شناسهٔ خبر: 50559517 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنو | لینک خبر

آیا روس‌ها مانع از بهره برداریِ گاز توسط ایران در «دریای خزر» شده اند؟

بازی «روسیه» با جایگاه گازیِ «ایران»

کشف این میدان گازی، عملاً به معنی تغییرِ زمین بازی در روابط میان ایران و اروپا است که می‌تواند ایران را به سطحی از مشارکت اقتصادی با اروپا ارتقا بدهد که در عمل موجب می‌شود ایران «تحریم ناپذیر» شود.

صاحب‌خبر -

بازی «روسیه» با جایگاه گازیِ «ایران»

روزنو :«اردشیر دادرس»، «رئیس انجمن صنفی سی ان جی ایران»، می‌گوید روسیه مانع از استخراج گازِ ایران از ۸ میدان گازی در دریای خزر شده تا جایگاه خود را به عنوان بزرگ‌ترین دارنده گاز در جهان حفظ کند. به این ترتیب، به نظر می‌رسد روس‌ها یک بار دیگر با فریبکاری به منافع ایران ضربه زده اند. اما ماجرا از کجا شروع شده و به کجا ختم می‌شود؟

شواهدی تازی از رقابت گازی میان ایران و روسیه حالا هویدا شده است. «رئیس انجمن صنفی سی ان جی» ایران می‌گوید طبق معاهده و توافق ایران و روسیه، تا زمانی که تراز گاز ایران مثبت است و تولید به نسبت مصرف داخلی ایران جواب گو است، ایران حق استخراج از ۸ میدان گازی خود در دریای خزر را ندارد.

«اردشیر دادرس»، به ایلنا گفته که در حال حاضر روسیه ۱۸.۱ درصد از ذخایر گاز دنیا را دارد و این میزان در مورد ایران، ۱۷.۹ درصد است. به گفته این مقام صنفی، اگر ایران از دریای خزر هم گاز استخراج کند، این رقم به ۱۸.۲ درصد رسیده و ایران از نظر منابع گازی، در مقام بالاتری از روسیه قرار می‌گیرد. به گفته دادرس، طبق توافق‌هایی که قبلا با روسیه صورت گرفته نباید چنین شود و روسیه همچنان باید در صدر باشد.

اما ظاهراً این اولین باری نیست که روس‌ها منافع ایران در زمینه صادرات گاز را قربانی می‌کنند و پیش از این هم از پشت به ایران خنجر زده اند. اما این ماجرا از کجا شروع شده و به کجا ختم می‌شود؟

وقتی «گاز» از نفس می‌افتد

نفت، تا همین یک یا دو دهه پیش، آن قدر مهم بود که در سال ۱۹۹۱ میلادی و در پی حمله صدام حسین به کویت، یکی از بزرگ‌ترین لشکرکشی‌های نظامی در دنیای مدرن، به رهبری آمریکا و علیه عراقِ بعثی، شکل گرفت تا جریان ورود نفت به اقتصاد جهانی دستخوش آسیب نشود.

با این همه، نفت حالا جایگاه خود را به عنوان اصلی‌ترین منبع انرژی فسیلی از دست داده و برخی پیش بینی‌های اقتصادی نشان می‌دهند که تا حداکثر ۲۰ سال دیگر، نفت دیگر جایی به عنوان یک منبع انرژی در جهان نخواهد داشت و هر چه هست، تولید محصولات جانبی از نفت است و بس.

اما این ادعا، برای کشور‌های نفتی بسیار گران تمام می‌شود و ظاهراً به همین دلیل است که رقابت‌ها برای کنار گذاشتن نفت از اقتصاد در کشور‌های نفتی کلید خورده است: عربستان سعودی شروع به سرمایه گذاری در حوزه انرژی‌های نو کرده؛ قطری‌ها از «اوپک» خارج شده اند تا صرفاً روی صادرات گاز تمرکز کنند و حتی عراق هم به دنبال تنوع بخشی به حوزه‌های غیرنفتی در اقتصاد این کشور است.

نمونه قطر جالب توجه است. این کشور، در سال ۲۰۱۹ میلادی و پس از حدود ۳۸ سال عضویت در «اوپک» و با وجود دارا بودن حدود ۲۵ میلیارد بشکه نفت قابل استحصال، اعلام کرد که ترجیح می‌دهد بر صادرات گاز تکیه کند.

اما این روند صرفاً محدود به قطر هم نمی‌شود. اکوادور و اندونزی که میزان استخراج و فروش نفت کمتری در مقایسه با کشور‌هایی همچون عربستان یا عراق دارند نیز از «اوپک» خارج شده اند، چرا که می‌دانند این سازمان دیگر جایی در آینده اقتصاد انرژی در جهان نخواهد داشت.

«اوپکِ گازی»: وقتی ایران از پیشنهاد خودش جا ماند

با این همه، ایران حتی بسیار پیش از دیگر کشور‌های نفتی، به فکر تنوع بخشیدن به فرصت‌های درآمدزاییِ خود از انرژی فسیلی بود. در واقع، زمانی که ایران به فکر توسعه صادرات گاز افتاده بود، کشور‌های رقیب (قطر، ترکمنستان و...) اساساً چنین طرح‌هایی نداشتند و البته، در آن زمان ایران در تحریم نفتی هم نبود که ناچار باشد نفت را خواه ناخواه کنار بگذارد.

ماجرا از این قرار است که در سال ۲۰۰۱ میلادی و در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی در ایران، ایده تشکیل یک «اوپکِ گازی» به میان آمد که اتفاقاً، ایران مبدع آن بود و قرار بود ایران و روسیه نقشی اساسی در پیش برد این ایده داشته باشند. در واقع، دارندگان گاز داشتند تلاش می‌کردند داستان انحصار در تولید نفت را که پیش‌تر با «اوپک» تجربه شده بود، حالا با گاز تجربه کنند.

«مجمع کشور‌های صادرکننده گاز» (GECF) در سال ۲۰۰۸ میلادی و در زمانی که محمود احمدی نژاد رییس جمهور ایران بود، آغاز به کار کرد و ایران، با وجود پیشتازی در طرحِ ایده، نتوانست قدرت چانه زنیِ بالایی در این سازمان به دست بیاورد.

این سازمان امروز ۱۹ عضو دارد و در مجموع، بیش از ۷۰ درصد از ذخایر گاز متعارف در جهان را به خود اختصاص داده است، اما حالا این روسیه است که دست بالا را در این سازمان دارد و شواهد جدید نشان می‌دهند که این کشور، در حال ضربه زدن به منافع ایران در زمینه صادرات گاز، حتی از طریق همین سازمان است.

روسیه چگونه به منافع ایران در صادرات گاز ضربه زد؟

اما اگر بخواهیم جزئیات تضاد منافع میان ایران و روسیه در بحث صادرات گاز را بیشتر بکاویم، حس «ملی گرایی ایرانی» احتمالاً حتی بیش از این‌ها هم جریحه دار می‌شود. اما چگونه؟

برای کسانی که دستی بر آتش اقتصاد و روابط بین الملل دارند، واضح است که تحریم‌ها مانع از آن شده اند که ایران بتواند بر خلاف روسیه و قطر (دیگر قدرت‌های گازی در جهان)، به یک صادرکننده گاز بدل شود. در واقع، ایران اکنون تنها برای مصرف داخلی خود گاز طبیعی تولید می‌کند و میزان صادرات گاز از مبدا ایران، بی اندازه ناچیز است.

در این میان، داده‌هایی از برخی نشریات خارجی نشان می‌دهند که ایران برای گرفتن همین سهمِ ناچیز خود از سبد صادرات گاز در جهان، حتی مجبور به پرداخت باج به روسیه هم شده است: سهم ایران از «دریای خزر» کاهش پیدا کرده و روسیه متولی فروش و قیمت گذاریِ گاز صادراتیِ ایران به اروپا شده است. (این البته ادعای رسانه‌های خارجی است و «فرارو» تنها به ذکر آن می‌پردازد.)

ماجرا از کشف «میدان گازی چالوس» شروع شد. چندی پیش اعلام شد که یک میدان گازی بسیار بزرگ در شمال ایران و در حاشیه دریای خزر کشف شده که حدود یک چهارم میدان «پارس جنوبی» گاز طبیعیِ قابل استحصال دارد. این در حالی است که «پارس جنوبی» به نوبه خود یکی از بزرگ‌ترین میادین گازی در جهان است.

اما کشف این میدان گازی، عملاً به معنی تغییرِ زمین بازی در روابط میان ایران و اروپا است که می‌تواند ایران را به سطحی از مشارکت اقتصادی با اروپا ارتقا بدهد که در عمل موجب می‌شود ایران «تحریم ناپذیر» شود.

وب سایت معروف «اویل پرایس»، چندی قبل در مقاله‌ای به قلم «سایمون واتکینز» به بررسی تغییرات ژئوپلیتیک ناشی از اکتشاف این میدان گازی جدید در ایران پرداخته و گزارش کرده بود که ایران با این میدانِ گازی جدید، توان تامین ۲۰ درصد از گاز اروپا را دارد و اینکه این امر می‌تواند تهدیدی ژئوپلیتیک برای نقش مسلط روسیه در بازار گاز اروپا باشد.

در این گزارش آمده بود که روسیه بسیار نگران آن است که ایران انحصار صادرات گازِ این کشور به اروپا را از بین ببرد. روسیه، اصلی‌ترین تامین کننده گاز در اروپا است و در سال ۲۰۱۷ میلادی، حدود ۳۹ درصد از گازِ وارداتی کشور‌های اروپایی توسط روسیه تامین می‌شد.

این در حالی است که برای برخی کشورهایِ قاره سبز، روسیه تنها منبع گاز بوده و هست. مثلاً، کشور‌هایی همچون فنلاند و استونی، ۱۰۰ درصد از گاز وارداتی خود را از روسیه می‌خرند. این نسبت برای اقتصاد‌های سنگین وزنی همچون اقتصاد آلمان هم به حدود ۵۰ تا ۷۵ درصد می‌رسد.

به این ترتیب، روسیه همواره چماقی بالای سر اروپایی‌ها نگه داشته که می‌تواند آن را در موقع لزوم (به هنگام اختلافات سیاسی) روی سر اروپایی‌ها فرود بیاورد. اروپایی‌ها هم این را می‌دانند و به دنبال متنوع کردن منابع تامین گاز خود هستند. اما روسیه هم بیکار ننشسته و تقریباً همه رقبای خود را از میدان به در می‌کند. ایران، ظاهراً جدیدترینِ این رقبا است.

معامله بر سر «دریای خزر»؟

اما ماجرا حتی عمیق‌تر از این‌ها است. آنچنان که گزارش «اویل پرایس» نشان می‌دهد، روسیه تصمیم گرفته که خزر دوباره به عنوان «دریا» تعیین شود نه «دریاچه»، موضوعی که به طور اساسی تقسیم درآمد حاصل از این حوزه را در میان شرکا تغییر می‌دهد. بر اساسِ این گزارش، این موضوع در قرارداد ۲۰ ساله میان ایران و روسیه هم گنجانده شده است.

در این روند، سهم ایران از تقسیم ۵۰-۵۰ که با «اتحاد جماهیر شوروی» در توافق اولیه منعقد شده در سال ۱۹۲۱ میلادی برخوردار بود، به شدت کاهش پیدا کرده و به ۱۱.۸ درصد رسیده است. این بدان معناست که ایران دست کم ۳.۲ تریلیون دلار درآمد خود را از محصولات انرژی در سرتاسر دارایی‌های مشترک منابع دریای خزر در آینده از دست خواهد داد.

«اویل پرایس» مدعی است دلیلِ این که ایران این تصمیم را درباره سهم خود از غنایم دریای خزر پذیرفته، توافقنامه راهبردی میان ایران با چین و روسیه است که به عنوان مثال، حتی اجازه می‌دهد هواپیما‌ها و کشتی‌های روسی و چینی از سایت‌های دو منظوره در سراسر ایران استفاده کنند.

به ادعای «اویل پرایس» یکی از عناصر کلیدی توافقنامه ۲۰ ساله میان ایران و روسیه (که مفاد آن را کسی نمی‌داند) این است که روسیه عملاً بر اینکه گاز ایران در کجا و به چه قیمتی فروخته شود، کنترل خواهد داشت.

در واقع، برای روسیه همیشه مهم بوده که اطمینان حاصل کند گاز ایران به اروپا سرازیر نشود و در نتیجه موقعیت استراتژیک روسیه را در این زمینه تضعیف نکند. به عبارت ساده، ظاهراً ایران بر سرِ کاهش سهم خود از «دریای خزر» کوتاه آمده و در مقابل، از روسیه تضمین گرفته که بتواند به اروپا گاز صادر کند.

به این ترتیب، روسیه از ۳ سمت سود برده است: هم با ایران یک قرارداد استراتژیک امضا کرده که اجازه همکاری‌های نظامی وسیع را به این کشور می‌دهد؛ هم سهم ایران از منابع «دریای خزر» را کاهش داده و هم همزمان خیالش از بابت صادرات گاز ایران به اروپا راحت شده، چرا که خودش متولی این موضوع شده است. حالا، اما به نظر می‌رسد که روس‌ها بر سرِ صادرات گاز ایران به اروپا هم سنگ اندازی می‌کنند و در واقع، بار دیگر به ایران پشت کرده اند.