به گزارش مفدا جیرفت ، کتاب فاطمه علی است داستان هایی کوتاه از بلندای سبک زندگی حضرت صدیقه(س) و امیر مومنان(ع)است. اگر شما نیز به دنبال همین زاویه از زندگی حضرات معصومین (علیهم السلام) هستید، کتاب «فاطمه علی است» را از دست ندهید.
حجت الاسلام «علی قهرمانی» برای تدوین و تألیف کتاب «فاطمه علی است» با وسواس زیاد دست به انتخاب روایت های متقن و مستند زده است و از میان منابع اهل سنت و شیعیان، فرازها و برهه هایی از زندگی حضرت زهرا(س) و امیرمؤمنان(ع) را از دل تاریخ بیرون کشیده و در قالب داستان هایی خیره کننده و مؤثر در منظر ما گذاشته است.
این کتاب شامل مجموعه داستان های کوتاهی از سبک زندگی علی(ع) و حضرت زهرا(س) میشود. داستانهای این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول «تولد دو نور» به داستان ولادت و بالندگی آن دو معصوم می پردازد. در فصل دوم به نام «پیوند دو دریا» ماجراهای شورانگیز وصلت آن دو نور را میخوانیم. در سومین فصل که «داستان زندگی» نام دارد، با داستان هایی از زندگی و سلوک آن دو چراغ هدایت آشنا می شوید. فصل آخر زمان و بعد از شهادت مظلومانه حضرت زهرا(س) را روایت می کند که «در فراق یار» نام دارد.
«فاطمه علی است» را این روزها به آنهایی که در جستجوی کتابی در موضوع سبک زندگی اسلامی هستند پیشنهاد میدهیم. چرا که اعتقاد داریم که سبک زندگی علی و فاطمه بهترین الگو برای همه ماست هم برای آخرتمان و هم برای دنیای ما.
زندگی این زوج آسمانی، روایتهایی جالب برای همسران داردکه، بخشی از آن را میخوانیم.
ثوابی بهاندازۀ موهای بدن
پیامبر (صلی الله علیه و آله) مهمانخانهشان بود. مهمان زودتر از موعد رسید. دختر و دامادش را دید که باهم نشستهاند به پاک کردن عدس. با لبخندی که نشان از خرسندی و خوشحالی بود، گفت: خدا به مردی که در کارِ خانه به همسرش کمک میکند، به اندازۀ موهای بدنش، ثوابِ عبادت میدهد.
شوخی با مولا
چهرۀ حسن (علیه السلام) بیشتر شبیه پدر بود و حسین(علیه السلام) شبیه مادر و پدربزرگ. آن روز، بچهها علاوه بر بازیهای سالم و درسهای زندگی، آموزش محبت و خندۀ حلال هم داشتند. حسن (علیه السلام) روی زانوی پدر نشسته بود، حسین(علیه السلام) هم در آغوش فاطمه (سلام الله علیها)فاطمه (سلام الله علیها) حسین (علیه السلام) را نوازش میکرد و لبخندزنان میگفت: «انتَ شبیه باَبی ، لَستَ شَبیه بِعَلی »؛ تو شبیه پدرم هستی ، نه شبیه پدرت علی(علیه السلام)مولا هم شاد از شوخی زهرا (سلام الله علیها) حسن (علیه السلام) را نوازش میکرد و از شادی اعضای خانواده ، لبخند بر لب داشت.
فاطمه (س) داور باشد
نخستین روزهایی بود که کودکان، تمرینِ نوشتن میکردند. حسن و حسین (علیهما السلام) هر دو، خطی نوشتند و نزد مادر آوردند. میخواستند مادر داوری کند که کدام بهتر است. هر دو خط، زیبا بود . مادر فرمود: نزد پدرتان بروید تا او داوری کند. پدر نیز برای آنکه رنجیده خاطره نشوند، آنها را نزد جدشان، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرستاد.
جد بزرگوار نیز، کار را به امر الهی واگذار کرد . خداوند گفت: داوری بر عهدۀ فاطمه باشد. فاطمه (سلام الله علیها)که تسلیم امر خدا بود، بند گردن بندش را برید و گفت: هر که دانۀ بیشتری جمع کند، برنده اوست. کودکان هر دو ، به یک اندازه دانه آوردند؛ هر دو برنده شدند.
بچهها برایم گفتند
نماز ظهر تمامشده بود. اول ، محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله)رسید و کسب تکلیف کرد. وقتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) اجازه مرخصی دارد ، راهی خانه شد. از مسجد تا خانه ، راهی نبود.
مولا(علیه السلام) به خانه که رسید، شروع کرد به تعریف کردن و از منبر پرفیض رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت و از وحیِ تازهای که جبرئیل برای پیامبر (ص) آورده بود. زهرا(سلام الله علیها)در میان حرفها، پیش از آنکه مولا سخنی بگوید، مطالب را تأیید و تکمیل میکرد. علی (علیه السلام) با شگفتی پرسید: زهرا جان! امروز نماز ظهر ، مسجد بودی؟
زهرا(سلام الله علیها) که شگفتی و حیرت را در چهرۀ مولا دید ، گفت : نه! نماز را در خانه خواندم. بچهها که از نماز برمیگردند، خبر مسجد و سخنان پدرم را که در محضرش آموختهاند ، موبهمو برایم بازگو میکنند. احادیثی که شنیدهاند را مرور و حفظ میکنند.
این پاسخ دخترتان است!
بهترین چیز برای زنان را بگویید؟ از مردان و زنان حاضر در مسجد، هیچکس نتوانست پاسخی شایسته و درست به این پرسش پیامبر(صلی الله علیه و آله) بدهد. علی(علیه السلام) پرسش را به خانه آورد و از زهرا(سلام الله علیها) نظر خواست؛ بهترین چیز برای زنان آن است که [بیدلیل] در معرض اختلاط با مردان نباشند.
فردا علی (علیه السلام) پاسخ را در مسجد به محضر رسول مهربانی عرضه کرد. لبخند رضایت بر لبان نازنین ایشان نقش بست.
علی جان ! چرا دیروز این سخن را نگفتی؟
این پاسخ دخترتان است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله)سرشار از شادمانی شد و گفت : فاطمه ، پارۀ تن من است.
تهیه کننده : سید ابوالفضل موسوی/خبرنگار مفدا جیرفت
نظر شما