شناسهٔ خبر: 51182941 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

باهنر: تعارضی میان تحزب و ولایت‌مداری وجود ندارد/ انتخابات حزبی به کمک شورای نگهبان می‌آید

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه اگر انتخابات حزبی باشد، حزب اتفاقا به کمک شورای نگهبان هم می‌آید گفت: برخی می‌گویند در نظام ولایی، حزب معنا ندارد که من این دیدگاه را اصلا قبول ندارم.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، روزنامه شرق گفت‌وگویی تفصیلی با محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و نماینده هفت دوره مجلس شورای اسلامی انجام داده است که بخش‌های مهم آن در ادامه می‌آید.

 

احزاب باید مدیران عالی سیاست تربیت کنند

- احزاب باید مدیران عالی سیاست تربیت کنند. صریح می‌گویم که نه در دانشگاه و نه در حوزه نیروی سیاسی تربیت نمی‌شود و صرفا محل تربیت نیروی قوی سیاسی احزاب است.

- در بسیاری از کشورهای دموکراتیک از دبستان و دبیرستان دنبال نیروهای مستعد سیاسی می‌گردند و آنها را آموزش حزبی می‌دهند؛ مانند تیم‌های فوتبال درجه یک جهانی که حتی از کودکستان بازیکنان آینده خود را انتخاب می‌کنند و با کار بر روی آنها وقتی نیرویشان به ۱۹-۲۰ سالگی رسید، از یک پدیده درخشان در ورزش فوتبال رونمایی می‌کنند. سیاست هم همین است و احزاب باید از کودکی روی افراد مستعد کار کنند.

۸۰ درصد انرژی احزاب موقع انتخابات صرف حل‌وفصل اختلافات می‌شود

- اکنون حدود ۴۰ حزب اصولگرا و ۳۴ حزب اصلاح‌طلب داریم. یکی از مشکلات همه این احزاب این است که وقتی به انتخابات نزدیک می‌شوند، حدود ۸۰ درصد انرژی‌شان صرف حل‌وفصل اختلافات درونی‌شان می‌شود.

- هم اصلاح‌طلبان این مشکل را دارند، هم اصولگرایان. اینکه می‌گوییم سه، چهار حزب فراگیر و بزرگ وجود داشته باشند، برای این است که این ائتلاف‌های ژله‌ای و شناور پاسخ‌گو نبوده و نیستند. چند حزب می‌آیند و یک ائتلاف نیم‌بندِ مقطعی می‌کنند و بعد از انتخابات هم همه‌چیز تمام می‌شود و باز هم نقطه سر سطر.

- اینکه کار حزبی واقعی نیست. اگر سه، چهار حزب بزرگِ چارچوب‌دار وجود داشته باشند، ساختار حزب معلوم می‌شود. حالا اگر یک حزب جدید یا کوچک خواست در این حزب بزرگ ادغام شود، می‌داند باید چه اصولی را رعایت کند و دیگر ساز خودش را نمی‌زند.

 

تعارضی میان تحزب و ولایت‌مداری وجود ندارد

- برخی می‌گویند در نظام ولایی، حزب معنا ندارد که من این دیدگاه را اصلا قبول ندارم. در همان کشورهای دموکراتیک هم که احزابی قدرتمند ایفای نقش می‌کنند، مقامات حقیقی و حقوقی‌ای وجود دارند که سیاست‌های کلی حکومت را تعیین می‌کنند؛ احزاب هم موظف‌اند در چارچوب همان سیاست‌ها کار کنند.

- در آمریکا اگر فردی بیاید و بگوید من یک کمونیست تمام‌عیار هستم، آن‌چنان لوله‌اش می‌کنند که تا هفت‌ نسل بعد از او هم کسی نتواند سر بلند کند. در آمریکا هم سیاست‌های کلی ۱۰ساله تعیین می‌شود و احزاب نمی‌توانند خارج از آن سیاست‌ها فعالیت کنند. در کشور خودمان هم قانون اساسی در اصل ۱۱۰ صراحت دارد که یکی از وظایف رهبری، تعیین سیاست‌های کلی نظام است. من حتی به اصلی که اختیار رهبری را مطلقه معرفی کرده است نیز اشاره نکردم و بر اساس همین اصل ۱۱۰ می‌گویم که رهبری سیاست‌های کلی را تعیین می‌کند. پس تمام نهادها، قوا و البته احزاب باید در چارچوب این سیاست‌ها کار کنند. پس در نظام ولایی که قانون اساسی هم بر مبنای اصول اسلامی است، تعارضی میان تحزب و ولایت‌مداری وجود ندارد.

اینکه فیلتری جز رأی مردم در انتخابات وجود نداشته باشد نگاهی افراطی است

- از یک طرف حق با مردم است که هر‌کسی را که می‌خواهند انتخاب کنند، اما از آن ‌سو گفتیم که ژنرال‌ها باید وارد انتخابات شوند و نمی‌شود یک گروهبان بیاید و بخواهد نماینده مجلس یا رئیس‌جمهور شود.

- عده‌ای می‌گویند که این حق مردم است که خودشان بگویند این فرد را می‌خواهیم یا نه و هیچ نهادی نباید مانع اجرای این حق شود و نباید هیچ فیلتری جز رأی مردم وجود داشته باشد. من این نگاه را افراطی می‌دانم. قانون اساسی صراحت دارد که شورای نگهبان صلاحیت‌ها را بررسی کند.

در بسیاری از نظام‌های دموکراتیک دنیا فیلترهایی وجود دارد

- در بسیاری از نظام‌های دموکراتیک دنیا هم فیلترهایی وجود دارد. اگر فردی در آمریکا بگوید من از مواضع کمونیستی دفاع می‌کنم، شاید نگویند صلاحیت تو رد می‌شود، اما حتما با او کاری می‌کنند که از گردونه رقابت بیرون برود؛ مثلا می‌آیند یک پرونده مالیاتی از پدربزرگش پیدا می‌کنند و همان سوژه‌ای برای کنارزدن او می‌شود.

- از سوی دیگر واقعیت این است که بسیاری از ویژگی‌هایی که در قانون برای نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری یا نمایندگی مجلس ذکر شده است، کافی نیست؛ مثلا کفایت نمی‌کند که نامزد انتخابات مسلمان، پایبند به قانون اساسی و دارای عدم سوءپیشینه باشد و لازم است افرادی وارد انتخابات شوند که حکمرانی خوب را بلد بوده و تا درجه سرهنگی در عالم سیاست پیش رفته باشند.

انتخابات حزبی به کمک شورای نگهبان می‌آید

- اگر انتخابات حزبی باشد، حزب اتفاقا به کمک شورای نگهبان هم می‌آید؛ زیرا بسیاری از افراد در حزب کنار گذاشته می‌شوند.

- علاوه بر این، در انتخابات حزبی، احزاب می‌توانند وارد رایزنی و تعامل با شورای نگهبان شوند و بروند و بگویند ما این فرد یا افراد را می‌خواهیم معرفی کنیم، آیا اینها مشکلی دارند؟ تأیید می‌شوند یا نه؟ می‌توانیم روی آنها حساب کنیم یا خیر؟ در بسیاری از کشورها هم دادگاه قانون اساسی همین کارکرد را دارد و صلاحیت‌ها را بررسی می‌کند.

‌معیارهای نظارتی روشن شود

- شورای نگهبان باید ضابطه‌مند و شفاف عمل کند. بوده‌اند کسانی که در یک دوره تأیید صلاحیت شده‌اند، اما در دوره بعد صلاحیتشان رد شده است. به شورای نگهبان گفته‌ایم چه شد که این فرد که تأیید صلاحیت شده بود، صلاحیتش مورد تأیید قرار نگرفت و گفته‌اند که اعضای شورا عوض شده است.

- شورای نگهبان باید حدود و ثغوری تعیین کرده و شفاف مشخص کند که معیارهای نظارتی چیست تا هر فردی قبل از اینکه پرونده‌اش به شورای نگهبان برود، خود را بسنجد که وزن لازم را دارم یا خیر؟ من هم معتقدم نظارت باید ضابطه‌مند باشد و فقط به اراده اعضای شورای نگهبان متصل نباشد.

- نوشتن آیین‌نامه از سوی خود شورای نگهبان راحت‌تر است. اگر مجلس قانون بنویسد، شورای نگهبان رد می‌کند؛ زیرا می‌گوید مجلس نمی‌تواند حقوق شورای نگهبان را محدود کند که البته منطقی هم می‌گوید.

- بنابراین بهتر است خود شورای نگهبان آیین‌نامه‌ای بنویسد و معیارها را مشخص کند و برای محکم‌ترشدنش نیز آن آیین‌نامه را به عرض مقام معظم رهبری برساند تا تبدیل به سیاست ابلاغی شود.

انتهای پیام/

نظر شما