شناسهٔ خبر: 5130413 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

فارن‌پالسی تحلیل کرد:

فارن‌پالسی تحلیل کرد: زمان رها کردن دست عربستان فرا رسیده است

صاحب‌خبر -

  «نشست کمپ ديويد اين هفته براي واشنگتن فرصتي است تا به کشورهاي حوزه خليج فارس پيامي سنگين بدهد؛ "دوستي ما براساس منافع ماست، ما عاشق دلخسته يکديگر نيستيم!"»

نشريه اينترنتي "فارن پالسي" در تحليلي در آستانه نشست کمپ ديويد به بررسي شرايط پرداخته است: «بيش از 40 سال است که آمريکا و عربستان در سخت‌ترين بحران‌هاي خاورميانه دست دردست يکديگر داشته‌اند. حالا 14 مه 2015، کمپ ديويد، ميزبان نشست سران ديگري است که در آن باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا با بزرگان و شرکايش در شوراي همکاري خليج فارس براي آغاز فصل جديدي در روابطشان ديدار مي‌کند. اما براي اولين بار به نظر مي‌رسد اين بار بيشتر از اينکه فشردن دست همکاري و تاييد متقابل شرايط، روابط را تعيين کند، گفت‌وگوهاي سخت بين طرفين در پيش خواهد بود.


آمريکا در اين نشست به نگراني‌هاي اعضاي شوراي همکاري خليج فارس درباره ايران گوش خواهد داد اما احتمالا صراحتا به سلاطين اعراب توضيح خواهد داد که هيچ بسته جديد دفاعي بين آمريکا و کشورهاي خليج فارس يا هيچ تضمين قطعي امنيتي از سوي آمريکا وجود نخواهد داشت. اگر رئيس جمهوري آمريکا پيام درست را به کساني که در اين نشست شرکت مي‌کنند ابلاغ کند، رابطه آمريکا و کشورهاي همکاري خليج فارس اين پتانسيل را دارد که از هر زمان ديگر پرثمرتر باشد.


اين درحالي است که سعودي‌ها به صورت روشني درباره رويکرد آمريکا عصباني هستند. روز يکشنبه مقامات سعودي اعلام کردند که ملک سلمان، پادشاه جديد عربستان که در ماه ژانويه به قدرت رسيد در رياض خواهد ماند و وليعهد را به جاي خودش به کمپ ديويد مي‌فرستد. (نهايتا تنها رهبراني که در اين نشست شرکت مي‌کنند سران کشورهاي کويت و قطر هستند.) چنين رفتار تندي تاکتيکي رايج در شرايطي مشابه است. اين رفتار معمولا موجي در رسانه‌هاي آمريکا مبني بر تيره و تار شدن روابط عربستان و آمريکا به راه مي‌اندازد.


در اينجا رسانه‌ها بر اعلام هشدار تهديد تمرکز مي‌کنند. اوباما به صورت سر بسته اظهار کرده بود که هدف از اين نشست از بين بردن نگراني کشورهايي است که درباره توافق هسته‌اي ايران نگران هستند. اطمينان دادن به شرکا در چنين شرايطي واکنشي طبيعي و عادي است. در حقيقت اين اقدام واکنش هميشگي و سنتي آمريکا براي آرام کردن متحدان عصباني و ترسيده‌اش است. در حال حاضر دولت آمريکا هم براي ارائه دلايلي پذيرفتني به متحدان عرب‌اش به شدت تحت فشار است.


اما به نظر مي‌رسد اکنون که اکثر سران کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس تصميم گرفته‌اند در اين نشست شرکت نکنند، تضمين‌هاي زيادي هم روي ميز براي آنها وجود نداشته باشد و اين مساله بي‌شک خوب است. به نظر ارائه ضمانت طي اين نشست اشتباه است و براي اثبات آن مي‌توان به سه دليل عمده اشاره کرد.


اول، عربستان سعودي و شوراي همکاري خليج فارس متحدان رسمي و توافقي آمريکا نيستند و علاوه بر اين اکثر اوقات مانند کشورهاي دوست با هم رفتار نمي‌کنند. آمريکا دموکراسي‌اي چند قومي و چند مذهبي است که به حقوق بشر جهاني متعهد است. عربستان سعودي نظامي پادشاهي و ديکتاتوري دارد که به اجراي سرکوب شديد سياسي، عدم پذيرش مذاهب مختلف در جامعه و تفسير بنيادگرايانه از اسلام اهتمام مي‌ورزد، در حاليکه در پارادوکسي خنده‌دار حقوق بشر را در سطح بين‌المللي به رسميت مي‌شناسد. برخي از کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس در همين حال منابع ايدئولوژيک و مالي تروريست‌ها در سراسر جهان محسوب مي‌شوند. نکته مهم تر اينکه منافع کشورهاي شورا و آمريکا به شدت در مسائلي چون ايران، سوريه، ضرورت اصلاحات داخلي در کشورهاي حوزه خليج فارس و چگونگي رويارويي با تهديدات منطقه‌اي ناشي از اسلام سياسي در حال تغيير است.


آمريکا‌، عربستان و شرکاي آنها در شورا مي‌توانند در مسائل انتخاب شده‌اي همکاري کنند اما رابطه آنها با آمريکا مبادله‌اي باقي خواهد ماند.


دوم، تعهد آمريکا براي امنيت عربستان و کشورهاي شورا قطعي نبوده و نبايد هم باشد. از اواسط دهه 1970 آمريکا و کشورهاي حوزه خليج فارس در مسائل مختلف امنيتي متحد يکديگر بوده‌اند اما اين اتحاد براساس توافقي لجوجانه و خودبينانه شکل گرفته بود؛ آمريکا از شما در برابر تهديدات خارجي حفاظت مي‌کند و شما از اهداف آمريکا در منطقه حفاظت کرده و به ثبات بازارهاي جهاني انرژي کمک مي‌کنيد.


طي زمان اين توافق به کشورهاي عربي اجازه داد تا مسئوليت‌هاي امنيتي خود را به گردن آمريکا بياندازد و بعدتر در هنگام وقوع بحران‌ها و تهديدات آمريکا را مقصر بدانند. صرف نظر از سخنان هر دو طرف، کشورهاي عربي بهره بيشتري از اين توافق بردند و آنها نسبت به آمريکا نياز بيشتري به آن دارند. اين مساله به ويژه در شرايط فعلي که بازار جهاني انرژي از تنوع بالايي برخوردار است و کمتر محل تعيين و کنترل قيمت‌هاست، روشن‌تر است.


با اين حال در حالتي متناقص با وجود اينکه وابستگي کشورهاي خليج فارس به تضمين امنيتي آمريکا و تغييرات در بازارهاي انرژي بايد سرمايه‌ آمريکا را افزايش دهد، مقامات آمريکايي معمولا خودشان را قانع مي‌کنند که در مقايسه با کشورهاي خليج فارس بيشتر نياز است که آمريکا سياست خود را تغيير دهد.


به قول بيل کلينتون، رئيس جمهوري اسبق آمريکا، "ما اکنون و هميشه بايد به خودمان يادآوري کنيم که قدرت اصلي در يک رابطه کيست."


سوم، تضمين‌هاي بي‌حد و حصر واشنگتن طي سال‌هاي متمادي به جاي اينکه کشورهاي عربي را به استقلال، عدم وابستگي، توانايي و خوداتکايي بيشتر در امور امنيتي خود تشويق کند، يک وابستگي ناسالم نسبت به آمريکا ايجاد کرده است.


ضعف گسترده کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس موازنه منطقه را برهم زده است. براي کشورهاي عضو شوراي ديگر زمان ايجاد امنيت بيشتري از آنچه در نظر داشتند بسيار گذشته است. همان طور که پيشتر اوباما گفت: بزرگترين تهديداتي که کشورهاي سني عرب با آن مواجه هستند ناشي از ايران نيست بلکه از نارضايتي‌اي است که در درون همين کشورها وجود دارد.


تضمين‌هاي آمريکا براي حفاظت از اين کشورها در مقابل تهديدات خارجي آنها را از توجه به مشکلات داخلي‌شان بازداشته است؛ مشکلاتي که شامل افزايش جوانان ناراضي، افزايش بيکاري و آمارهاي بسيار نقض حقوق بشر مي‌شود. به نظر مي‌رسد آمريکا به جاي حفاظت امنيتي از آنها بايد به اين کشورها براي انجام اصلاحات داخلي فشار وارد کند.
*ايسنا