گروه اقتصادی: نایب رئیس کمیسیون بازرگانی داخلی اتاق بازرگانی ایران اظهار داشت: سازمانهای ما اسامی خوبی دارند اما برعکس عمل میکنند. مثلا سازمان حمایت، سازمان علیه مصرفکننده بوده و استاندارد به معنای غیر استاندارد است.
سید اسماعیل یزدانپناه، در مورد نقش سازمان حمایت و سازمان استاندارد در تنظیم بازار اظهار کرد: سازمان حمایت از نقشی که میخواهد ایفا کند درک درستی ندارد. فکر میکنند سازمان حمایت یعنی سازمانی که کالای تولیدی را تبدیل به یک کالای ارزانقیمت میکند. نقش سازمان حمایت این نیست، بلکه باید از مصرفکننده و تولیدکننده حمایت کند. یعنی طیفی از محصولات وجود داشته باشد که مصرفکنندگان بتوانند با بازههای مختلف قیمتی آن را خرید کنند. برای مثال در مورد خودرو باید این مطرح شود که چرا خودرو با این کیفیت تولید میشود؟ در جهان خودرویی که این سطح قیمت را دارد، چه سطحی از کیفیت را دارد؟ چرا ما نمیتوانیم در آن سطح تولید کنیم؟ اگر خودروساز نمیتواند باید واردات آزاد شود تا خودروسازان بتوانند این کار را انجام دهند. اما مافیا اجازه این کار را نمیدهند.
وی افزود: حمایت تبدیل به یک جنگ زرگری شده که در نهایت هم مصرفکننده متضرر میشود. سازمان حمایت نقش خود را فراموش کرده و فکر میکند تنها باید روی قیمت دست بگذارد. مسئله صرف قیمت نیست، مصرفکننده تنها به دنبال ارزان خریدن نیست بلکه حاضر است قیمت بیشتری پرداخت کند اما کیفیت بهتری بگیرد. ما تنها میخواهیم قیمت را سرکوب کنیم که آن را هم نمیتوانیم کاهش دهیم. در نهایت مصرفکننده کالا را با قیمت بالا و کیفیت پایین میخرد.
یزدانپناه تصریح کرد: وظیفه سازمان حمایت این است که بررسی کند رنج جهانی مصرفکننده یک کالا را با چه کیفیت و قیمتی تهیه میکند، از تولیدکننده حمایت کند که آن کالا را با همان قیمت و کیفیت تولید کند. ما پول گرانترین خودروهای جهان را میپردازیم و بدترین و بیکیفیتترین خودرو را میخریم. آیا این حمایت از مصرفکننده است؟ مقداری کم کردن قیمت در این میان مشکلی را حل میکند؟ وی خاطرنشان کرد: اینکه توازنی به وجود بیاید که مصرفکننده و تولیدکننده هر دو منتفع شوند زمانی معنا پیدا میکند که سازمان حمایت همه ابعاد را ببیند و بر مبنای رنج جهانی کیفیت و قیمت را مشخص کند. اگر تولیدکننده هم در سطحی از قیمت کالا را بفروشد حمایت شود. ولی ما یک طیفی از مافیا و یک جنگ زرگری درست میکنیم، شعار حمایت از مصرفکننده میدهیم ولی نه از تولیدکننده و نه از مصرفکننده حمایت نمیکنیم. اگر سازمان حمایت نقش کاهش قیمت داشته باشد، تضاد منافع تولیدکننده و مصرفکننده درست است اما این سازمان تنها برای کاهش قیمت نیست. مصرفکننده بر اساس نیاز و بضاعت خود میخواهد کالایی را بخرد اگر برای یک کالای درجه دو پول میدهد انتظار درجه یک ندارد و بالعکس. نباید اینطور باشد که پول درجه یک پرداخت شود ولی کیفیت درجه 3 دریافت شود. اینجا نقش سازمان حمایت مشخص میشود. اگر سازمان حمایت کار خود را به خوبی انجام دهد تضاد منافع هم به وجود نمیآید.تولیدکنندههایی مانند شرکتهای خودرویی را تنبل میکنیم و پول مفت به آنها میرسد که فکر میکنند شرایط باید همین باشد. در کجای دنیا یک تولیدکننده از یک سال قبل کالای خود را پیشفروش میکند و پول آن را میگیرد؟ این حمایت از مصرف کننده نیست بلکه به ضرر او است. اگر ما پارامترهای حمایت را درست در نظر بگیریم و تنها قیمت مطرح نباشد بلکه مجموعهای از قیمت، کیفیت، پارامترهای عملکری و شرایط مختلف باید در نظر بگیرد. در این صورت نقش سازمان حمایت نقشش نظارتی خواهد بود که از تولید با رفع کاستیها و همچنین از مصرفکننده حمایت میکند.
وی با اشاره به عملکرد سازمان استاندارد گفت: استاندارد یک کیفیت حداقلی است یعنی میگوید این کالا پارامترهای حداقلی را دارد و برای مصرفکننده مضر نیست. اگر روی این حداقلها نظارت نشود به ضرر مصرفکننده است. سازمان استاندارد باید نظارت خود را افزایش دهد و در بازار مصرف هم دنبال کنند که آیا استانداردی که دادهاند وجود دارد یا نه. یعنی خیال مصرفکننده راحت باشد که اگر مهر استاندارد روی کالایی است حداقل کیفیت را دارد اما امروز اینطور نیست. سازمان استاندارد به دلیل نظارت کمی که دارد نمیتواند از مصرف کننده حمایت کند، صرف درج آرم استاندارد کفایت نمیکند بلکه باید دائما در سطح بازار مصرف پویش و رصد کند تا موارد خطا را کشف کند اما این ضعیف است در نتیجه بسیاری از کالاهایی که استاندارد دارند، کیفیت حداقلی که سازمان استاندارد تعریف کردند را ندارد.
یزدانپناه با اشاره به مشکل خودروها در تصادف بهبهان بیان کرد: با تصادف بهبهان باید سازمان استاندارد را به صلابه کشید، باید خسارت دهد که مشخص شود که آیا دست این سازمان با خودروییها در یک کاسه بوده که چنین اتفاقی رخ داده؟ هیچکس در کشور ما پاسخگو نیست. رفتار و کار مسئولین تنها شعار است تا چند صباح مدیریت را بگذرانند، این درست نیست. در کجای دنیا برای خودرو چنین مالیات سنگینی وضع میکنند؟ آن هم خودرویی که قیمت آن ده برابر قیمت جهانی است.
وی اضافه کرد: برای موضوع هوای پاک در بسیاری از کشورها خودروی هیبرید عوارض و مالیات ندارد. چرا این کار را نمیکنند؟ چرا مصرفکننده باید برای خودروی بیکیفیت اینهمه پول دهد درحالی که میتواند در دنیا با همان پول بهترین خودور را بخرد؟ برای خرید همان خودرو هم در دنیا اقساط و لیزینگ وجود دارد اما اینجا برعکس است؛ خودروسازی چه خدمتی به کشور کرده است؟ برای چند نفر اشتغال ایجاد کرده؟ به نظر میرسد بیشتر برای بیمارستانها اشتغال ایجاد کرده است.
این فعال اقتصادی گفت: اینجا سازمان حمایت کجاست و چه کار میکند؟ اینکه جلسه میگذارد و مثلا پراید 200 میلیون تومانی را تبدیل به 180 میلیونی میکند؟ آن هم پرایدی که 20 میلیون تومان قیمت داشت. سازمان استاندارد کجاست که پاسخ دهد چرا ایربگ خودروها باز نشده است؟ استانداردهای آتشسوزیها را ببینید که مهر استاندارد خورده بودند. ما باید از خودمان شروع کنیم و اگر نمیتوانیم مسئولیتی را قبول کنیم کنار برویم.
وی متذکر شد: همه عناوین زیبا را معرق میکنیم اما نتیجه چیز دیگری میشود. برای مثال گفتیم اموال مسئولین مشخص باشد اما در نهایت به این رسید که باید اموال مردم مشخص شود. سازمانهای ما اسامی خوبی دارند اما برعکس عمل میکنند. هرچه که میگوییم برعکس عمل میکنیم؛ سازمان حمایت سازمان علیه مصرفکننده بوده و استاندارد به معنای غیر استاندارد است.
∎
سید اسماعیل یزدانپناه، در مورد نقش سازمان حمایت و سازمان استاندارد در تنظیم بازار اظهار کرد: سازمان حمایت از نقشی که میخواهد ایفا کند درک درستی ندارد. فکر میکنند سازمان حمایت یعنی سازمانی که کالای تولیدی را تبدیل به یک کالای ارزانقیمت میکند. نقش سازمان حمایت این نیست، بلکه باید از مصرفکننده و تولیدکننده حمایت کند. یعنی طیفی از محصولات وجود داشته باشد که مصرفکنندگان بتوانند با بازههای مختلف قیمتی آن را خرید کنند. برای مثال در مورد خودرو باید این مطرح شود که چرا خودرو با این کیفیت تولید میشود؟ در جهان خودرویی که این سطح قیمت را دارد، چه سطحی از کیفیت را دارد؟ چرا ما نمیتوانیم در آن سطح تولید کنیم؟ اگر خودروساز نمیتواند باید واردات آزاد شود تا خودروسازان بتوانند این کار را انجام دهند. اما مافیا اجازه این کار را نمیدهند.
وی افزود: حمایت تبدیل به یک جنگ زرگری شده که در نهایت هم مصرفکننده متضرر میشود. سازمان حمایت نقش خود را فراموش کرده و فکر میکند تنها باید روی قیمت دست بگذارد. مسئله صرف قیمت نیست، مصرفکننده تنها به دنبال ارزان خریدن نیست بلکه حاضر است قیمت بیشتری پرداخت کند اما کیفیت بهتری بگیرد. ما تنها میخواهیم قیمت را سرکوب کنیم که آن را هم نمیتوانیم کاهش دهیم. در نهایت مصرفکننده کالا را با قیمت بالا و کیفیت پایین میخرد.
یزدانپناه تصریح کرد: وظیفه سازمان حمایت این است که بررسی کند رنج جهانی مصرفکننده یک کالا را با چه کیفیت و قیمتی تهیه میکند، از تولیدکننده حمایت کند که آن کالا را با همان قیمت و کیفیت تولید کند. ما پول گرانترین خودروهای جهان را میپردازیم و بدترین و بیکیفیتترین خودرو را میخریم. آیا این حمایت از مصرفکننده است؟ مقداری کم کردن قیمت در این میان مشکلی را حل میکند؟ وی خاطرنشان کرد: اینکه توازنی به وجود بیاید که مصرفکننده و تولیدکننده هر دو منتفع شوند زمانی معنا پیدا میکند که سازمان حمایت همه ابعاد را ببیند و بر مبنای رنج جهانی کیفیت و قیمت را مشخص کند. اگر تولیدکننده هم در سطحی از قیمت کالا را بفروشد حمایت شود. ولی ما یک طیفی از مافیا و یک جنگ زرگری درست میکنیم، شعار حمایت از مصرفکننده میدهیم ولی نه از تولیدکننده و نه از مصرفکننده حمایت نمیکنیم. اگر سازمان حمایت نقش کاهش قیمت داشته باشد، تضاد منافع تولیدکننده و مصرفکننده درست است اما این سازمان تنها برای کاهش قیمت نیست. مصرفکننده بر اساس نیاز و بضاعت خود میخواهد کالایی را بخرد اگر برای یک کالای درجه دو پول میدهد انتظار درجه یک ندارد و بالعکس. نباید اینطور باشد که پول درجه یک پرداخت شود ولی کیفیت درجه 3 دریافت شود. اینجا نقش سازمان حمایت مشخص میشود. اگر سازمان حمایت کار خود را به خوبی انجام دهد تضاد منافع هم به وجود نمیآید.تولیدکنندههایی مانند شرکتهای خودرویی را تنبل میکنیم و پول مفت به آنها میرسد که فکر میکنند شرایط باید همین باشد. در کجای دنیا یک تولیدکننده از یک سال قبل کالای خود را پیشفروش میکند و پول آن را میگیرد؟ این حمایت از مصرف کننده نیست بلکه به ضرر او است. اگر ما پارامترهای حمایت را درست در نظر بگیریم و تنها قیمت مطرح نباشد بلکه مجموعهای از قیمت، کیفیت، پارامترهای عملکری و شرایط مختلف باید در نظر بگیرد. در این صورت نقش سازمان حمایت نقشش نظارتی خواهد بود که از تولید با رفع کاستیها و همچنین از مصرفکننده حمایت میکند.
وی با اشاره به عملکرد سازمان استاندارد گفت: استاندارد یک کیفیت حداقلی است یعنی میگوید این کالا پارامترهای حداقلی را دارد و برای مصرفکننده مضر نیست. اگر روی این حداقلها نظارت نشود به ضرر مصرفکننده است. سازمان استاندارد باید نظارت خود را افزایش دهد و در بازار مصرف هم دنبال کنند که آیا استانداردی که دادهاند وجود دارد یا نه. یعنی خیال مصرفکننده راحت باشد که اگر مهر استاندارد روی کالایی است حداقل کیفیت را دارد اما امروز اینطور نیست. سازمان استاندارد به دلیل نظارت کمی که دارد نمیتواند از مصرف کننده حمایت کند، صرف درج آرم استاندارد کفایت نمیکند بلکه باید دائما در سطح بازار مصرف پویش و رصد کند تا موارد خطا را کشف کند اما این ضعیف است در نتیجه بسیاری از کالاهایی که استاندارد دارند، کیفیت حداقلی که سازمان استاندارد تعریف کردند را ندارد.
یزدانپناه با اشاره به مشکل خودروها در تصادف بهبهان بیان کرد: با تصادف بهبهان باید سازمان استاندارد را به صلابه کشید، باید خسارت دهد که مشخص شود که آیا دست این سازمان با خودروییها در یک کاسه بوده که چنین اتفاقی رخ داده؟ هیچکس در کشور ما پاسخگو نیست. رفتار و کار مسئولین تنها شعار است تا چند صباح مدیریت را بگذرانند، این درست نیست. در کجای دنیا برای خودرو چنین مالیات سنگینی وضع میکنند؟ آن هم خودرویی که قیمت آن ده برابر قیمت جهانی است.
وی اضافه کرد: برای موضوع هوای پاک در بسیاری از کشورها خودروی هیبرید عوارض و مالیات ندارد. چرا این کار را نمیکنند؟ چرا مصرفکننده باید برای خودروی بیکیفیت اینهمه پول دهد درحالی که میتواند در دنیا با همان پول بهترین خودور را بخرد؟ برای خرید همان خودرو هم در دنیا اقساط و لیزینگ وجود دارد اما اینجا برعکس است؛ خودروسازی چه خدمتی به کشور کرده است؟ برای چند نفر اشتغال ایجاد کرده؟ به نظر میرسد بیشتر برای بیمارستانها اشتغال ایجاد کرده است.
این فعال اقتصادی گفت: اینجا سازمان حمایت کجاست و چه کار میکند؟ اینکه جلسه میگذارد و مثلا پراید 200 میلیون تومانی را تبدیل به 180 میلیونی میکند؟ آن هم پرایدی که 20 میلیون تومان قیمت داشت. سازمان استاندارد کجاست که پاسخ دهد چرا ایربگ خودروها باز نشده است؟ استانداردهای آتشسوزیها را ببینید که مهر استاندارد خورده بودند. ما باید از خودمان شروع کنیم و اگر نمیتوانیم مسئولیتی را قبول کنیم کنار برویم.
وی متذکر شد: همه عناوین زیبا را معرق میکنیم اما نتیجه چیز دیگری میشود. برای مثال گفتیم اموال مسئولین مشخص باشد اما در نهایت به این رسید که باید اموال مردم مشخص شود. سازمانهای ما اسامی خوبی دارند اما برعکس عمل میکنند. هرچه که میگوییم برعکس عمل میکنیم؛ سازمان حمایت سازمان علیه مصرفکننده بوده و استاندارد به معنای غیر استاندارد است.
نظر شما