در این میان اما این تغییرات بیش از هر کس بر راشدالغنوشی گران آمده است. او که رئیسپارلمان و رهبر حزب النهضه (حزب اکثریت در مجلس تونس) است اکنون بیش از هر زمانی زیر فشار است. گویی گمانهزنیها درباره مرگ سیاسی النهضه و پایان تحزب به سبک جریانهای اسلامگرای پیشین بر او سخت گران آمده است. از آنطرف سعید معتقد است از ظرفیتهای قانون اساسی برای تعطیل کردن دولت و تعلیق پارلمان استفاده کرده است. در این راه از حمایت الجزایر و مصر نیز برخوردار است. قیس سعید در سال ۲۰۱۹ در یک رقابت واقعی بهقدرت رسید. حالا هم اعتقاد دارد باحمایت نیروهای تحت امرش بهتر میتواند امور تونس را اداره کند و شاهد این مدعای او حمایت ۷۳ درصدی جوانان و جامعه تونس است. وجه ممیز اصلی سعید، استقلال و عدم حزبگرایی او در نظام سیاسی تونس است و همین مسئله او را برای مردم محبوب کرده است. پیش از قیس چندین دولت با عمر کمتر از یک سال بهعرصه سیاسی تونس آمدند اما هرگز نتوانستند ایفای نقش کنند.
در مقابل، برخی اقدام قیس سعید را به اقدام السیسی در کنار گذاشتن اعضای اخوانالمسلمین و بالا آوردن نظام اقتدارگرا در این کشور تشبیه کردهاند و بهدنبال آن هستند از این حرکت یک تفسیر شبه دیکتاتوری ارائه دهند. پاتریک کُبِرن در واکنش به تحولات تونس در ایندیپندنت نوشته است: پایان حزب النهضه و کنار گذاشتن پارلمان تونس توسط قیس سعید پایان کورسوی تغییر در دولت ملتهای عرب محسوب میشود.
اما روند تحولات یک ماه اخیر را باید مهمترین اتفاقات پس از بهار عربی در این کشور دانست. اتفاقاتی که مرور آنها بهبهتر دیدن اوضاع تونس کمک میکند.
کرونا جرقه آغاز اعتراضها
پس از شیوع همهگیری کرونا دولت و پارلمان قدرت رسیدگی به نیازهای بهداشتی و درمانی مردم را نداشتند و نارضایتیها به دلیل رشد آمار تلفات بر اثر ابتلا به ویروس و مشکلات حوزه بهداشت و درمان عاقبت موجب بروز اعتراضات گسترده در این سرزمین شد. براساس آمارها در ژوئیه ۲۰۲۱ آمار تلفات ناشی از کرونا در این کشور به ۲هزار و ۹۸۷ نفر رسیده و این آمار مرگومیر بازتاب ناکارآمدی سیاستگذاری عمومی دولت در جامعه تونس است. این اتفاق زمینه را برای اقدام قیس سعید فراهم کرد.
تونسیها بهعنوان صاحبان یکی از شبهدموکراسیهای عربی انتظار دارند حداقلهای دموکراسی برای آنها اتفاق بیفتد و در حوزههایی مانند امنیت اجتماعی، رفاه و بهداشت تأمین باشند. برآورده نشدن این خواستهها موجب بهمیدان آمدن مردم و مطالبه حقوق عمومی شد. البته پس از تصمیم قیس، رشحاتی از شکاف اجتماعی بهسراغ این جامعه آمد و موافقان و مخالفان را در خیابانهای این کشور در مقابل یکدیگر قرار داد. اما اخبار رسیده نشان میدهد این اختلافات مدیریت شده است.
بحران اقتصادی و فقر عمومی در کمین سعید
قبول کنیم یا نه، سعید با زمینی سوخته مواجه است. از آخرینسالهای قرن بیستم تاکنون، اقتصاد دال مرکزی اعتراضات تونس قلمداد میشود. از طرفی استدلال قیس سعید در تعطیلی یک ماهه پارلمان هم ناکارآمدی نمایندگان مردم در همین زمینه است. همچنین قیس آنها را به سیاسیکاری در حوزه روابط خارجی متهم میکند. غش کردن الغنوشی به سوی ترکیه یا تلاش دیگر گروههای اسلامگرا برای وارد کردن عربستان سعودی و قطر به عرصه سیاسی تونس یکی دیگر از دلایل سعید برای این اقدام اعلام شده است.
اما از آنطرف یکی از آسیبهایی که ذیل اقدام قیس سعید متوجه جامعه تونس شده این است که کنار گذاشتن پارلمان بهمنزله کنار گذاشتن مردم از سیاستگذاری و مدیریت جامعه تلقی میشود، اگرچه در این مقطع قیس سعید توانسته مردم را با خود همراه کند و اوضاع را به آنها فهمانده است.
پایان حزب النهضه یا فرصتی برای احیا؟
قیس سعید با اشاره به فصل ۸۰ قانون اساسی تونس معتقد است «رئیس جمهور در وضعیتی که امنیت و استقلال کشور را تهدید کند، میتواند تدابیری را برای حل بهبود شرایط فوقالعاده اتخاذ نماید» اگرچه این تصمیمها باید به مشورت نخست وزیر و رئیس پارلمان برسد و رئیس دادگاه قانون اساسی آن را اعلام کرده و تدابیر اتخاذ شده در بیانیهای برای اطلاع شهروندان این کشور قرائت شود، اما سعید از این روند بروکراتیک فاکتور گرفته است!
در این میان، اوضاع فعلی میتواند بهنفع حزب النهضه هم تمام شود. حزب الغنوشی بزرگترین حزب حاضر در عرصه سیاسی تونس و تا اینجا مخالف اقدام سعید است. دو حزب قلب تونس (حزب دوم تونس) و الکرامه نیز در مخالفت با تصمیمات رئیسجمهور، به النهضه پیوستهاند. هر سه این احزاب، اقدام قیس را کودتا میخوانند. در صورتیکه قیس سعید نتواند برای اصلاح امور و تقویت جامعه این کشور قدم مهمی بردارد ممکن است النهضه با پوشش اصلاحطلبانه و اتهام ناتوانی به قیس سعید بهمیدان آمده و بازی را به نفع خود تمام کند اینجاست که تئوریهای تقابلسازی اجتماعی با قدرت میتواند ابتکار عمل را به جریانهای اسلامگرا برگرداند.