شناسهٔ خبر: 50159539 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

۸ ربیع الاول،۲۳ مهر ۱۴۰۰

سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) تسلیت باد

امام حسن عسکری (ع) در سن ۲۸ سالگی و پس از شش سال امامت در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری در شهر سامرا و به دست معتمد عباسی به شهادت رسید.

صاحب‌خبر -

مفدا یاسوج- چکیده: مشهورترین لقب وی، عسکری است که به اقامت اجباری‌اش در سامرا اشاره دارد. او در سامرا تحت مراقبت حکومت قرار داشت و برای فعالیت‌های خود با محدودیت روبه‌رو بود. امام عسکری(ع) از طریق نمایندگان خود و نیز از راه نامه‌نگاری با شیعیان ارتباط داشت. عثمان بن سعید، نخستین نایب خاص امام زمان(عج)، از نمایندگان خاص وی نیز به شمار می‌رفت.

امام حسن عسکری(ع) در ۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰ق، در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و در کنار مرقد پدرش دفن شد. مدفن آن دو به حرم عسکریین مشهور است و از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق به شمار می‌آید.

احادیثی از امام عسکری(ع) در موضوعات تفسیر قرآن، اخلاق، فقه، امور اعتقادی، ادعیه و زیارت روایت شده است.

امام حسن عسکری(ع):

ابومحمد حسن بن علی عسکری علیهما السّلام (۲۳۱ یا ۲۳۲ - ۲۶۰ ه. ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان فرزند امام هادی علیه السلام است که در سال ۲۳۲ هجری در مدینه چشم به جهان گشود و پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۵۴ به امامت رسیدند.

دوران امامت امام حسن عسکری(ع)

با شهادت امام هادی علیه السّلام در سال ۲۵۴، امام عسکری علیه السّلام به سمت امامت شیعیان اثنی عشری منصوب گردید. امام هادی (علیه السلام) در وصف فرزند خویش می‌فرمایند: «فرزندم ابومحمد اصیل‌ترین چهره‌ی خاندان نبوی و استوارترین حجت است. او بزرگ فرزندانم و جانشین من است و امامت و احکام آن به سوی او باز می گردد»

سال‌های امامت ایشان در شهر سامرا و غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد. به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها به وسیله وکیلان خاص آن حضرت بود.

چگونگی شهادت امام حسن عسگری (ع)

معتمد در ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری قمری بوسیله یکی از نزدیکانش امام حسن عسکری (ع) را با زهر مسموم نمود. امام در اثر آن، چند روز در بستر بیماری قرار گرفتند و در این ایام معتمد پیوسته پزشکان درباری را بر بالین امام می‌فرستاد تا آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که حضرت از بیماری طبیعی رنج می‌برد.

از طرفی ضمن مداوای حضرت و کسب وجهه عمومی اوضاع و شرایط را زیر نظر بگیرند و رفت و آمدها را به کنترل در بیاورند اگر صحنه مشکوکی در رابطه با جانشینی و امامت پس از امام حسن (ع) دیدند آن را گزارش کنند.

مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از قول اسماعیل بن علی - معروف به ابوسهل نوبختی حکایت میکنند: در آن روزهایی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد به ملاقات و دیدار حضرت رفتم پس از آن که لحظه‌ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می‌نگریستم.

ناگاه دیدم حضرت، خادم خود را (که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود:‌ای عقید! مقداری آب به همراه داروی مصطکی - بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. 

موقعی که حضرت ظرف آب را با دست‌های مبارک خود گرفت، لرزه و رعشه بر دست‌های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان‌های حضرت می‌خورد و نمی‌توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود:‌ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می‌بینی که در حال سجده و عبادت می‌باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت:، چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است، بر او سلام کردم، آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‌فرماید شما نزد او بروید.

در همین لحظه، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش برد ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندان هایش گشاده است.

نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود:‌ای سید اهل‌بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‌روم. آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. 

آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می‌خواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حوله‌ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد و، چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‌خداص و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.

بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری (ع) هاله ای از غم و بهت زدگی فضای سامرا را فرا گرفت و از هر سوی صدای ناله و گریه برخاست. مردم آماده سوگواری و تشییع جنازه آن حضرت شدند.

س از آنکه امام چشم از جهان فرو می بندد، معتمد دستور می دهد خانه او را بازرسی کنند و کنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمی دانست خداوند خود رساننده فرمان و کار خویش است و امام منتظر بیشتر از پنج سال است که به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفی شده است و برگزیدگان شیعه با وی بیعت کرده اند.

احمد بن عبید الله در روایتی این صحنه را چنین وصف کرده است:

وقتی امام عسکری علیه السّلام رحلت کرد، صدای شیون و فریاد همه جا را فرا گرفت. مردم فریاد می‌زدند: ابن الرضا رحلت کرد. آنگاه برای تدفین آماده شدند، بازار به حال تعطیل درآمد. پدر من (وزیر معتمد عباسی)، بنی هاشم، شخصیتهای نظامی و قضایی و منشیان و مردم به سوی جنازه هجوم آوردند، آن روز در سامرا قیامتی برپا بود.

امام حسن عسکری علیه السلام در آخرین وصیت خود بر دو بینش بسیار مهم تأکید کردند:

تأکید بر شناخت غیبت و گرفتن بیعت برای ولی اللَّه اعظم امام منتظر (عج). 
تحکیم شالوده های مرجعیت دینی.


آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، در کنار مزار پدر بزرگوارش، به خاک سپردند که تا امروز نیز زیارتگاه مسلمانان است.

نظر شما