شناسهٔ خبر: 48162486 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

در گفتگو با فعالان دانشجویی مطرح شد

لزوم اجرایی شدن سند اسلامی دانشگاه‌ها از سوی دولت سیزدهم / از ظرفیت جوانان برای تحول زیرساخت‌های کشور استفاده شود

مسائل و مشکلات نظام آموزش عالی کشورمان و اولویت‌هایی که باید در این حوزه مورد توجه دولت سیزدهم قرار بگیرند، در گفتگو با اعضای شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل، دفتر تحکیم وحدت و جامعه اسلامی دانشجویی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ سالهاست که کشورمان به دلیل عدم ایجاد زیرساخت‌های مناسب برای به کارگیری ظرفیت‌های نخبگان و فارغ التحصیلان دانشگاهی با پدیده فرار مغز‌ها دست به گریبان است. این پدیده علاوه بر اینکه کشور را از نعمت استفاده از توانمندی‌های این نخبگان در رفع مسائل و مشکلات محروم می‌کند؛ موجب می‌شود که سود هزینه‌های صرف شده برای تربیت این نخبگان نیز به جیب کشور‌هایی برود که مخالف سیاست‌های جمهوری اسلامی هستند و به عنوان کشور‌های متخاصم شناخته می‌شوند.

از سوی دیگر امروز نظام آموزش عالی نتوانسته رشته‌های دانشگاهی را متناسب با نیاز‌های کشور طراحی و راه اندازی کند به همین دلیل بخش عمده‌ای از دانشجویان بعد از اتمام دوران تحصیلات خود، چون مجال حضور در مشاغل متناسب با تحصیلات خود را نمی‌یابند یا به سراغ مشاغل غیر مرتبط می‌روند و یا به دلیل ناتوانی در پیدا کردن شغل دچار سرخوردگی می‌شوند.

اشکالات نظام سنجش و پذیرش کنونی کشور بر کسی پوشیده نیست؛ اما مسئله‌ای که وجود دارد، این است که طی این سال‌ها متولیان امر همواره در مقابل هر گونه تلاش برای حل این مشکلات مقاومت کرده و اجازه نداده اند تا روند نظام سنجش و کنکور دستخوش تغییرات شود. به هر روی امروز نظام آموزش عالی برای فراهم کردن بستر مناسب در جهت هموار کردن مسیر پیشرفت کشور نیازمند جراحی است و این مطالبه‌ای است که مردم کشورمان و به ویژه نخبگان از رئیس جمهور منتخب و دولت سیزدهم دارند دارند.

با این اوصاف خبرگزاری دانشجو برای بررسی مسائل و مشکلات نظام آموزش عالی کشورمان و اولویت‌هایی که باید مورد توجه دولت سیزدهم قرار بگیرند، با محمد امین جعفری، عضو شورای مرکزی اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، مریم نظری عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و محدثه مصفا عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان مستقل به گفتگو پرداخته است. این گفتگو در چهار محور و سوال با فعالان دانشجویی انجام شده است که متن سوالات و پاسخ متقابل این عزیزان به شرح زیر است:

۱. ریشه بحران مهاجرت دانشجویان نخبه به خارج از کشور را در چه عواملی می‌بینید؟
۲. نسبت رشته‌های موجود دانشگاهی و دانشجویان با حل نیاز‌های کشور تا چه اندازه واقعی است؟
۳. نظام سنجش و پذیرش کنونی کشور دچار چه مشکلاتی است ودولت آیده باید چه کند؟
۴. برای بهره‌مند شدن صنعت کشور از نیروی تازه نفس و متخصص دانشگاه‌ها چه موانعی وجود دارد؟

نظری، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت:
بخش اول:
من فکر می‌کنم که مهاجرت دانشجویان را باید به عنوان یک بحران هویتی مورد واکاوی قرار دهیم. در واقع ما باید ببینیم که چقدر توانسته ایم برای دانشجویان به عنوان قشر نخبه جامعه یک شخصیت جامع و کامل بسازیم تا آن‌ها هم حرفی برای گفتن داشته باشند و هم بتوانند خود را در بطن جامعه و در رسانه ببیند. معتقدم دانشجویان باید رسانه‌ای را در اختیار داشته باشند تا بتوانند نظرات را خود را به صورت دقیق و تخصصی در این رسانه و یا حتی در رسانه ملی بیان کنند.
تیتر
مساله دیگری که وجود دارد، بحث هویت دانشجویان در محیط دانشگاه است؛ به گونه‌ای که دانشجویان هنوز اهمیت حضور و وجود خود را در دانشگاه نمی‌دانند. واقعیت این است که امروز دانشجویان در تصمیماتی که مسئولان برای آن‌ها می‌گیرند مشارکت و سهم چندانی ندارند و نهایتا تصمیمات مطابق سلایق مسئولان در هر حوزه‌ای اتخاذ می‌شوند و همین مسئله موجب شده تا احساس اهمیت و هویت دانشجویی در محیط دانشگاه نیز کمتر دیده شود و این در حالی است که اگر ما بتوانیم دانشجویان را حتی در کوچکترین اقدامات چه در محیط دانشگاه و چه جامعه دخیل کنیم، ریشه بسیاری از مسائل از جمله مهاجرت و یا فساد‌های اخلاقی برطرف می‌شوند.

باور برخی اساتید به مهاجرت در دامن زدن به مهاجرات دانشجویان موثر بوده

واقعیت این است که در نظام آموزشی کشورمان اساتید و یا افرادی حضور دارند که به شدت به مسئله مهاجرت باور دارند؛ از این رو اگر روند گزینش اساتید اصلاح شود مسئله مهاجرت دانشجویان نیز تا حدودی حل خواهد شد؛ به هر روی وجود چنین نگرشی در نظام آموزشی کشورمان نه تنها در دامن زدن به مهاجرات دانشجویان موثر بوده بلکه موجب شده تا در دانشگاه‌ها بیش از آنکه در تولید مقالات به علم نافع و حل مسائل کشور توجه شود مسائلی که بیشتر جنبه خارجی دارند مورد توجه قرار بگیرند.

بخش دوم
رشته‌های دانشگاهی متناسب با شرایط همسان سازی نشده اند؛ مثلا در رشته‌های فنی و مهندسی که دانشجویان دختر نیز پذیرش می‌شوند باید با توجه به سختی‌های تحصیل در این رشته‌ها ویژگی‌های شخصیتی و فردی دختران نیز از حیث توانایی و سطح فعالیت‌هایی که می‌توانند انجام دهند مورد توجه قرار بگیرد و سازوکاری برای اشتغال و پذیرش فارغ التحصیلان این رشته‌ها پیش بینی شود در غیر این صورت شاهد سرخوردگی این افراد و به تبع آن افزایش مهاجرت خواهیم بود.

علاوه بر سختی‌های رشته‌های فنی و مهندسی هر ساله تعداد زیادی از داوطلبین نیز در کنکور تجربی شرکت می‌کنند؛ اما در نهایت تعداد محدودی از داوطلبین در رشته‌های پزشکی پذیرفته می‌شوند؛ از این رو با توجه به فشاری که به زنان شاغل در نظام سلامت از جمله پرستاران به دلیل فشرده بودن شیفت‌های کاری وارد می‌شود، ضرورت دارد تا در ظرفیت‌های پذیرش دختران در رشته‌های پزشکی تجدیدنظر شود. معتقدم با دو برابر شدن ظرفیت پذیرش دختران در کنکور تجربی هم بحران کمبود کادر درمان برطرف می‌شود و هم احساس رضایتمندی در بین دختران متقاضی شرکت در کنکور تجربی افزایش می‌یابد.

ضعف استعدادیابی در نظام آموزشی

مشکلی که به نظام آموزشی کشورمان برمی گردد، این است که پیش از ورود افراد به دانشگاه، استعدادیابی دقیقی انجام نمی‌شود به همین دلیل بعضا شاهدیم که دانشجویان با یک نگرش خاصی در برخی رشته‌ها تحصیل می‌کنند، اما در نهایت متوجه می‌شوند که نگرش آن‌ها با آنچه که در واقعیت وجود داشته، متفاوت است و همین مسئله باعث می‌شود تا هم سرمایه‌ای که برای این دانشجویان صرف شده به هدر برود و هم حس رضایت بخشی در بین دانشجویان ایجاد نشود.

انجام استعدادیابی دقیق مسئله‌ای است که باید پیش از ورود افراد به دانشگاه حل شود. مضاف بر این ضرورت تا در نظام آموزش عالی همزمان با ارائه آموزش‌های درسی در دانشگاه‌ها آموزش‌هایی نیز با محوریت مسائل تربیتی به دانشجویان ارائه شوند.

بخش سوم:
نظام سنجش و پذیرش دانشجو در کشورمان مسئله جدی است، چون با توجه به مشکلات و سوداگری‌های گسترده‌ای که در این حوزه وجود دارد ما هیچ وقت نتوانسته ایم نگاه درستی را که باید در این حوزه حاکم شود را حاکم کنیم؛ البته اگر ما بتوانیم نظام استعدادیابی دقیقی را ایجاد کنیم می‌توانیم در نظام سنجش هم درست‌تر و دقیق‌تر عمل کنیم.

بخش چهارم:
در بخشی از سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده در قالب کلید واژه «علم نافع» به بحث ارتباط دانشگاه و صنعت و ارتباط دانشگاه با نیاز‌های کشور پرداخته شده است.

دولت سیزدهم سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها را اجرایی کند

با توجه به اهمیت سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها ضرورت دارد تا وزارت علوم در دولت سیزدهم این سند را اجرایی کند، چون اگر با اجرای این سند نگاه «علم نافع» در دانشگاه‌ها شکل بگیرد و آموزش‌های ارائه شده بر اساس آموزش‌های جامعه باشد قاعدتا خروجی این دانشگاه تربیت نیروی کارآمدی برای صنعت و سایر بخش‌ها خواهد بود.
تیتر
نکته‌ای که نباید از آن غافل شویم، این است که رابطه بین صنعت و دانشگاه باید یک رابطه دو طرفه باشد، به این معنا که صنعت نیز باید در جهت ارتباط با دانشگاه گام‌هایی را بردارد؛ البته ارتباط بین صنعت و دانشگاه شکل گرفته، اما اشکالاتی وجود دارد که باید حل شوند؛ مثلا بخش صنعت باید برای مقام دانشجو یک شانیت ویژه قائل شود، به این صورت که صنعت گران زمینه را برای بورسیه و یا پرداخت حق بیمه دانشجویان فراهم کنند تا ارتباط جدی تری بین دانشجویان با صنعت شکل بگیرد.

محمد امین، جعفری عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان:

بخش اول:
اگر چه عوامل مختلفی از قبیل انگیزه‌های آموزشی، پیشرفت اقتصادی و مسائلی از این دست در پدید آمدن بحران مهاجرت دانشجویان و نخبگان به خارج از کشور دخیل هستند؛ اما ریشه اصلی این بحران ناشی از بها ندادن به دانشجویان نخبه کشورمان در مقایسه با دانشجویان دیگر دانشگاه‌های مطرح بین المللی است و این مسئله‌ای است که باعث ناامیدی، رخوت و بی انگیزگی دانشجویان برای ادامه فعالیت در داخل و تن دادن به دوری از خانواده و تحمل فشار‌های اقتصادی در کشوری دیگر به امید دستیابی به رفاه، آینده علمی بهتر و دیده شدن بیشتر می‌شود.

به نظر بنده اگر در کشورمان حداقل برای متخصصین هر حوزه و نخبگانی که در دانشگاه‌های برتر تحصیل کرده‌اند و دارای رتبه‌های برتر کنکور هستند، امتیازاتی قائل شویم می‌توانیم در جهت کاهش مهاجرت دانشجویان و نخبگان به خارج از کشور گام‌های موثری برداریم.

بخش دوم:
با توجه به نسبت رشته‌های دانشگاهی و نیاز‌های کشور گسترش رشته‌ها و دانشگاه‌ها به ویژه در رشته‌های فنی و مهندسی و علوم انسانی متناسب با نیاز‌های کشور نبوده، به گونه‌ای که رشته‌های مختلفی در دانشگاه‌های سراسری، آزاد و پیام نور ارائه می‌شوند، اما این رشته‌ها در آنجایی که باید به درد جامعه بخورند کار متناسب با آن‌ها وجود ندارد که این مسئله نیز به نوعی به تعداد صندلی‌ها و عدم نسبت آن‌ها با ظرفیت‌های موجود و دیگری بی نیازی کشور به برخی از رشته‌ها برمی گردد.

راهکار‌های دانشگاه برای حل مشکلات کشور در نظام سیاست گذاری به کارگرفته نمی‌شوند

متاسفانه امروز دانشگاه‌ها به جایی اینکه در جامعه پیشرو باشند ودر لبه‌های علم رویکرد‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تعیین کنند، بعضا عقب‌تر از جامعه هستند و راهکاری برای رفع نیاز‌های کشور ندارند؛ البته گا‌ها ارتباط جامعه با دانشگاه نیز کمرنگ است به گونه‌ای که در دانشگاه برای برخی از معضلات و مشکلات به ویژه در حوزه اقتصاد راه حل وجود دارد، اما این راه حل‌ها آنگونه که باید در صنعت، اقتصاد و نظام سیاست گذاری و مدیریتی کشور به کارگرفته نشده اند. به عنوان مثال بنده اطلاع دارم که برخی از اساتید در حوزه اقتصاد و در رابطه با مسئله فساد و تعارض منافع کار علمی کردند، اما این کار‌های علمی و تحقیقاتی به ویژه در حوزه بهره وری و ارتقاء کیفیت امور در نظام سیاست‌گذاری و مدیریت کشور دیده نمی‌شوند و صرفا به بهره‌برداری از یک مقاله و پژوهش موجود در کتابخانه دانشگاه بسنده می‌شود.

اطلاع دارم که در امر بهره وری و مدیریت نظام سلامت اساتیدی هستند که برای ایجاد تغییرات در ساز و کار‌های نظام سلامت و بیمارستانی حداقل ۱۰۰ راه حل پیشنهاد داده‌اند تا هم کمتر شاهد اتلاف وقت مردم و پرسنل باشیم و هم هزینه درمان کاهش پیدا کند؛ اما متاسفانه این راه حل‌ها صرفا به ارائه یک مقاله در دانشکده‌ها محدود شده اند و آنگونه که باید مورد استفاده قرار نگرفته اند.

بخش سوم:
از عمده‌ترین مشکلات نظام سنجش و پذیرش فعلی کشور ما این است که متاسفانه ساختار به گونه‌ای است که یک آزمون سرنوشت یک انسان را تعیین می‌کند، یعنی یک آزمون است که تعیین می‌کند که یک انسان در طول زندگی چندین ساله خود در چه طبقه اجتماعی و طبقه اقتصادی قرار بگیرد و با چه فرهنگی در دانشگاه رشد کند و قطعا این ساختار قابل قبول نیست.

تمجید از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تغییرات کنکور

اخیرا در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شد که از سال ۱۴۰۲ تغییراتی در کنکور صورت بگیرد. بنده موافق این تغییر رویکرد هستم، چون معتقدم که سرنوشت و مسیر زندگی هر انسانی به جای شرکت در یک آزمون باید در سال‌های مختلف و با جمع بندی فرصت‌های متعدد تعیین شود و این خیلی می‌تواند مفید باشد.

در نظام سنجش و پذیرش کنونی کشور گاهاً به طور غیر رسمی و در فضای مجازی بحث‌هایی از تقلب و یا لو رفتن و فروخته شدن سوالات کنکور مطرح می‌شود، اما بعضا در برخی از سال‌ها نیز در اخبار رسمی امده که سوالات کنکور فروخته شده و، چون تکذیبه‌ای هم از جانب سازمان سنجش منتشر نشده متاسفانه می‌توان گفت که این قضیه وجود دارد. همچنین مشکل دیگری که در نظام سنجش و پذیرش کنونی کشور وجود دارد، این است که فیلتر‌ها مختص به یک قشر خاص است و در واقع کسانی باید در کنکور شرکت کنند که دارایی آن‌ها برای تعیین سرنوشتشان استعداد و پشت کارشان است و این در حالی است که برخی‌ها در یک شرایط کاملا نامساوی با حضور در دانشگاه‌های خارج از کشور بعد از مدتی به دانشگاه‌های داخل کشور منتقل می‌شوند و با پرداخت هزینه‌ها در رشته‌های تاپ و دانشگاه‌های مطرح به ادامه تحصیل می‌پردازند و این روندی است که قطعا قابل قبول نیست.
تیتر
معتقدم ما نباید یک فیلتراسیون سختگیرانه را برای بخشی از جامعه در نظر بگیریم و در مقابل بخش دیگری که از شرایط اقتصادی و مالی بهتری برخوردار هستند با استفاده از برخی ساز و کار‌ها نظام سنجش و پذیرش را دور بزنند و این اصلا پسندیده نیست.

بخش چهارم:
به نظر من برای بهره‌مند شدن صنعت کشور از نیروی تازه نفس و متخصص دانشگاه‌ها دو مشکل وجود دارد؛ بدین صورت که در ابتدا دانشگاه‌های ما با صنایع ارتباط ندارند به همین دلیل دانشجویی که بعد از سال‌ها در مقاطع تحصیلی مختلف فارغ التحصیل می‌شود از یک سو نیاز‌های صنعت را نمی‌شناسد و از سوی دیگر مهارت‌های لازم برای ورود به صنعت را نیاموخته است؛ چرا که در دانشگاه‌ها صرفاً به ارائه یکسری مبانی و مسائل تئوریک بسنده می‌شود و اگر آزمایشگاه و کار عملی هم وجود داشته به آن صورت منجر به کسب علم و تجربه نشده است.

فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها فاقد سواد و مهارت لازم برای کار کردن در صنعت هستند

به هر روی امروز هم ارتباط دانشگاه با صنایع کم رنگ است و هم اینکه دانشگاه‌های ما به آن صورت صنعتی نیستند؛ پس دانشجویانی را هم که این دانشگاه‌ها تربیت می‌کنند نمی‌توانند نیاز بازار، صنعت و اقتصاد را برطرف سازند؛ البته این مشکل در بین دانشگاه‌های علوم پزشکی کمتر دیده می‌شود؛ چرا که در این دانشگاه‌ها سیستم آموزش به گونه‌ای است که دانشجویان از ابتدا و یا از اواسط دوران تحصیل خود در مقطع کارشناسی وارد بیمارستان‌ها و حوزه بهداشت و درمان می‌شوند و در آنجا همراه با مسائل تئوریک به کسب تجربه می‌پردازند و بعد از فارغ التحصیلی نیز به عنوان یک فرد دارای مهارت و مفید می‌توانند در نظام سلامت به ایفای نقش بپردازند.

وضعیت کنونی می‌طلبد که هم دانشگاه‌ها و هم صنایع بیشتر به هم نزدیک شوند تا دانشجویان بتوانند همزمان با تحصیل خود هم مهارت‌های صنعتی را بیاموزند و هم با مشکلات صنعت آشنا شوند و قطعا اگر به دانشجو به عنوان یک عنصر خلاق و آزاد میدان داده شود او می‌تواند موانع صنعت را شناسایی و با فکر خلاق خود برای رفع آن‌ها راهکار ارائه کند. به هر روی این حلقه مفقوده در دانشگاه‌های سراسری و صنعتی کشور موجب شده که فارغ التحصیلان این دانشگاه‌ها به آن صورت سواد و مهارت لازم برای کار کردن در صنعت را نداشته باشند.

مصفا عضو شورای مرکزی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل:


بخش اول:
متاسفانه علومی که در دانشگاه‌ها آموزش داده می‌شوند بعد از انقلاب اسلامی تغییر چشمگیری نداشته اند به همین دلیل امروز آموزش‌هایی در دانشگاه‌ها ارائه می‌شوند که ویژگی‌های این علوم متناسب با جوامع غربی هستند و این در حالی است که ما وقتی ناخودآگاه استعداد‌های دانشجویان را متناسب با یک ساختار غربی پرورش می‌دهیم طبیعی است که احتمال جاگیر شدن این استعداد‌ها در ساختار‌های کشورمان خیلی ضعیف باشد؛ پس با این اوصاف دانشجویان ناخودآگاه به سمت مهاجرت گرایش پیدا می‌کنند.

نکته دیگر اینکه ما جای گشت‌های خوبی را برای فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها در نظر نگرفته ایم به این معنا که جوان ما بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه تصویری از زندگی آینده خود ندارد و دقیقا نمی‌داند که باید در چه جایگاهی قرار بگیرد و این مسئله‌ای است که دولت‌ها باید آن را مورد توجه قرار دهند.

دانشگاه‌های غربی بیش از ما قدر استعداد‌های جوانان کشورمان را می‌دانند

ما ظرفیت‌های نیروی انسانی خود را در فضای آموزش و پرورش و آموزش عالی می‌دانیم با این وجود باید در قالب یک سامانه استعداد‌های افراد شناسایی شوند تا بعد از فارغ التحصیلی جای گشت‌های آن‌ها در بخش‌ها و ساختار‌های مختلف کشور مشخص شود و اگر این اتفاق می‌افتاد قطعا شاهد فرار مغز‌ها نیز نبودیم. به هر روی ما قدر استعداد‌های خود را نداسته ایم و این در حالی است که دانشگاه‌های غربی با توجه به شناختی که از استعداد‌های جوانان کشورمان دارند به راحتی آن‌ها را پذیرش می‌کنند.
تیتر
ایرادی که به روند استعدادیابی در کشورمان می‌توان وارد کرد این است که افراد به خاطر مسائل مالی بیشتر به سمت علوم تجربی گرایش پیدا می‌کنند، اما سوال این است که آیا وقتی دانش آموزی در این رشته تحصیل می‌کند در نهایت پس از شرکت در کنکور در رشته مورد علاقه خود قبول می‌شود و یا به دلیل عدم قبولی دچار سرخوردگی می‌شود؟ واقعیت این است که آمروز فضای رشد و گسترش در بخش‌های مختلف جمهوری اسلامی وجود دارد؛ اما بستر مناسب برای اینکه جوانان ما بتوانند به این حوزه‌ها ورود پیدا کنند از سوی دولت فراهم نشده است.

بخش دوم:
ما به علوم دانشگاهی نقد داریم، اما مشکلات این علوم صرفا با عملکرد قوه مجریه حل نمی‌شوند با این وجود ما برای حل این مشکلات نیازمند استفاده از ظرفیت نخبگان هستیم و مضاف بر این سایر قوا باید با یک عزم جدی به فکر تغییر این فضا باشند.

رئیس جمهور منتخب با استفاده از ظرفیت جوانان تحول گرا زیرساخت‌های کشور را متحول کند

بدیهی است که ما در رشته‌های علوم انسانی با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستیم؛ مثلا در رشته حقوق سرفصل‌هایی ارائه می‌شوند که شاید با نوع قانون گذاری مطلوب انقلاب اسلامی فاصله‌هایی داشته باشند به گونه‌ای که قوانین ما برگرفته از قوانین فرانسه هستند، اما آیا عزمی برای ایجاد تغییرات در این قوانین وجود دارد؟ به هر روی برای ایجاد این تغییرات علاوه بر جامعه نخبگانی، مجلس، قوه قضائیه و دیگر ساختار‌ها که بناست قوانین در آن‌ها اجرایی شود باید پای کار بیایند و با هم همراه باشند؛ اما متاسفانه این انعطاف پذیری در جمهوری اسلامی وجود ندارد و این در حالی است که در لایه حاکمیتی رهبر معظم انقلاب بار‌ها بر مسئله تحول تاکید کرده اند، ولی ما به خاطر حفظ منافع برخی افراد در لایه زیرساخت‌های جمهوری اسلامی این تحول را نمی‌بینیم.

درخواست ما از رئیس جمهور منتخب این است که با استفاده از ظرفیت جوانان تحول گرا و تحول خواه تلاش خود را در جهت ایجاد تحول در زیرساخت‌هایی که نمی‌خواهند تغییر کنند به کار ببندد تا با ایجاد این زیرساخت‌ها مانع هدر رفتن استعداد‌ها شویم.

نظر شما