شناسهٔ خبر: 51183783 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

جنگ ادراکی-شناختی علیه دولت سیزدهم

اعتراضات آرام و معقول مردم اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری این امید را در کشور ایجاد کرد که بعد از اتفاقات ناگوار آبان ۹۸، بتوان الگویی از اعتراض قانونی را معرفی کرد که از آشوبگری‌های کور و بی‌منطق سیاسی جدا باشند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، سیدمهدی ناظمی مدرس دانشگاه در روزنامه ایران نوشت: اعتراضات آرام و معقول مردم اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری این امید را در کشور ایجاد کرد که بعد از اتفاقات ناگوار آبان ۹۸، بتوان الگویی از اعتراض قانونی را معرفی کرد که از آشوبگری‌های کور و بی‌منطق سیاسی جدا باشند، اما درست و همزمان با این اعتراضات قانونی، رژیم رسانه‌ای وابسته به غرب، با عملیات روانی تلاش کرد که این اعتراضات را به سمت همان آشوبگری‌های کور سوق دهد و آسیب‌های پیش‌بینی‌ناپذیر چنین حرکاتی را تکرار کند. کنار هم قرار گرفتن آن شیرینی و این تلخی، ایجاب می‌کند درباره نسبت دولت جدید و شرایط رسانه، تأملاتی داشته باشیم.

جنگ شناختی جبهه مشترک شامل برخی مخالفان سیاسی دولت و اپوزیسیون (که طبعاً این اشتراک به خاطر ناآگاهی برخی مخالفان از ماهیت دشمن رخ داده است) همیشه و به طور مستقیم درباره دولت نیست، اما دال‌های طراحی شده این جنگ رسانه‌ای که گاهی مجلس، رهبری، نهادهای انقلابی و... را هدف می‌گیرد، جز تخریب تام و تمام دولت و کل جریان انقلابی، کارکردی ندارند. برخلاف آنچه بدواً به نظر می‌رسد، این طراحی‌ها ابداً خام و ساده نیستند، بلکه بسیار سنجیده و دقیق انتخاب می‌شوند تا بتوانند در کنار هم تکمیل‌کننده یک پازل باشند و حتی جایی که داده‌ای برای تحریف و طراحی دال‌های مخرب نباشد، براحتی از جعل داده استفاده می‌کنند. نمونه‌های فراوانی وجود دارد از هجمه‌هایی که هر چند از منظری واقع‌گرا براحتی رد می‌شوند، اما بلافاصله در جنگ روانی یکی از خانه‌های خالی پازل را پر کرده و دستمایه تقویت روند جنگ رسانه‌ای موجود می‌شوند. پیش از این نیز بارها دیده‌ایم که خبر دروغ یا تحریف‌شده‌ای را منتشر می‌کردند و سپس حتی بعد از پس گرفتن و عذرخواهی، این اخبار به عنوان یکی از دلالت‌های مهم ژانرسازی علیه انقلاب مورد استفاده ماشین جنگ شناختی-روانی دشمنان و بازوهای داخلی آن قرار می‌گرفت.

هدف نهایی، معرفی اهالی گفتمان انقلاب به مثابه «مجموعه‌ای فاقد هر نوع عقلانیت، اخلاق، صداقت و کارآمدی» است و اینکه «هیچ نوع امکانی برای اصلاح این کشور وجود ندارد.» از این انگاره مسموم، کارکردهای خطرناک زیادی بازتولید می‌شود که «تشویق به مهاجرت نخبگان» فقط یکی از آنهاست.

پس در واقع اهمیت جنگ شناختی که طی چند ماه اخیر و با بازسازی مجدد گروه‌های رقیب شدت گرفته است، در مسأله «قدرت سیاسی» نیست، بلکه اینجاست که خواه‌ناخواه، سرمایه‌های اجتماعی و همبستگی ملی را که مقدمه واجب برای هر نوع حل مشکل هستند، نابود می‌کند. با نابود کردن سرمایه‌های اجتماعی و از بین رفتن هر نوع امید به آینده، چنین برداشت می‌کنند که کشور مهیای تسلیم در برابر غرب خواهد شد، البته که واقعیت این است که کشور در چنان شرایطی دچار یک نابودی تمام‌عیار تاریخی خواهد شد.

در واقع بازی شناختی-روانی غرب، به دنبال کور کردن کلیه امیدهای کشور است و این کور کردن، هیچ سرمایه‌ای را برای ایران در هیچ زمانی باقی نخواهد گذارد.

این جنگ شناختی، نقطه قوت خود را در طرح و بحران‌سازی مسائل اجتماعی (جمعیت، خانواده، ازدواج و...) می‌یابد و تلاش دارد الگوهای زندگی لیبرالیستی را -با توجه به بستر روانی آماده برای پذیرش آن در کلانشهرها- به عنوان الگویی علمی و جهانشمول معرفی کند.

از این رو، اگر اصحاب گفتمان انقلاب تصور می‌کنند راه‌حل مشکلات، صرفاً توجه به برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و سیاسی است و لابد رسانه منعکس کننده آن واقعیت‌ها و اگر راهبردهای پخته رسانه‌ای را در «محوریت عملکرد» خود نبینند، بزودی دچار بحرانی فراگیر به خاطر از دست دادن سرمایه‌های اجتماعی و اعتماد عمومی خواهند شد. با از دست رفتن سرمایه‌های اجتماعی، هیچ برنامه‌ای به موفقیت نخواهد رسید و فرصت‌های حل مشکل از بین خواهند رفت. همین غفلت است که سبب شده است برخی رسانه‌ها، همچنان و علی‌الدوام در حال تولید محتواهای ناامیدکننده اجتماعی و در عین حال از نظر اتقان، ضعیف و سست، هر چند عامه‌پسند باشند.

انتهای پیام/

نظر شما