شناسهٔ خبر: 55177994 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ویجیاتو | لینک خبر

چگونه شخصیت‌های منفی به قهرمانان سینما تبدیل شدند؟

واکاوی یک مسیر تحسین‌برانگیز / Looper

صاحب‌خبر -

اگر مثل یه قهرمان نمیری، اون‌قدر عمر می‌کنی که به عنوان یک تبهکار شناخته بشی!

این نقل قول به‌یادماندنی از هاروی دنت در فیلم The Dark Knight مسیر غم‌انگیز شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که برای بسیاری از علاقه‌مندان به سینما آشنا هستند؛ قهرمان‌های پاکی که در مسیر مبارزه با شرارت به فساد آلود می‌شوند. سارومان سفید و جین گری که در جهان ارباب حلقه‌ها و مردان ایکس دیده می‌شوند، نمونه‌های مشابه دیگری هستند که ذکر آن‌ها ضروری به نظر می‌رسد. اما هنر هفتم در سال‌های اخیر تغییر کرده و حالا این شخصیت‌ها می‌توانند قهرمانان سینما باشند.

به لطف دنیاهای سینمایی و فرانچایزهای پرهزینه حالا شخصیت‌های منفی این فرصت را دارند تا به لطف یک قوس شخصیتی طولانی که در چندین بخش چند فیلم‌نامه رقم می‌خورد به قهرمان‌های جدید داستان تبدیل شوند. سینماگران امروزه انگیزه‌های زیادی برای این حرکت دارند؛ شکل‌دادن به یک ریبوت متفاوت، مطرح‌کردن یک خط داستانی متمایز و طرح یک ایده جدید که می‌تواند در باکس آفیس موفق باشد.

درباره اقتصاد سرگرمی در خاورمیانه بخوانید:

  • کارخانه خلاقیت یاس در امارات متحده: آن‌چه از صنعت سرگرمی انتظار دارید
  • واکاوی رشد صنعت سینما در عربستان سعودی: فرصت‌های میلیارد دلاری

اما تبدیل‌شدن یک شرور شریر به یک قهرمان دوست‌داشتنی یک نکته دیگر هم می‌تواند برای مخاطب داشته باشد. قهرمان‌های سینما حالا می‌توانند این حقیقت را ثابت کنند که گاهی انسان از دل بدترین و سیاه‌ترین کینه‌هایش خارج می‌شود و روح جدید خودش را در کالبدی تازه جستجو می‌کند. با ویجیاتو همراه باشید تا تعدادی از شخصیت‌های منفی که در سال‌های اخیر به قهرمانان سینما در قرن جدید تبدیل شده‌اند، آشنا شوید.

ترمیناتور

آرنولد شوارزنگر با هنرنمایی در فیلم The Terminator که در سال ۱۹۸۴ اکران شد در نقش یکی از بهترین شرورهای تاریخ سینما هنرنمایی کرد. جیمز کامرون در ابتدا از او جی سیمپسون دعوت کرده بود تا در نقش ترمیناتور هنرنمایی کند. اما او چندان برای نقش‌آفرینی در این نقش مناسب به نظر نمی‌رسید. بنابراین آرنولد شوارزنگر موفق شد جایگزین او شود و به خوبی در نقش یک ربات قاتل هنرنمایی کند. صحنه تیراندازی ترمیناتور در یک ایستگاه پلیس می‌تواند یکی از نمادین‌ترین صحنه‌های تاریخ سینمای اکشن باشد.

اما تریلرهایی که از فیلم Terminator 2: Judgement Day منتشر شدند، هواداران ترمیناتور را شوکه کردند. ظاهرا قرار بود در این فیلم ترمیناتور به عنوان نگهبانی برای بشریت بازگردد و این رویکرد با ذات قاتل ترمیناتور متفاوت بود. اما فیلم Terminator 2: Judgement Day موفق شد این قوس شخصیتی را برای ترمیناتور ایجاد کند و به همین دلیل ترمیناتور که روزگاری یک قاتل وحشتناک بود، آهسته آهسته به یکی از قهرمانان سینما تبدیل شد.

ترمیناتور که روزگاری برای کشتن انسان‌ها برنامه‌ریزی شده بود اندک اندک از یک شرور بالقوه به یک قهرمان دوست‌داشتنی تبدیل شد. شاید فیلم Terminator 2: Judgement Day نخستین فیلمی نباشد که این رویکرد متفاوت را اتخاذ کرد. اما بدون هیچ شک و تردیدی مهم‌ترین فیلمی است که تبدیل‌کردن شخصیت‌های منفی به قهرمان‌های جدید را مطرح کرد.

گودزیلا

بسیاری از هواداران فیلم‌های اکشن از گودزیلا به عنوان پادشاه هیولاها یاد می‌کنند؛ موجود غول‌پیکر و عظیم‌الجثه‌ای که در نگاه نخست واقعا ترسناک به نظر می‌رسد. اما گودزیلا در طول تاریخ سینما بارها ثابت کرده که می‌تواند دوست خوبی برای انسان‌ها باشد. او در ۷۰ سال گذشته چندین بار با هیکل غول‌پیکر و نفس رادیواکتیوی‌اش به کمک انسان‌ها آمده و خودش را به عنوان یک هیولای دوست‌داشتنی اما ترسناک مطرح کرده است.

البته که این روایت‌ها قرار نبود روایت‌های اصلی گودزیلا باشند و این هیولا در طول تاریخ سینما به لطف قوس‌های شخصیتی به موجودی دوست‌داشتنی تبدیل شده است. برای مثال، گودزیلا در فیلم Godzilla: King of the Monsters که در سال ۱۹۵۴ اکران شد، استعاره‌ای از جنگ هسته‌ای بود. در این فیلم، گودزیلا که هیولایی نشات‌گرفته از مواد رادیواکتیوی است، ژاپن را تهدید به حملات هسته‌ای می‌کند اما ژاپنی‌ها موفق می‌شوند این تهدیدات را در نطفه خفه و هیولای رادیواکتیوی را به تلی از خاکستر تبدیل کنند.

با این حال زمان گذشت و گودزیلا تکامل پیدا کرد. او در چندین فیلم به کمک انسان‌ها آمد و نشان داد که می‌خواهد در برابر سایر هیولاهایی که حیات زمینی را تهدید می‌کنند، ایستادگی کند. شاید گودزیلا در ابتدا نسبت به جنگیدن در کنار انسان‌ها بی‌میل بود اما به مرور زمان متوجه شد که نابودی انسان‌ها می‌تواند به نابودی خودش ختم شود. با این حال به لطف ریبوت‌های متعددی که برای شخصیت گودزیلا نوشته شده، این هیولای غول‌پیکر تبدیل به یک شمشیر دولبه شده بود؛ به همان میزان که می‌توانست به انسان‌ها کمک کند برای آن‌ها یک تهدید کلیدی هم به نظر می‌رسید.

درباره گودزیلا بخوانید:

  • نقد فیلم Godzilla Vs Kong – نبرد بزرگ هیولاها
  • نگاهی به ۱۰ هیولا از قدرتمندترین دشمنان گودزیلا
  • مفهوم پس پرده آثار سینمایی جدید گودزیلا چیست؟
  • بررسی انیمه Godzilla: Planet Eater؛ گودزیلا علیه گیدورا
  • گودزیلا: 10 فیلم لغو شده که شاید تبدیل به آثار محشری می‌شدند
  • گودزیلا چگونه به وجود آمد؟ خاستگاه‌های متفاوت هیولا از آغاز تاکنون
  • دنیای هیولایی هالیوود عملکردی بهتری از بازخیز گودزیلای سینمای ژاپن داشته است
  • فیلم‌های آینده گودزیلا می‌توانند پر از هیولاهای کلاسیک و وحشتناک این سری باشند

به لطف دنیای سینمایی مانسترورس حالا تماشاگران سینما می‌توانند بیشتر از هر زمان دیگری از شخصیت قهرمانانه گودزیلا لذت ببرند. این روزها هواداران هنر هفتم پذیرفته‌اند که می‌توانند گودزیلا را به عنوان یک قهرمان دوست‌داشتنی تشویق کنند؛ البته از فاصله‌ای مطمئن!

لوکی

بیشتر منتقدان سینما از این که دنیای سینمایی مارول شخصیت‌های منفی و شرورهای باکیفیتی ندارد، ناراضی بودند. با این حال لوکی که نخستین بار در فیلم Thor که در سال ۲۰۱۱ اکران شد، حضور پیدا کرد این ادعا را زیر سوال می‌برد. لوکی که حالا سریال اختصاصی خودش را در سرویس استریم دیزنی پلاس دارد، این روزها یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های منفی سینما است که به یک قهرمان تازه‌نفس تبدیل شده است. شاید این مسئله ریشه در شخصیت‌پردازی لوکی داشته باشد.

لوکی [با نقش‌آفرینی تام هیدلستون] پس از آن که احساس کرد که پادشاه آزگارد به او خیانت کرده، تصمیم گرفت تا مقابله به مثل کند. او که به معنای واقعی کلمه خشمگین و عصبانی بود به برادرش یعنی ثور [با هنرنمایی کریس همسورث] خیانت کرد و با تمام وجود تلاش کرد تا به قدرت برسد. او بارها تلاش کرد تا جایگاهی که باور داشت لیاقت آن را دارد را تصاحب کند. لوکی در فیلم The Avengers این تلاش را نشان داد و سپس در فیلم Thor: The Dark World با نابودکردن اودین این فرصت را پیدا کرد تا به تخت سلطنت تکیه کند.

اما لوکی که حالا به عنوان پادشاه آزگارد شناخته می‌شد در فیلم Thor: Ragnarök به خوبی ثابت کرد که هنوز به خانواده‌اش اهمیت می‌دهد. او با ثور متحد شد تا هلا [با نقش‌آفرینی کیت بلانشت] که خواهرشان بود را شکست دهد. لوکی حتی در فیلم Avengers: Infinity War هم به کمک ثور آمد و به او یاری رساند تا در برابر تانوس کمک بیشتری داشته باشد.

بنابراین لوکی را باید یکی از شرورهایی دانست که به مرور زمان به یک قهرمان دوست‌داشتنی تبدیل شده است. اگرچه رفتارهای شرورانه لوکی حتی در سریال اختصاصی این شخصیت که توسط سرویس استریم دیزنی پلاس منتشر شده هم دیده می‌شود اما به هر حال هواداران دنیای سینمایی مارول باور دارند که باید لوکی را مانند یکی از قهرمانان سینما دوست داشته باشند.

هارلی کویین

دکتر هارلی کویینزل در ابتدا برای انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series طراحی شده بود. او یک روان‌پزشک در تیمارستان آرکام بود اما به مرور زمان دلباخته جوکر شد و در نهایت به شریک جنایت‌های این دلقک روان‌پریش بدل گشت. او که با نام هارلی کویین شناخته می‌شد یکی از شخصیت‌های شرور جذاب جهان دی‌سی بود که به مرور زمان اعتبار و محبوبیت خاصی در جمع هواداران کمیک بوک‌های انتشارات دی‌سی پیدا کرد و به یک قهرمان زن دوست‌داشتنی تبدیل شد.

در جهان سینمایی گسترش‌یافته دی‌سی هم شرایط مشابهی وجود دارد و اینجا هم هارلی کویین [با نقش‌آفرینی مارگو رابی] با یک قوس شخصیتی مشابه مواجه می‌شود. او که در ابتدا در کنار جوکر دیده می‌شود در نهایت به تیم تسک فورس اکس اضافه می‌شود؛ تیمی متشکل از اشراری که تصمیم می‌گیرند در همکاری با دولت در ماموریت‌های خطرناک حضور پیدا کنند. البته که هارلی کویین به لطف حضور در فیلم Birds of Prey این فرصت را پیدا می‌کند که از زیر سایه جوکر خارج شود و خودش را به عنوان شخصیتی مطرح کند که با وجود ذات شروری که دارد، می‌تواند در مسیر خیر و برکت هم گام بردارد.

هارلی کویین در فیلم The Suicide Squad یک بار دیگر به گروه تسک فورس اکس اضافه می‌شود و یک بار دیگر ثابت می‌کند که دوست دارد کارهای مثبت زیادی انجام دهد. شاید هارلی کویین در نهایت رفتارهایی داشته باشد که تنها از انسان‌های روان‌پریش برمی‌آید اما حقیقت آن است که او به خوبی نشان می‌دهد که نسبت به دیگران احساس هم‌دلی و محبت دارد. شاید جالب باشد بدانید که هارلی کویین حتی در انیمیشن سریالی Harley Quinn هم همین شخصیت جذاب را به نمایش می‌گذارد. او یکی از قهرمانان سینما لقب می‌گیرد.

آرواره

آرواره یکی از ویلن‌های اصلی فرانچایز جیمز باند است که به لطف هنرنمایی ریچارد کیل برای همیشه در تاریخ این فرانچایز می‌درخشد. آرواره در حقیقت یک قاتل سریالی واقعا وحشتناک بود که به لطف دندان‌های خاصی که داشت، می‌توانست به وحشیانه‌ترین شکل ممکن تهدیدآمیز ظاهر شود. دندان‌های فولادی او تقریبا هر جنبنده‌ای را ویران می‌کرد و به همین دلیل آرواره این فرصت را داشت تا هر آن چه که دوست ندارد را ویران کند.

اما آرواره هم برای همیشه یک پسر بد نبود. او آهسته آهسته به یکی از قهرمانان سینما تبدیل شد. اگرچه او در فیلم The Spy Who Loved Me ثابت کرد که مزدوری بی‌همه چیز است اما بعدها از زاویه دیگری از شخصیتش هم رونمایی کرد. آرواره که یکی از معدود شخصیت‌های منفی فرانچایز جیمز باند است که توانسته از دست جاسوس انگلیسی جان سالم به در ببرد در فیلم Moonraker در برابر دشمنان جیمز باند ایستادگی می‌کند و آن‌ها را به بدترین شکل ممکن تهدید می‌کند.

با این حال بزرگ‌ترین قوس شخصیتی آرواره زمانی رقم می‌خورد که عاشق می‌شود. او که به دختری به نام دالی [با نقش‌آفرینی بلانش راوالک] دل‌ بسته او را به عنوان معشوقه‌اش انتخاب می‌کند. اما آرواره متوجه می‌شود که درکس [با هنرنمایی میشل لانس‌دیل] نقشه‌ای آماده کرده که در بخشی از آن قرار است دالی را به قتل برساند. بنابراین آرواره که دوست ندارد معشوقه‌اش را از دست بدهد به جیمز باند کمک می‌کند تا درکس را شکست دهد.

رپتورها

شاید تی‌رکس ترسناک‌ترین شخصیت فیلم Jurassic Park لقب بگیرد اما واقعیت آن است که این ولوکی‌رپتورها هستند که مخاطب را به معنای واقعی کلمه می‌ترسانند. این دایناسورها که به شدت باهوش به نظر می‌رسند و چنگال‌هایی چون تیغ دارند، به صورت گروهی به سمت شکار خود حمله می‌کردند و به همین دلیل این توانایی را داشتند که حتی در برابر توانمندترین طعمه‌ها هم موفق ظاهر شوند. آن‌ها در فیلم The Lost World: Jurassic Park هم حضور دارند اما در فیلم Jurassic Park III اندکی مهربان‌تر به نظر می‌رسند.

چراکه فیلم Jurassic Park III به خوبی ثابت می‌کند که رپتورها تنها در صورتی به سمت انسان‌ها یورش می‌برند که انسان‌ها قصد دزدیدن تخم‌های آن‌ها را داشته باشند. بنابراین وقتی انسان‌ها در فیلم Jurassic Park III تخم‌های رپتورها را به آن‌ها بازمی‌گردانند، رپتورها مهربان‌تر می‌شوند و دست از تهدید می‌کشند. در فیلم Jurassic World که در سال ۲۰۱۵ اکران شد، رپتورها اساسا شخصیت متفاوتی دارند.

در این فیلم، اوون گریدی [با نقش‌آفرینی کریس پرت] گروهی از رپتورها را از بدو تولد پرورش می‌دهد و به آن‌ها آموزش‌های لازم را می‌بخشد. بنابراین وقتی آن‌ها رشد می‌کنند و به رپتورهایی بالغ تبدیل می‌شوند با وجود همه تهدیدهایی که دارند در نهایت نرم‌خو به نظر می‌رسند. رپتوری که بلو نام دارد به شدت نسبت به گریدی وفادار ظاهر می‌شود و دلسوزی خودش را نشان می‌دهد. در فیلم Jurassic Park: Fallen Kingdom هم بلو و گریدی دوباره با یکدیگر متحد می‌شوند.

ونوم

طرفداران کمیک بوک‌های مارول به خوبی می‌دانند که ونوم یکی از بزرگ‌ترین دشمنان اسپایدرمن است. این موجود که ذاتا ترکیبی از ویژگی‌های چندگانه مشابه با اسپایدرمن لقب می‌گیرد، همه ویژگی‌های مرد عنکبوتی را در اختیار دارد اما دقیقا در نقطه مقابل اسپایدرمن قرار می‌گیرد. ونوم در فیلم Spider-Man 3 که در سال ۲۰۰۷ اکران شد، حضور کوتاهی دارد. اما درخشش کوتاه ونوم در آخرین فیلم سه‌گانه سم ریمی واقعا برای هواداران کافی نبود. بنابراین سونی پیکچرز در سال ۲۰۱۸ با فیلم Venom از فیلم انحصاری این شخصیت رونمایی کرد.

این فیلم که در دنیای سینمایی متفاوتی نسبت به دنیای سینمایی مارول می‌گذشت، جذاب به نظر می‌رسید. این بار تام هاردی در نقش خبرنگاری به نام ادی براک ظاهر می‌شود و الحق و الانصاف که هنرنمایی جذابی ارائه می‌دهد. با این حال ونوم در فیلم Venom قرار نیست یک شرور بدنام باشد. به لطف ذات مهربانی که ادی براک دارد، نیمه هیولایی ونوم اندکی آرام‌تر می‌شود و به همین دلیل به کمک مردم سان‌فرانسیسکو می‌آید؛ با بلعیدن افراد بدنام!

ویجیاتو معروف‌ترین شخصیت‌های کمیک‌بوکی را به شما معرفی می‌کند:

  • معرفی ایسایا بردلی – نیمه تاریک خلق دوباره کاپیتان آمریکا
  • معرفی تانوس – تایتان دیوانه‌ای در جست و جوی مرگ
  • معرفی مأمور آمریکا – جانشین دولتی کاپیتان آمریکا
  • معرفی ثور – خدای رعدی از سرزمین‌های شمالی
  • معرفی لوئیس لین – همراه همیشگی سوپرمن

صحنه‌های بسیاری در فیلم وجود دارد که در آن‌ها ونوم با ادی براک صحبت می‌کند و درگیری این دو شخصیت به جذابیت بیشتر فیلم می‌افزاید. تام هاردی به بهترین شکل ممکن از هنرنمایی در هر دو نقش برآمده است. هواداران مارول هیجان‌زده هستند تا ترکیب ونوم و اسپایدرمن را تماشا کنند؛ تقابل قهرمانان سینما در مقابل یکدیگر.

کاپیتان باربوسا

وقتی جفری راش در نقش کاپیتان باربوسا در فرانچایز Pirates of the Caribbean حضور پیدا کرد، بسیاری از منتقدان از او به عنوان یکی از بهترین دزدان دریایی تاریخ سینما یاد کردند. او دشمن جدی جک اسپارو [با نقش‌آفرینی جانی دپ] بود و به لطف نفرینی که او را دامن‌گیر کرده بود، صورتی اسکلتی و زشت داشت که حقیقتا مخاطب را از او متنفر می‌کرد. بنابراین وقتی جک اسپارو در پایان فیلم Pirates of the Caribbean: Curse of the Black Pearl او را به قتل رساند، تماشاگران احساس خوبی داشتند.

اما این مرگ پایان باربوسا نبود. او به لطف جادوی تیا دلما [با نقش‌آفرینی نائومی هریس] دوباره زنده می‌شود و در فیلم Pirates of the Caribbean: Dead Man’s Chest حضور پیدا می‌کند. او در ادامه به کمک جک اسپارو می‌رود و زاویه مهربان و نرم‌خوی روح پریشان خود را نشان می‌دهد. باربوسا در فیلم‌های بعدی نرم‌تر و مهربان‌تر می‌شود و به همین دلیل آسیب‌پذیری بیشتری از خودش نشان می‌دهد. او در فیلم Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides یکی از پاهای خودش را از دست می‌دهد.

کاپیتان باربوسا که در فیلم Pirates of the Caribbean: Dead Men Tell No Tales پدر شده، حالا شخصیت پدرانه خودش را نشان می‌دهد و در نهایت در راه مراقبت از جان دخترش یعنی کارینا اسمیت [با نقش‌آفرینی کایا اسکودلاریو] جان می‌دهد. این یک پایان باورنکردنی برای یکی از شرورهای کلیدی فرانچایز محبوب دیزنی بود که هواداران جک اسپارو را به معنای واقعی کلمه احساساتی کرد. او از قهرمانان سینما است.

دکتر اویل

اگر پیشنهاد هنرنمایی در یک فیلم سینمایی اکشن را بپذیرید و متوجه شوید که نام شخصیت شما در این فیلم دکتر اویل است، احتمالا می‌پذیرید که قرار است شخصیتی شرور و وحشتناک داشته باشید.

اما دکتر اویل در فرانچایز Austin Powers یک قوس شخصیتی بی‌نظیر دارد. او پس از سال‌ها خدمت به شرارت متوجه می‌شود که اساسا مسیر درستی را طی نکرده است؛ به لطف تورم، باج‌های یک میلیون دلاری معروف او دیگر ارزش خاصی ندارند و نقشه‌های شیطانی‌اش برای نابودکردن لایه اوزون هم بی‌فایده به نظر می‌رسد. حتی اسکات ایول [با هنرنمایی سث گرین] که پسر دکتر اویل لقب می‌گیرد هم از غیبت‌های طولانی پدرش کینه به دل گرفته است.

دکتر اویل در فیلم Austin Powers in Goldmember متوجه می‌شود که او و آستین پدری مشترک دارند. همین مسئله برای اویل کافی به نظر می‌رسد تا دشمنی‌هایش با آستین را به پایان برساند و حتی تصمیم می‌گیرد برای نجات جهان به تیم آستین پاورز بپیونند. متاسفانه این اتفاق اسکات را به شدت عصبانی می‌کند. به همین دلیل اسکات کسب و کار خانوادگی‌اش را در دست می‌گیرد و به دشمن پدرش تبدیل می‌شود. شاید دکتر اویل در نهایت به مرد خوبی تبدیل شده باشد اما به نظر می‌رسد که او ذاتا پدر خوبی نیست.

دارث ویدر

در نهایت نوبت به شناخته‌شده‌ترین شخصیت لیست شرورهایی که به قهرمانان سینما تبدیل شده‌اند، می‌رسد. دارث ویدر در دو سه‌گانه فیلم‌های Star Wars حضور پیدا کرد و نه‌تنها در نقش شرور بلکه در نقش قهرمان هم ظاهر شد و در نهایت به دراماتیک‌ترین شکل ممکن حذف شد. سه‌گانه اصلی Star Wars به خوبی نشان می‌دهد که دارث ویدر در کنار روحیه شروری که دارد از یک قلب بزرگ هم بهره می‌برد.

تماشاگر وقتی برای نخستین بار با دارث ویدر مواجه می‌شود خیلی زود به این حقیقت پی می‌برد که این شرور بدنام هیچ ترسی از شکستن گردن مخالفان خودش ندارد و فرودستان را به بدترین شکل ممکن خفه می‌کند. با توجه به ظاهر مکانیکی و خاصی که دارث ویدر دارد، مخاطب حتی نمی‌تواند حدس بزند که این شخصیت اساسا یک انسان است یا باید به عنوان یک ربات انسان‌نما پذیرفته شود.

با این حال دارث ویدر در فیلم Episode V: The Empire Strikes Back به خوبی نشان می‌دهد که شخصیتی فراتر از یک قاتل شرور دارد. دارث ویدر در این فیلم تلاش می‌کند تا لوک اسکای‌واکر [با هنرنمایی مارک همیل] را به سمت خودش نزدیک کند. دیالوگ «من پدر تو هستم» در فیلم The Empire Strikes Back با توجه به اهمیت و ارزشی که در داستان فرانچایز استار وارز دارد، می‌تواند یکی از مهم‌ترین دیالوگ‌های تاریخ سینما هم باشد.

بهترین فیلم‌های ترسناک از نگاه ویجیاتو را بشناسید:

  • برترین فیلم‌های زامبی محور که احتمالاً با آن‌ها آشنا نیستید
  • بهترین فیلم‌های مهیج روان‌شناختی تمام دوران کدام است؟
  • معرفی ده فیلم برتر ترسناک با مضامین عرفانی
  • معرفی بهترین فیلم‌های ترسناک زیر 90 دقیقه
  • بهترین فیلم‌های کمدی ترسناک هالیوودی
  • بهترین فیلم‌های ترسناک فرانسوی تاریخ

Looper

نظر شما