به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ مطالعات نشان میدهد زمانی که افراد به داستانی گوش میدهند، ناخودآگاه ضربان قلبشان هم با راوی داستان و هم با همدیگر یکی میشود. در واقع یافتههای این پژوهش حاکی است که عملکردهای بدن مثل ضربان قلب یا تنفس افرادی که در حال انجام یک تجربه مشترک هستند، اغلب با هم همگام میشود.
کارشناسان موسسه مغز پاریس دریافتند حتی زمانی که مردم به تنهایی هم به یک داستان گوش میدهند -به شرطی که توجه کافی داشته باشند- پدیده مشابهی رخ خواهد داد. این یافته راهگشای خوبی در زمینه آزمایش بیمارستانی برای بالا بردن سطح هوشیاری بیماران کمایی خواهد بود.
محققان این پروژه میگویند: شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد مردم در شرایط یکسان شرایط فیزیولوژی خود را با یکدیگر هماهنگ میکنند. معمولا اینطور فرض میشود که همه ما در تعامل با هم هستیم، اما یافتههای این مطالعه حاکی است که این پدیده بسیار گستردهتر است و به سادگی، گوش دادن به یک داستان موجب ایجاد نوسانات مشابهی در ضربان قلب افراد میشود. این پدیده یک عملکرد شناختی است که ضربان قلب انسان را بالا یا پایین میبرد.
آنها میافزایند: این پدیده در اثر برانگیخته شدن احساسات افراد نیست، بلکه در اثر توجه کردن و تفکر در مورد آن چیزی است که در داستان اتفاق میافتد. در واقع در این حالت قلب دارد به سیگنالهای مغزی پاسخ میدهد.
۴ آزمایش مختلف
محققان در مطالعه خود چهار آزمایش انجام دادند که در همه آنها ضربان قلب داوطلبان در هنگام شنیدن یا تماشای یک داستان صوتی یا تصویری با کمک الکتروکاردیوگرام ردیابی شد. در بخش اول آزمایش، ۲۷ بزرگسال به گلچین ۱۶ دقیقهای از ماجراجویی علمی- تخیلی ژول ورن در سال ۱۸۷۰ یعنی «۲۰ هزار فرسنگ زیر دریا» گوش دادند. در این بخش از کتاب، گزارش هیولای ناشناختهای روایت میشود که کشتیها را نابود میکند. تیم تحقیقاتی با کمک دستگاه نوار قلبی دریافتند که ضربان قلب افراد بر اساس آنچه در داستان اتفاق میافتد، تغییر میکند و اکثر آنها افزایش و کاهش ضربات قلب را در همان نقاط داستان تجربه میکنند.
در آزمایش بعدی، پنج ویدئوی آموزشی برای این افراد گذاشته شد که برخلاف گزیده کتاب صوتی، هیچ گونه تنوع احساسی نداشت و به تیم اجازه داد متوجه شوند که تعامل احساسی با داستان نقشی در هماهنگسازی ضربان قلب ندارد.
با پخش کلیپهایی برای 27 دانشجوی کالج سیتی در نیویورک، محققان بار دیگر دریافتند که ضربان قلب این افراد هنگام تماشای فیلم، نوسانات مشابهی دارند. سپس کلیپها دوباره پخش شدند، اما این بار از شرکتکنندگان خواسته شد تا ویدئوها را در حال شمارش معکوس از هزار تا ۸۰۰ تماشا کنند. این امر به دلیل کم شدن توجه افراد، باعث کاهش همگامسازی ضربان قلب آنها شد و نشان داد که توجه به یک موضوع یکسان نقش مهمی در رخ دادن این پدیده دارد.
در آزمایش سوم، از ۲۱ بزرگسال خواسته شد تا بخشهایی از مجموعه داستانهای کوتاه کودکان به خاطر بیاورند؛ برخی از این افراد داستانها را با دقت گوش داده بودند و برخی از آنها توسط محققان در حین گوش دادن حواسشان پرت شده بود. این آزمایش نشان داد که هر چه ضربان قلب داوطلبان با روایت بیشتر هماهنگ باشد، احتمال اینکه جزئیات بیشتری را با دقت بالا به یاد بیاورند بیشتر است.
محققان در آخرین آزمایش خود 19 بیمار مبتلا به اختلالات هوشیاری، مانند بیماران در کما -یا کسانی که فقط زندگی نباتی دارند- را انتخاب و آنها را با 24 فرد سالم کنترل کردند. مانند آزمون قبلی، برای هر فرد یک داستان صوتی کودکانه پخش شد. همانطور که پیشبینی میشد، میزان همگامسازی ضربان قلب بیماران کمتر از افراد سالمی بود که قادر به دنبال کردن داستان بودند، اما نکته جالب اینجاست که برخی از بیمارانی که سطوح بالاتری از همگامسازی را نشان میدادند، تا حدودی هوشیاری خود را به دست آوردند؛ حتی در مورد کسی که ۶ ماه در کما بود.
محققان ادعا میکنند که با انجام این آزمایشها میتوان به راحتی وضعیت هوشیاری بیماران را ارزیابی و سطح آن را بالا ببرند. این روش به تجهیزات زیادی نیاز ندارد و حتی میتوان آن را در آمبولانس در مسیر بیمارستان برای بیماری که تازه به کما رفته انجام داد.
آنها معتقدند که چنین تحقیقاتی برای درک موضوعاتی مانند ارتباط مغز و بدن و ذهن آگاهی بسیار مهم است.
نظر شما