پرونده مردي كه متهم است با همدستي دو عضو يك فرقه انحرافي حادثه‌اي مرگبار را رقم زده‌بودند با اعلام گذشت يكي از شاكيان وارد مرحله‌اي تازه شد.
به گزارش جوان، خرداد‌سال‌۸۲، مأموران پليس پايتخت از مرگ مشكوك مرد جواني در يكي از بيمارستان‌هاي شهر باخبر و راهي محل شدند. اولين شواهد نشان مي‌داد زوج جواني بعد از شليك گلوله از سوي سه مرد ناشناس زخمي شدند و با انتقال به بيمارستان مرد جوان به نام كوروش بر اثر شدت جراحات فوت كرده‌است، اما همسرش به نام طوبي به طور معجزه‌آسايي زنده مانده است.
با انتقال جسد به پزشكي قانوني زن جوان بعد از بهبود نسبي مورد تحقيق قرار گرفت. او در توضيح گفت: «برادرم يكي از سران فرقه انحرافي است. دفتر اصلي آنها در امريكاست كه در آنجا اقدام به پولشويي مي‌كنند. مدتي قبل من و شوهرم نيز عضو آن فرقه شده‌بوديم اما به خاطر فساد اخلاقي از آنها جدا شديم. احتمال مي‌دهم برادرم و دوستانش دستور قتل ما را صادر كرده بودند.»
با ثبت اين توضيحات، تحقيقات در اين زمينه آغاز شد تا اينكه در روند تحقيقات مشخص شد اعضاي اين فرقه انحرافي كه با جمع كردن پول مردم اقدام به پولشويي مي‌كردند، همان شب حادثه از مرز ايران خارج شده و به كشور امريكا گريخته‌‌اند.
با بدست آمدن اين اطلاعات، تلاش‌ها در اين زمينه ادامه داشت تا اينكه يكي از عاملان شليك مرگبار به نام فرزاد 20‌ساله شناسايي و بازداشت شد.
او به پليس آگاهي منتقل شد و تحت بازجويي قرار گرفت. او در روند بازجويي‌‌ها به قتل اعتراف كرد و گفت: «بعد از جدايي زوج جوان از آن فرقه، برادر ناهيد دستور داد آنها را به قتل برسانيم. براي اين كار من و دو مرد ديگر انتخاب شديم. آن شب قرار بود من به ناهيد شليك كنم و دو نفر ديگر به شوهر او شليك كنند و بعد از حادثه نيز از مرز فرار كنيم.»
متهم ادامه داد: «من توان كشتن زن جوان را نداشتم به همين خاطر طوري شليك كردم كه او زنده بماند، اما آن دو مرد به سوی شوهر ناهيد شلیک کردند و حالا هم از كشور خارج شده‌‌اند.»
با اقرارهاي پسر جوان تلاش براي دستگيري دو متهم ديگر ادامه داشت، اما پليس نتوانست ردي از آنها پيدا كند بنابراين پرونده بعد از كامل شدن تحقيقات و صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
فرزاد كه حالا 38‌ساله است در اولين جلسه محاكمه به اتهام شروع به قتل مقابل هيئت قضايي شعبه‌دهم دادگاه كيفري يك استان تهران قرار گرفت. ابتداي جلسه همسر مقتول در جايگاه قرار گرفت و گفت: «براي برادرم كه دستور قتل را صادر كرده‌بود و دو مرد ناشناس كه قاتلان شوهرم هستند همچنين متهم دستگیر شده درخواست اشد مجازات دارم.‌» سپس دختر مقتول نيز درخواست قصاص كرد.
در ادامه متهم در جايگاه قرار گرفت و شرح حادثه گفت: «آن زمان سن كمي داشتم و دنبال معنويت بودم. وقتي با آن فرقه آشنا شدم به ظاهر ذكر گويي مي‌كردند به همين خاطر به عضويت آنها درآمدم، اما بيشتر كه با آنها آشنا شدم متوجه شدم چيزي جز فساد و پولشويي ندارند. من تحت تأثير حرف‌هاي آن فرقه اغفال شده بودم و حالا پشيمان هستم.»
متهم ادامه داد: «ناهيد و شوهرش مدتي عضو فرقه بودند. برادر ناهيد هم رئيس فرقه بود. آنها وقتي متوجه رفتارهاي غيراخلاقي فرقه شدند جدا شدند و همين باعث شد برادر ناهيد دستور قتل آنها را صادر كند. براي انجام نقشه من و دو نفر ديگر مأمور كشتن آنها شديم و طبق نقشه قرار بود زن و مرد جوان را شبانه در خودروي‌شان شناسايي كنيم و من به ناهيد شليك كنم و دو مرد ديگر به شوهر ناهيد. بعد از قتل هم قرار بود از مرز خارج شويم. به خاطر سن كمي كه داشتم نمي‌توانستم مقابل دستورات از خودم دفاع كنم. به همين خاطر تحت فشار بودم و به اجبار به محل حادثه رفتم، اما طوري به طرف زن جوان نشانه گرفتم كه او زنده بماند.»
او در حالي كه سرش پايين بود ادامه داد: «از كاري كه كرده‌ام پشيمانم. باور كنيد به اجبار و از روي ترس دست به اسلحه بردم. از همسر مقتول و دخترش درخواست گذشت دارم. باور كنيد در اين 18‌سال هيچ وقت آرامش نداشته‌ام.»
بعد از دفاعيات متهم، همسر مقتول اعلام گذشت كرد و گفت نسبت به متهم حاضر در دادگاه شكايتي ندارد، اما براي ساير متهمان كه به طور غيابي محاكمه مي‌شوند درخواست اشد مجازات دارد.
در پايان هيئت قضايي جهت صدور رأي وارد شور شد.