به گزارش مفداگلستان، روز دانشجو، روز رستاخیز اندیشه هاست؛ روز علمدوستی و حقیقتپرسی، روز طلوع اندیشههای نو، روز انسانهای فرهیخته و بالنده، روز اندیشههای ناب و روز گسستگی جهلها ونابخردیها.
روز پردهبرداری از گمنامیها و پردهپوشی بر سیاهیهاست. این روز، روزی است که دانشدوستان با دستان مهربان و اندیشههای نابشان از دوستیها سخن خواهند گفت، از عشقها، از زیباییها. روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است.
مبارزه در همه حال در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادیهای سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاستهای فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاستهای توسعه شبهمدرنیستی، زمینههای نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهنهای عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود.
از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب میشدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیتهای پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بینتیجه باقی میماند و به سرعت سرکوب میشد.
جنبش دانشجویی
جنبش دانشجویی در دهه ۱۳۲۰، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرتهای خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادیهای مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی و گسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریانهای فکری و نیز تعدد احزاب و جریانهای سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پیگیری اهدافش سازمان میداد و فعالیت میکرد.
مظهر مبارزه
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق، با توجه به سرکوب شدید گروهها و احزاب سیاسی چپ، ملی و مذهبی و وجود حکومت نظامی، امکان فعالیت سیاسی از بیشتر قشرهای اجتماعی گرفته شده بود، ولی جنبش دانشجویی همچنان به فعالیت ادامه داد و دانشگاه، عمدهترین مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد در استعمار تلقی میشد.
پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهر ۱۳۳۲، فعالیتهای دانشجویان با برگزاری تظاهرات، بخش اطلاعیه، تعطیلی کلاسهای درس و… آغاز شد. در این دوران، فعالیت جنبش دانشجویی گاه به صورت عمومی و پراکنده زمانی با سازماندهی تشکیلات دانشجویی صورت میگرفت.
زمینه اعتراض
دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات پس از کودتا و ورود «دنیس رایت»، کاردار جدید انگلستان در ایران، در روز ۱۴ آذر تظاهرات کردند. روز ۱۵ آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران، شماری از دانشجویان را مجروح و دستگیر کردند.
تظاهرات پیگیر دانشجویان، رژیم کودتا را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران (۱۸ آذرماه) اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجویان زهرچشمی بگیرد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود. از این رو در اقدامی کمسابقه در ۱۶ آذر، نیروهای لشکر ۲ زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند.
وقوع حادثه
روز ۱۶ آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه تهران، متوجه تجهیزات فوقالعاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثهای را پیشبینی کردند.
پس از چند ساعت، سربازان به داخل دانشکدهها هجوم بردند و عده بسیاری را دستگیر کردند که بین آنها عدهای از استادان نیز به چشم میخورد. در تمام این مدت، دانشجویان سکوت کرده بودند؛ زیرا میدانستند آنها دنبال بهانه میگردند. ساعت ۱۰ صبح هنگامی که دانشجویان در سر کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان رهسپار دانشکده فنی شدند.
در همین زمان، رئیس دانشکده فنی، برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ کلاسها را زودتر از موعد زد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با حضور و هجوم سر نیزه سربازان مواجه شدند که همین امر به شعار دادن تعدادی از دانشجویان و درگیری آنان با مهاجمان انجامید. در این میان، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.
پیوندی دوباره
قشر دانشجو، پیش از انقلاب همواره با تکیه بر خدا و اعتماد به نیروهای خودی، در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی حاضر میشد. آنان با فریادهای آتشین و کوبنده و فعالیتهای مستمر، مخالفت آشکار خویش را با رژیم پهلوی اعلام و بر همراهی و همدلی با رهبر انقلاب و مردم ایران تأکید میکردند.
پس از پیروزی انقلاب و به بار نشستن تلاشهای همه جانبه، آنها دوش به دوش ملت و دولت در همه عرصهها به ویژه در سازندگی کشور حاضر شدند. دانشجویان نشان دادند که پیرو مکتب ولایتاند و هرگز زیر بار سخنان بیهوده و حیلههای دشمنان نخواهند رفت.
بازتاب جهانی
خبر واقعه ۱۶ آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیاری از دانشگاههای اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در روز ۱۸ آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و همزمان با مراسم برگزاری سومین روز کشته شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد.
دانشجویان هم در اعتراض به جنایتهای دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاسهای درس خودداری کردند.
بر این اساس، ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به نام روز مقاومت تاریخی، در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاههای ایران مراسم یا تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز بر پا کردند و در گذر زمان، ۱۶ آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.
اهمیت مبارزه
چگونگی سرکوبی دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، نشان دهنده اهمیت مبارزههای دانشجویان برای رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروی سیاسی، نیروهایی قوی در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار میآمدند و مخالفتهای پیگیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز میداشت. از این رو به نظر میرسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روی آورد.
اگر چه شاه و دولت سعی کردند از خانوادههای شهدا و رؤسای دانشگاه تهران و دانشکده فنی دلجویی کنند، ولی ترفیع درجه عاملان واقعه ۱۶ آذر و پرداخت پاداش نقدی به سربازان و درجه داران حمله کننده به دانشگاه در فاصله کمی پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحی شده دولت کوتاه شاه برای سرکوبی جنبش دانشجویی داشت.
وحدت دانشجویی
پیدایش جنبش دانشجویان ایرانی خارج از کشور، ارتباطی تنگاتنگ با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتوری خشنی به دنبال داشت که اوضاع ایران را یکباره در تاریکی فرو برد. پس از واقعه ۱۶ آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پی داشت، بیشتر فعالیتهای سیاسی به خارج از کشور انتقال یافت.
در این وضعیت، دانشجویان زمینههای جنبش سیاسی و انقلابی خود را فراهم کردند، ولی چون این حرکتها خودجوش بود، نظم و هماهنگی منسجمی نداشت.
از این رو، عمده فعالیتها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتی، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه برای جلوگیری از اتلاف نیرو و برای ایجاد هماهنگیهای بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجهگیری به گردهمایی اعضای این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در ۱۳۳۹ شد.
نظر شما