«نشست کمپ دیوید این هفته برای واشنگتن فرصتی است تا به کشورهای حوزه خلیج فارس پیامی سنگین بدهد؛ "دوستی ما براساس منافع ماست، ما عاشق دلخسته یکدیگر نیستیم!"»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نشریه اینترنتی "فارن پالسی" در تحلیلی در آستانه نشست کمپ دیوید به بررسی شرایط پرداخته است: «بیش از 40 سال است که آمریکا و عربستان در سختترین بحرانهای خاورمیانه دست دردست یکدیگر داشتهاند. حالا 14 مه 2015، کمپ دیوید، میزبان نشست سران دیگری است که در آن باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا با بزرگان و شرکایش در شورای همکاری خلیج فارس برای آغاز فصل جدیدی در روابطشان دیدار میکند. اما برای اولین بار به نظر میرسد این بار بیشتر از اینکه فشردن دست همکاری و تایید متقابل شرایط، روابط را تعیین کند، گفتوگوهای سخت بین طرفین در پیش خواهد بود.
آمریکا در این نشست به نگرانیهای اعضای شورای همکاری خلیج فارس درباره ایران گوش خواهد داد اما احتمالا صراحتا به سلاطین اعراب توضیح خواهد داد که هیچ بسته جدید دفاعی بین آمریکا و کشورهای خلیج فارس یا هیچ تضمین قطعی امنیتی از سوی آمریکا وجود نخواهد داشت. اگر رئیس جمهوری آمریکا پیام درست را به کسانی که در این نشست شرکت میکنند ابلاغ کند، رابطه آمریکا و کشورهای همکاری خلیج فارس این پتانسیل را دارد که از هر زمان دیگر پرثمرتر باشد.
این درحالی است که سعودیها به صورت روشنی درباره رویکرد آمریکا عصبانی هستند. روز یکشنبه مقامات سعودی اعلام کردند که ملک سلمان، پادشاه جدید عربستان که در ماه ژانویه به قدرت رسید در ریاض خواهد ماند و ولیعهد را به جای خودش به کمپ دیوید میفرستد. (نهایتا تنها رهبرانی که در این نشست شرکت میکنند سران کشورهای کویت و قطر هستند.) چنین رفتار تندی تاکتیکی رایج در شرایطی مشابه است. این رفتار معمولا موجی در رسانههای آمریکا مبنی بر تیره و تار شدن روابط عربستان و آمریکا به راه میاندازد.
در اینجا رسانهها بر اعلام هشدار تهدید تمرکز میکنند. اوباما به صورت سر بسته اظهار کرده بود که هدف از این نشست از بین بردن نگرانی کشورهایی است که درباره توافق هستهای ایران نگران هستند. اطمینان دادن به شرکا در چنین شرایطی واکنشی طبیعی و عادی است. در حقیقت این اقدام واکنش همیشگی و سنتی آمریکا برای آرام کردن متحدان عصبانی و ترسیدهاش است. در حال حاضر دولت آمریکا هم برای ارائه دلایلی پذیرفتنی به متحدان عرباش به شدت تحت فشار است.
اما به نظر میرسد اکنون که اکثر سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تصمیم گرفتهاند در این نشست شرکت نکنند، تضمینهای زیادی هم روی میز برای آنها وجود نداشته باشد و این مساله بیشک خوب است. به نظر ارائه ضمانت طی این نشست اشتباه است و برای اثبات آن میتوان به سه دلیل عمده اشاره کرد.
اول، عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس متحدان رسمی و توافقی آمریکا نیستند و علاوه بر این اکثر اوقات مانند کشورهای دوست با هم رفتار نمیکنند. آمریکا دموکراسیای چند قومی و چند مذهبی است که به حقوق بشر جهانی متعهد است. عربستان سعودی نظامی پادشاهی و دیکتاتوری دارد که به اجرای سرکوب شدید سیاسی، عدم پذیرش مذاهب مختلف در جامعه و تفسیر بنیادگرایانه از اسلام اهتمام میورزد، در حالیکه در پارادوکسی خندهدار حقوق بشر را در سطح بینالمللی به رسمیت میشناسد. برخی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در همین حال منابع ایدئولوژیک و مالی تروریستها در سراسر جهان محسوب میشوند. نکته مهم تر اینکه منافع کشورهای شورا و آمریکا به شدت در مسائلی چون ایران، سوریه، ضرورت اصلاحات داخلی در کشورهای حوزه خلیج فارس و چگونگی رویارویی با تهدیدات منطقهای ناشی از اسلام سیاسی در حال تغییر است.
آمریکا، عربستان و شرکای آنها در شورا میتوانند در مسائل انتخاب شدهای همکاری کنند اما رابطه آنها با آمریکا مبادلهای باقی خواهد ماند.
دوم، تعهد آمریکا برای امنیت عربستان و کشورهای شورا قطعی نبوده و نباید هم باشد. از اواسط دهه 1970 آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس در مسائل مختلف امنیتی متحد یکدیگر بودهاند اما این اتحاد براساس توافقی لجوجانه و خودبینانه شکل گرفته بود؛ آمریکا از شما در برابر تهدیدات خارجی حفاظت میکند و شما از اهداف آمریکا در منطقه حفاظت کرده و به ثبات بازارهای جهانی انرژی کمک میکنید.
طی زمان این توافق به کشورهای عربی اجازه داد تا مسئولیتهای امنیتی خود را به گردن آمریکا بیاندازد و بعدتر در هنگام وقوع بحرانها و تهدیدات آمریکا را مقصر بدانند. صرف نظر از سخنان هر دو طرف، کشورهای عربی بهره بیشتری از این توافق بردند و آنها نسبت به آمریکا نیاز بیشتری به آن دارند. این مساله به ویژه در شرایط فعلی که بازار جهانی انرژی از تنوع بالایی برخوردار است و کمتر محل تعیین و کنترل قیمتهاست، روشنتر است.
با این حال در حالتی متناقص با وجود اینکه وابستگی کشورهای خلیج فارس به تضمین امنیتی آمریکا و تغییرات در بازارهای انرژی باید سرمایه آمریکا را افزایش دهد، مقامات آمریکایی معمولا خودشان را قانع میکنند که در مقایسه با کشورهای خلیج فارس بیشتر نیاز است که آمریکا سیاست خود را تغییر دهد.
به قول بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق آمریکا، "ما اکنون و همیشه باید به خودمان یادآوری کنیم که قدرت اصلی در یک رابطه کیست."
سوم، تضمینهای بیحد و حصر واشنگتن طی سالهای متمادی به جای اینکه کشورهای عربی را به استقلال، عدم وابستگی، توانایی و خوداتکایی بیشتر در امور امنیتی خود تشویق کند، یک وابستگی ناسالم نسبت به آمریکا ایجاد کرده است.
ضعف گسترده کشورهای شورای همکاری خلیج فارس موازنه منطقه را برهم زده است. برای کشورهای عضو شورای دیگر زمان ایجاد امنیت بیشتری از آنچه در نظر داشتند بسیار گذشته است. همان طور که پیشتر اوباما گفت: بزرگترین تهدیداتی که کشورهای سنی عرب با آن مواجه هستند ناشی از ایران نیست بلکه از نارضایتیای است که در درون همین کشورها وجود دارد.
تضمینهای آمریکا برای حفاظت از این کشورها در مقابل تهدیدات خارجی آنها را از توجه به مشکلات داخلیشان بازداشته است؛ مشکلاتی که شامل افزایش جوانان ناراضی، افزایش بیکاری و آمارهای بسیار نقض حقوق بشر میشود. به نظر میرسد آمریکا به جای حفاظت امنیتی از آنها باید به این کشورها برای انجام اصلاحات داخلی فشار وارد کند.
اگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس رفته رفته استقلال خود را بازیابند، آمریکا دیگر راه حلی نخواهد بود که آنها برای حل مسائل امنیت منطقهای چون جنگ فعلی در یمن یا هر بحرانی به آن مراجعه کنند. در آن زمان مقامات آمریکایی باید برای یک مصالحه سخت، تلاش بیشتری کنند.
اما میتوان گفت در هر حالت مسئولیت پذیری کشورهای خلیج فارس در مقابل مشکلات و راه حل مشکلاتشان نسبت به اقدامات تحت رهبری آمریکا به ویژه در دخالتهای نظامی نتایج بهتری به بار خواهد آورد.
ایران نیز به پروراندن آرزوی تسلط بر منطقه و تعیین سیاستهایی برای ایجاد تهدیدی جدی علیه منافع آمریکا در خاورمیانه ادامه خواهد داد. توافق هستهای ایران اگر حاصل شود، به هیچ وجه به آمریکا اجازه نخواهد داد تا توافقش را با کشورهای شورا بازسازی کند چرا که هرگونه توافق با شورا اصولی را که مستقیما تهدیدی علیه آمریکا محسوب میشود، از بین میبرد. آمریکا قادر خواهد بود تا کشورهای حوزه خلیج فارس را مجاب کند مسئولیت بیشتری در امنیت کشورهایشان برعهده بگیرند و به این معنا خواهد بود که آمریکا توانایی این را خواهد داشت که از مداخلات نظامی در جنگهای گسترده خاورمیانه خودداری کند. تمایل عربستان برای پیگیری راه حل خود در برابر یمن و تصمیم شورای عرب (لیگ عرب) برای ایجاد یک نیروی نظامی مشترک نشانههای مثبتی از افزایش تشریک مسئولیتها در خاورمیانه است.
با این حال برای آمریکا هدف طولانیمدت، رفاقت بیشائبه با ایران نیست. بلکه بیش از این استفاده از رابطه با ایران برای خروج از "همبستری" با عربستان است. آمریکا سرمایه سیاسی خود را در صورتی با کشورهای عضو شورا افزایش میدهد که آنها بدانند واشنگتن بازیگر اصلی بازی است. کشورهای شورا باید بدانند که هدف آمریکا در خلیج فارس مبنی بر ایجاد یک تعادل منطقهای به آنها اجازه نخواهد داد که در نبرد علیه ایران پیروز شوند.
نشست این هفته شورای همکاری خلیج فارس محملی مناسب برای ارائه این پیام است. این نشست برای اوباما فرصتی است تا از آنها رفتاری مسئولانهتر و همکاری بیشتر بطلبد نه اینکه باز هم ضمانتهایی درباره تعهدات دائمی آمریکا در امور امنیتی ارائه دهد.
در پایان، این نکات ممکن است سران و نشست را آزار دهد اما واقع بینانهتر است و به همین دلیل هم پرثمرتر خواهد بود. دست در دست هم داشتن و تعهد دائمی بسیار زیباست اما دست کم در روابط بینالمللی "بیبند و باری" هم خالی از فایده نیست!»
انتهای پیام