی، سفیر پیشین ایران در یونسکو در مراسم وداع با پیکر استاد هوشنگ ابتهاج که امروز؛ جمعه در تالار وحدت انجام شد گفت: شعر سایه در جهان زبان فارسی شناخته شده است و این شهرت بسیار وسیعتر از مرزهای جغرافیایی ایران است. سایه یک سرمایه ملی است که به سلسله ادبیات فارسی پیوست و پریشانی این سلسله را آخر نیست. من سالها نماینده فرهنگی ایران در کشورهای دنیا بودم و میدانم که گنجینه زبان فارسی چه ثروتی برای این ملت است.
وی با اشاره به این نکته که در چند روز آخر زندگانی سایه کنارش بوده گفت: میدانستم که اگر برای سایه شعر بخوانیم، جان میگیرد و تا وقتی که وضعیت بدنش اجازه میداد، همچنان میشد سرحالش آورد و برق را به چشمان بیمارش انداخت.
این استاد فلسفه افزود: اگر صد سال شعر فارسی را غربال کنیم تا به دانهدرشتها برسیم قطعا سایه بین دو سه دانهدرشت اصلی قرار دارد. سرودن بسیاری از غزلهای سایه گاه بین دو تا چهار سال طول میکشید. چیزی به ذهنش میرسید و بیتی میگفت و در اندیشه او آن بیت وسط یک غزل می شد. سایه شخصا به من گفت من این مردم را نمی شناسم ولی آنها با شعر من زندگی می کنند و سرمایه من این مردم هستند.
او گفت: رسانههای ما و مجموعههایی که کار آموزش نسل آینده را بر عهده دارند تلاش کنند این میراث ادبیات فارسی را نه فقط به عنوان یک زبان، بلکه به عنوان یک تکیه گاه ملی به نسل جدید بشناسند. از این جهت، سایه یک شخصیت ملی است. او شخصیتی بود که تکیهگاه اصلیاش، میراث ادبیات فارسی و فرهنگی بود. این میراث همه ذهنش را پر کرده بود. انسش با تاریخ ادبیات قدیم بسیار زیاد و مثلا بوستان سعدی را حفظ بود.
در این مراسم یلدا ابتهاج نیز با بیان این که سایه بالاخره به سرزمین خودش بازگشت و با هفت هزار سالگان سر به سر شد گفت: برگرداندن سایه کار دشواری بود، اما به هر حال با همکاری عده زیادی از دوستان به ویژه عزیزان مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین سفارت ایران در آلمان این اتفاق رخ داد.
وی افزود: من و کیوان و کاوه ابتهاج توانستیم مشکل را حل کنیم و امروز سایه اینجا در وطن است و با مشایعت شما به زادگاهش میرود و آنجا به خاک سپرده میشود. به دلیل دوری مسافت و... خاکسپاری در باغ محتشم رشت به فردا یعنی شنبه پنجم شهریور موکول شده است.
ابتهاج با تأکید بر این که شاعر با شعرش در این سرزمین ماندگار میشود اظهار داشت: خوب و بد هر آدمی پس از آیین خاکسپاریاش پاک میشود. پدرم مرد شریفی بود و تا آخرین نفسش در بیمارستانی در غربت به یاد غم و شادی مردم ایران بود. او هیچ پیامی را جز با شعرش برای مردم ایران نگفته است. او هویت ما را در شعر حفظ کرد و امروز همه ما وارث گفتهها و اشعارش هستیم. ما باید در شعر او تامل کنیم و متوجه شویم که سایه با این ابیات میخواسته چه به ما بگوید؟
وی دغدغه همیشگی سایه را پاسداشت حرمت وطن دانست و تاکید کرد: او دوست داشت همه ما هم به گذشتگان نگاه کنیم و هم آیندگان را پاس بداریم. در آخرین لحظات زندگیاش میگفت میخواهم به رشت برگردم چون به آنجا تعلق دارم و میدانم که هرکسی را که به صمیمیت با مردم صحبت کند، آنها او را میپذیرند.
دختر سایه با اشاره به اینکه سایه سختیهای زیادی را از سر گذراند توضیح داد: سایه سختی بسیار کشید اما هیچگاه تلخ نشد و امید را به خود و ما بازگرداند. من بعد از چند روزی به آلمان بازمیگردم و نمیتوانم هر روز سر مزار بروم. امیدوارم شما مردم ایران در هر جای کشور که هستید او را تنها نگذارید و به مزارش در باغ محتشم که امیدوارم آبرومند باشد، بروید و او را همیشه با خواندن اشعارش یاد کنید.
در این مراسم محمدرضا شفیعی کدکنی، بهمن فرمانآرا، ابراهیم اسماعیلی اراضی، محمدعلی مودب، سهیل محمودی، سیدمحمدعلی ابطحی، اسماعیل آذر، علی دهباشی و بسیاری از بزرگان ادب حضور داشتند.
انتهای پیام