قیام سی تیر ۱۳۳۱ نقطه عطفی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از جنبشهای اصیل سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی ارادة مستقیم مردم در تأسیس دولت مبتنی بر خواست ملت بود. این قیام یک سال و ۴ ماه پس از به ثمر نشستن نهضت ملی صنعت نفت رخ داد.۶۳ سال از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ میگذرد؛ قیامی که زمینهساز آن استعفای دکتر مصدق ازنخست وزیری بود و هدفش بازگرداندن وی به نخستوزیری و پاسداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت و آزادیهای سیاسی بود.
ماجرا از آنجا آغاز شد که روز ۲۵ تیر ماه ۱۳۳۱ دکتر مصدق پس از سه ساعت مذاکره با محمدرضا شاه استعفا داد. علت استعفای وی عدم موافقت شاه با تصدی وزارت جنگ از سوی مصدق بود. در آن زمان و برابر با قانون اساسی مشروطه، وزارت جنگ را هم رئیس دولت میبایست انتخاب میکرد اما شاه انتخاب این مقام را به خود اختصاص داده بود و نمیخواست از آن صرفنظر کند.
در متن استعفای مصدق از نخست وزیری چنین آمده بود که "چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب میکند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهدهدار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشده و البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند و با وضع فعلی ممکن نیست مبارزهای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد."
با اعلام استعفای دکتر مصدق فعالیت در مجلس برای معرفی جانشین او در جناحهای مختلف آغاز شد. بهنوشته یکی از دستاندرکاران آن روز "والاحضرت اشرف چند روز قبل از حوادث خونین سیام تیر وارد تهران شد و با قوام السلطنه تماس گرفت و با نمایندگان مجلس برای زمینهسازی و تحمیل حکومت انگلیسیمنشِ عینالدوله وارد گفتگو گردید."
۴۰ نفر از نمایندگان مجلس به نخست وزیری احمد قوام ابراز تمایل کردند. از سوی دیگر نمایندگان فراکسیون نهضت ملی جلسه دیگری داشتند و در اعلامیه اعلام کردند "در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دکتر مصدق میسر نیست، متعهد میشویم با تمام قوای خود و با کلیه وسایل از دکتر مصدق پشتیبانی نماییم."
با وجود این بهدلیل ابراز تمایل به حدود ۴۰ نفر از نمایندگان به نخست وزیری قوام، وی لقب "اشرف" را بازیافت و نخست وزیری برای وی صادر شد. شاه که ارتش را در اختیار داشت به فرمانداری نظامی دستور داد تا اقدامات لازم را معمول دارند و با تانک و زرهپوش در خیابانها مستقر شده مجلس را احاطه کردند. اگرچه شاه در باطن با قوام موافق نبود اما در شرایطی که پیش آمده بود تسلیم نظر آمریکا و انگلیس شد. از روز بیست و هشتم تیر قوام برای اعاده امنیت در سراسر کشور درخواست اختیارات فوقالعاده کرد و روز ۲۹ تیر از شاه خواست فرمان انحلال مجلسین را صادر کند. شاه نیز قول داد که در صورت وخامت اوضاع فرمان انحلال مجلس صادر خواهد شد و به وی دستور داد جهت برقراری نظم از نیروی انتظامی استفاده کند.
هرچند شاه با تقاضاهای مصدق موافقت نکرده بود اما رها کردن نهضت از سوی وی در اوج پیروزیها اشتباهی بود که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. بهنظر مورخان، راه در دست گرفتن وزارت جنگ و مقاومت شاه در برابر مصدق استعفا نبود و وی میتوانست از طریق مذاکره و با حمایت مردم و مجلس موفقیت را کسب کند، آن هم در شرایطی که خبر احتمال آمدن قوام در صورت نبود مصدق را مطبوعات خارجی حدود یک ماه قبل پیشبینی و منعکس کرده بودند و اگر قیام ۳۰ تیر رخ نمیداد ممکن بود نهضت ملی شدن نفت در همان مقطع از بین برود.
در حقیقت او نمیبایست بهیکباره قدرتی را که مأخوذ از مردم بود با استعفا در اختیار شاه بگذارد و به خانهاش برود و با این عمل یک نهضت را در اختیار قدرتهای سلطهگر قرار دهد و اگر قیام ۳۰ تیر نبود نتیجه کودتای ۲۸ مرداد در همان تیرماه ۳۱ به ثمر مینشست.
با اعلام استعفای دکتر مصدق بازار تهران از بیست و ششم تیر ماه تعطیل شده بود، دیگر نقاط کشور نیز اوضاع متشنج بود و در آبادان و اصفهان تظاهرات وسیعی برگزار شد. اعتراض به حکومت قوام در نقاط مختلف کشور بروز کرده بود و صحبت از انحلال مجلس میشد. ۲۹ تیرماه این تعطیلیها وسعت بیشتری یافت. سرویسهای اتوبوسرانی دست از کار کشیدند و تظاهراتهای موضعی برپا کردند. گروههای وابسته به نهضت ملی با فریاد "مرگ بر قوام"، "زنده باد مصدق" و "زنده باد کاشانی" سر داده در حوالی بهارستان اجتماعات مختلفی را پدید آوردند. سیام تیرماه روز سرنوشت این قیام بود. تانکها در شهر به گردش در آمدند اما مردم نیز از نقاط مختلف تهران بهسوی مرکز شهر سرازیر شدند. اکثر نمایندگان نهضت ملی شب را در مجلس مانده بودند و روز سی تیر ناظر جریان زدوخوردها بودند.
میدان بهارستان کانون مبارزات مردم بود و اکثر تلفات مربوط به این منطقه بود. اتومبیل شاپور علیرضا (برادر محمدرضا شاه) در حلقه محاصره مردم گرفتار شد و قوای نظامی با ورود به محل تجمع او را نجات دادند. گفته میشود شاهپور علیرضا پس از مراجعت به دربار گفت "مملکت در آستانه انقلاب است"!
تظاهرات مردم ادامه داشت تا اینکه شاه با تلفن به مهندس رضوی نماینده کرمان و نائبرئیس مجلس اعلام کرد که قوام را از نخست وزیری عزل کرده است. قوام روز سی تیر در باغ سفارت آلمان بود و اخبار را دریافت میکرد. ساعت پنج که در حال مراجعه به کاخ سعدآباد بود خبر عزل خود را از رادیو شنید. با اعلام این خبر قیام به نتیجه رسید، ارتش به پادگانها بازگشت و مردم اداره تهران را مستقیماً بهعهده گرفتند. آیت الله کاشانی نیز غروب ۳۰ تیر پس از اعلام پیروزی قاطع ملت اعلامیهای صادر کرد و گفت "برادران عزیزم؛ از اینکه برای مرتبه دیگری همت عالی شهامت و خداپسندانه شما به نتیجه بسیار گرانبها رسید و عنصر سفاک وفردی مانند احمد قوام را از صحنه زمامداری پوشالی طرد و آخرین تیر ترکش استعمار به سنگ خورد لازم میدانم اولاً خدای بزرگ را شکرگزاری نموده و در ثانی از اینهمه فداکاری و استقامت شما مردم قهرمان ایران صمیمانه قدردانی کنم."