به گزارش خبرنگار ایلنا، مجموعه فیلمهای کوتاه «هفت» این روزها در گروه سینمای هنر و تجربه در حال اکران است. یکی از آثار این مجموعه «تردید» به کارگردانی علی تصدیقی و تهیهکنندگی فرهاد قدیمی نام دارد. علی تصدیقی سالهاست در عرصه تصحیح رنگ فعالیت کرده و علاوه بر فیلم «تردید» یک فیلم بلند با عنوان «۱۳ سالگی» را تاکنون کارگردانی کرده است. با او درباره تاثیر حضور چهرههای سینمایی در فیلمهای کوتاه و ورود بازیگران ناشناخته تئاتر به سینما گفتگو کردهایم.
«تردید» آیا یک فیلم اجتماعی است؟
فیلم تردید یک فیلم اجتماعی درباره کارماست و یک چرخهای را نشان میدهد که رفتار آدمها به خودشان بازمیگردد. اگر کار خوبی انجام دهیم درواقع خودمان را نجات دادهایم و اگر کار بدی انجام دهیم باعث دردسر برای خودمان میشود.
چقدر توانستید به موضوعی که مد نظرتان بوده نزدیک شوید؟
آنچه میخواستم در فیلم بگویم، کامل و واضح گفتهام. موضوع مدنظرم کاملا قابل تشخیص است و مخاطب هم متوجه آن میشود.
حضور پژمان جمشیدی آیا برای بهتر دیده شدن فیلم بود؟
پژمان جمشیدی از دوستان صمیمی و قدیمی من است و لطف کرد در فیلم من بازی کرد. وقتی بازیگری مثل پژمان جمشیدی که بازیگر خوب و پرطرفدار و توانایی است در یک فیلم بازی میکند، آن فیلم بهتر دیده میشود؛ در فیلمهای تجاری هم باعث میشود که بهتر بفروشد. حضور بازیگران شناخته شده در فیلم کوتاه از چند جهت به فیلم کمک میکند. فیلم کوتاه مخاطب خاص خودش را دارد، ولی بازیگر مطرح میتواند کمک کند کسانی که اهل تماشای فیلم کوتاه نیستند هم این فیلمها را ببینند. مثل فیلم تجاری که اگر بازیگر نداشته باشد، چه فیلم خوبی باشد و چه نباشد کمتر دیده میشود، در حالی که فیلم تجاری که فیلم خوبی نباشد اما بازیگر داشته باشد، بیشتر دیده میشود. به طور کلی ماهیت فیلم کوتاه ربطی به بازیگر چهره ندارد، بلکه مربوط به داستان، فرم و ساختار فیلم کوتاه بودنش است، اما اگر یک بازیگر چهره در آن بازی کند، هم به فیلم کمک میکند و هم به عوامل که نسبت به سینمای بدنه و حرفهای کم تجربهتر هستند و از این طریق تجربه کار کردن با افراد حرفهای را کسب میکنند. همچنین حضور عوامل پشت دوربین حرفهای در فیلمهای کوتاه هم به این مقوله کمک میکند و از آنجا که من سالهاست در سینمای حرفهای کار میکنم، میدانم که همکاران و دوستان حرفهای و متخصص تا جایی که برایشان مقدور باشد و فرصت داشته باشند، به ساخت و پیشرفت فیلمهای کوتاه کمک میکنند و کارهای کوتاه را پیش میبرند.
ویژگی فیلمهای کوتاه چیست و چرا علاقمندی به ساخت آنها زیاد شده است؟
یکی از ماجراهایی که باعث میشود فیلم کوتاه زیاد ساخته میشود و غالبا هم ویژگیهای فیلم کوتاه را ندارد و بیشتر کارهای تجربی است، سهولت ساخت و کمهزینهتر بودن آن است. کسانی که میخواهند وارد سینما شوند، چه کارکردان، چه تهیهکننده و چه عوامل دیگر، میتوانند کارشان در سینما را با فیلم کوتاه آغاز کنند. به همین دلیل زیاد دیدهام که تعدادی از کسانی که کمتجربهتر و تازهکارتر هستند، دور هم جمع میشوند و به دلیل اینکه امکان ساخت فیلم بلند ندارند، فیلم کوتاه میسازند. به همین دلیل فیلم کوتاه زیاد ساخته میشود.
اکران این فیلم چه کمکی به فیلمسازان میکند؟
به هر حال وقتی کسی یک اثری را میسازد دوست دارد دیده شود، وقتی فیلم کوتاه اکران میشود کارگردان میتواند تجربه اکران فیلمش را داشته باشد و بازخورد مخاطبانی که نمیشناسد را دریافت کند.
آیا فیلم کوتاه راهی برای رسیدن به سینمای بلند داستانی است یا ممکن است که فیلمسازی فقط فیلم کوتاه بسازد و انگیزه خود را حفظ کند؟
همه افراد سینما دوست دارند فیلم بسازند و این دغدغه ساخت در همه عوامل وجود دارد. در مورد کسانی که فیلم کوتاه میسازند به دلیل اینکه کارگردانی و نویسندگی فیلم کوتاه را تجربه میکنند، این علاقه بیشتر است، ولی دلیل قطعی برای ورود به عرصه فیلم بلند نیست، زیرا خیلی از فیلمسازان عرصه فیلم کوتاه شاید توانایی اینکه فیلم بلند بسازند یا کارگردانی کنند، نداشته باشند. برخی افراد هم این توانایی را دارند، اما به هر حال ساختن فیلم بلند برایشان کار بسیار سختی است، از لحاظ پیدا کردن سرمایه و اعتماد کردن آدمها و… زیرا هر چقدر هم فیلم کوتاه بسازند، تا یک فیلم بلند نسازند آدمها نمیتوانند به آنها اعتماد کنند.
فیلم بلند شما «۱۳سالگی» در چه مرحلهای است؟ قصد اکران فیزیکی دارید یا آنلاین؟
مرحله تدوین فیلم «۱۳ سالگی» قدری طول کشید و حقیقتا نمیدانم چه زمانی امکان اکران پیدا میکند. در حال حاضر قصد دارم وارد مرحله پیش تولید فیلم جدیدم شوم که اگر فیلم موفقی شود به دلیل حضور بازیگران حرفهای و تیم تولید حرفهای است و فکر میکنم، کار بهتری شود، هر چند ۱۳ سالگی هم فیلمی بود که خیلی از دوستانی که لطف کردند و آمدند فیلم را دیدند، دوست داشتند و بدون اغراق نقاط ضعف و قوت آن را گفتند. سینما اینگونه نیست که کسی بیهوده از دیگری تعریف و تمجید کند، زیرا کار اشتباهی است. من هم زمانی که فیلمی را میبینم سعی میکنم بدون تعارف به سازندهاش بگویم که از نظر من توانایی ساختن فیلم دارد یا ندارد، زیرا اگر یک نفر نتواند خوب فیلم بسازد و به او نگوییم، یک عده دیگری را هم دچار مشکل میکند، از سرمایهگذار و تهیهکننده تا سایر عوامل. به این دلیل که اگر کسی توانایی ساخت فیلم خوب نداشته باشد، عدهای زحمت میکشند، پول زیادی صرف میشود و خروجی آنچه باید باشد، نیست. من به دلیل کار اصلاح رنگ که انجام میدهم، فیلمهای کوتاه زیادی را میبینم و سعی میکنم بدون تعارف به کارگردانهای این فیلمها بگویم که به نظرم توانایی ادامه دادن راه سینما به ویژه در حوزه فیلم بلند را دارند یا نه.
به دلیل اینکه «۱۳ سالگی» را با عوامل حرفهای نساختم، ترجیح میدهم الان اکران نکنم، مگر اینکه شریط قدری مهیا شود. قصد اکران آنلاین هم ندارم، زیرا فیلیمی که بازیگر چهره نداشته باشد، دیده نمیشود، مگر اینکه کارگردان شناخته شود و تبدیل به یک برند شود و بعد از سه چهار سال که چند فیلم خوب ساخت، این فیلم به عنوان فیلم اول و اولین تجربهای که داشته، دیده شود.
در این فیلم از بازیگران تئاتری استفاده کردید. آیا میتوان به آینده سینما با بازیگران جوان امیدوار بود؟
در فیلم ۱۳ سالگی به این دلیل از بچههای تئاتر استفاده کردم که مدت طولانی تمرین میکردند. از آنجا که ۱۳ سالگی اولین تجربه فیلم بلندم بود، ترسهایی داشتم و میخواستم برای کار وقت بیشتری اختصاص دهم، در حالی که با بازیگران حرفهای نمیتوان به این صورت کار کرد و باید با سرعت پیش رفت، زیرا آنها وقت برای تمرینها و کارهایی که با کندی و احتیاط پیش میروند، ندارند و باید در یک مدت زمان کوتاهی کار را تمام کنند تا بتوانند به کارهای دیگری که قرارداد دارند، برسند. به همین دلیل از بازیگران تئاتر استفاده کردم که بسیار توانمند بودند و ما نزدیک به شش ماه تمرین کردیم. یک بار ماکت فیلم را ساختم، آن را تدوین کردم و دیدم و پس از آن فیلمنامه را اصلاح کردم. تجربه بسیار خوبی بود. ما بازیگران توانمند تئاتر و غیرتئاتری زیادی داریم که قدرت و توانایی بسیاری در ایفای نقشها دارند، اما چون چهره نیستند و سینما از لحاظ فروش و اعتبار احتیاج به چهرهها دارد، کارشان قدری سخت است، اما من تجربه بسیار خوبی در کار کردن با این بازیگران جوان داشتم. میتوان به آینده آنها بسیار امیدوار بود. در فیلم خودم هفت بازیگر داشتم که حتما اگر وارد سینمای حرفهای شوند، اتفاقات خوبی پیش رویشان دارند.
به دلیل دستمزدهای سنگین بیشتر فیلمسازان خصوصا از بازیگران جوان و گمنام استفاده میکنند. نظرتان در این باره چیست؟ آیا باید منتظر پوستاندازی بازیگری در سینمای ایران و یک نسل جدید در این عرصه باشیم؟
در همه جای دنیا فیلمی که بازیگر چهره نداشته باشد دیده نمیشود، سینما به غیر از بعد هنری، یک بعد تجاری هم دارد. کسی که برای ساخت یک فیلم سرمایهگذاری میکند توقع دارد که پولش با یک سودی برگردد و استفاده از بازیگر چهره کمک میکند که این اتفاق بیفتد، مگر اینکه کارگردان مطرح باشد مثل آقای فرهادی و آقای کیمیایی که خودشان برند هستند و میتوانند از بازیگر غیرچهره هم استفاده کنند. مثلا آقای فرهادی اگر فیلمی بسازد که هیچ بازیگر مطرحی نداشته باشد، باز هم قطعا همه آن فیلم را میبینند.
فیلمسازی یک پارامترهایی دارد که برای بازگشت سرمایه لازم است رعایت شود. البته هدف فیلم هم مهم است یعنی فیلمهایی که برای جشنوارههای خارجی ساخته میشود خیلی به بازیگر چهره متکی نیستند و میتوانند از بازیگران ناشناختهتر و جوانتر با هزینه و دستمزد کمتر استفاده کنند و فیلم در جشنوارههای خارجی دیده شود و اتفاقات خوبی هم برایش رقم بخورد. دستمزدهای سنگین بازیگران معضلی شده که موجب شده فیلمسازی قدری ترسناک شود، زیرا هزینه سنگینی برای تولید و دستمزد بازیگر باید پرداخت شود و از طرفی سرمایهگذار اصلا مطمئن نیست که سرمایه اولیه بازگردد.
∎