شناسهٔ خبر: 43152065 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: راهبرد معاصر | لینک خبر

علیرضا شیخ عطار، سفیر پیشین ایران در آلمان در گفتگو با راهبرد معاصر پاسخ می دهد:

فرانسه در منطقه به دنبال چیست؟

شیخ عطار: احیای نفوذ تاریخی فرانسه در منطقه شامات و حمایت از ارامنه را می توان از جمله اهداف سیاست خارجی اخیر فرانسه در منطقه دانست، سیاستی که با بهره گیری از تنش ها در منطقه، در پی تامین منافع حداکثری پاریس گام بر می دارد.

صاحب‌خبر -

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ وقوع انفجار مهیب در یکی از بندرهای مهم بیروت به حضور پررنگ مکرون در بیروت و تشدید کنش سیاسی او در تحولات لبنان منجر گردید. حضوری که ابهامات زیادی را با خود به همراه دارد. بسیاری سوال دارند که فرانسه در لبنان به دنبال چیست؟ نه تنها در لبنان بلکه در میانه مناقشه ی یونان و ترکیه نیز ورود کرده است که ابهامات زیادی را بوجود اورده. مهمترین سوال این است که فرانسه در منطقه به دنبال چیست؟


علیرضا شیخ عطار سفیر پیشین ایران در المان براین باور است که فرانسه نمی تواند جایگزین امریکا در منطقه باشد و با این اقدامات می خواهد مجدد تاریخ را تکرار کرده و بر حضور خویش در منطقه بیافزاید. در ادامه پرسش ها از وی و پاسخ های شیخ عطار را مشاهده می فرمایید:

 

فرانسه در حال ورود و رسوخ در منطقه است. ترکیه عقیده دارد فرانسه می خواهد نقش ناپلئون را در منطقه بازی کند. فرانسه به واقع چه هدفی را دنبال می کند؟
در این بین باید دو فاکتور را در نظر گرفت. اولین فاکتور، تاریخی است. فرانسه از زمان ناپلئون در بخشی از خاورمیانه حضور داشت و شروع این حرکت از شمال آفریقا بود که منجر به استعمار در الجزایر و مدتی نیز در مصر شد. استعمار از قرن 19 وجود داشت، ولی در قرن بیستم با آغاز جنگ جهانی اول مرز بندی جدیدی در خاورمیانه ایجاد شد. شمال آفریقا عمدتا در دست فرانسه بود و تقسیمی که در خاورمیانه ایجاد شد، توافقی تحت عنوان سایکس پیکو بود. پیکو نماینده فرانسه و سایکس نماینده انگلیس بود. در این تقسیمات سوریه و لبنان تحت الحمایه فرانسه قرار گرفتند؛ چون نمی توانستند مثل سال های قبل استعماری به مساله نگاه کنند، از همین رو میراث عثمانی را تقسیم کردند. بقیه مناطق چون عراق و اردن تحت الحمایه انگلیس قرار گرفت. از این رو فرانسه برای خود حقی تاریخی قائل است و در جنگ جهانی دوم نیز با وجود شکستی که از آلمان خورد ولی ارتش فرانسه آزاد به فرماندهی ژنرال دوگل با کمک انگلیسی ها در لبنان و سوریه حضور داشتند. پس از جنگ دوم آنها، سوریه و لبنان مستقل شدند و تعداد زیادی از نخبگان و تحصیلکردگان آنها در فرانسه بودند حتی زبان خارجی تدریس شده در سوریه و لبنان نیز زبان فرانسوی بود.

 

بعد از روی کار آمدن نظام های بعثی در سوریه و لبنان باز هم وضعیت به همین صورت بود. فرانسه پس از درگیر شدن در جنگ الجزایر روز به روز قدرت خود را از دست داد از این رو حضور او در خاورمیانه کم رنگ تر شد و حتی در قضایای حمایت از اسرائیل نیز فرانسه به اندازه انگلیس و آمریکا نقش تعیین کننده نداشتند ولی این برای فرانسوی ها نوعی حسرت تاریخی به همراه داشت چون مایل بودند به هر بهانه ای در اتفاقات خاورمیانه حضور داشته باشند و هر بار این حضور با نوعی بی اعتنایی آمریکا و انگلیس و نیروهای ملی روبرو شده بود. از این رو این حضور نوعی جنبه تاریخی دارد. فرانسه مایل است در هر فرصتی در منطقه حضور پیدا کند.


فاکتور دوم، وضعیت داخلی فرانسه است. بخصوص در ایام اخیر و بخصوص در زمان مکرون که دولت او در داخل فرانسه با شکست های زیادی همراه بوده است و در نظرسنجی ها نشان می دهد موقعیت او چقدر در میان مردم پایین آمده است. مکرون تلاش می کند با نوعی حضور بین المللی کاستی های داخلی کشور را جبران کند. این حرکت نوعی ژست سیاسی است ولی به نظر من، در تحولات لبنان، حزب الله عکس العمل مدبرانه ای به خرج داد. با توجه به اینکه گروه های مختلفی در لبنان وابستگی های مختلفی دارند، این نکته حائز اهمیت است. همچنین این موضوع را نیز باید گفت؛ جلسه بیست دقیقه ای که نماینده حزب الله با مکرون داشت، از اهمیت بالایی برخورداراست. بعد از جلسه مکرون اعلام کرد حزب الله در لبنان یک واقعیت است و باید آن را پذیرفت.


در مورد سوریه نیز بعد از جریان جنگ سوریه و مواضعی که فرانسه بر علیه بشار اسد گرفت می توان گفت فرانسه موقعیت چندانی نداشت. از این رو سوریه به فرانسه راه نمی دهد، چون نه اسد نیاز چندانی به آنها دارد و نه مردمان سوری وابستگی چندانی به فرانسه دارند. فرانسه در موضوع ارامنه با ترکیه مشکل دارد. تعداد زیادی از ارامنه خارج از ارمنستان ساکن هستند بیشترین جمعیت آنها در آمریکا و دوم در فرانسه هستند. ارمنی ها همه جا لابی های قدرتمندی دارند، در فرانسه نیز این چنین است که فرانسوی ها همواره از ارامنه حمایت کرده اند و در ماجرای نسل کشی های مورد ادعای ارامنه در جنگ اول جهانی فرانسه از آنها پشتیبانی کرده است و ترکیه نسبت به این کشور حساسیت منفی دارد. از این رو باید اقدامات فرانسه را بیشتر از نوع احساسی و نوستالژیک و فرافکنی جهت حل مشکلات داخلی فرانسه دانست.


 آمریکا از خروج نیروهایش در منطقه حرف می زند آیا این امکان وجود دارد که فرانسه جایگزین آمریکا در منطقه باشد؟
آمریکا و شخص ترامپ اروپاییان را به حساب نمی آورد. در طول تاریخ معاصر، فرانسه چند بار زاویه داشتن با آمریکا را کم یا زیاد نشان داده است. از زمان ژنرال دوگل این مساله شروع شد. دوگل عضویت فرانسه در ناتو را محدود کرد و به دنبال ایجاد ارتش اروپایی و تقویت اتحادیه اروپایی بود. فرانسه فاقد این تمایلات است و گروه ترامپ نیز این ویژگی را ندارند. من جایگزینی فرانسه به جای آمریکا در منطقه را جدی نمی بینم. جدا از بی اعتمادی آمریکا به فرانسه، فرانسه این توانایی را ندارد که جایگزین ایالت متحده شود.


نگاه کشورهای منطقه نسبت به فرانسه چیست؟
کشورهای منطقه با هم فرق می کنند. برخی از سیاست مداران منطقه نگاهی مثبت به فرانسه دارند. مثلا در زمان صدام فرانسه کمک های زیادی به عراق داشت البته این کمک ها مجانی نبود و سود زیادی از فروش هواپیماهای میراژ و سوپر استاندارد و موشک های اگزو 3 به صدام برد و این ابزار در جنگ بر علیه ایران به کار گرفته شد. فرانسه و عراق روابط گرمی با هم داشتند. در لبنان نیز خطر نزدیکی سیاسی با فرانسه کم ارزیابی می شود. همچنین قطر که با فرانسه روابط نزدیکی دارد. عربستان از این لحاظ از کشور فرانسه خوشنود نیست.


جایگاه فرانسه در اروپا چگونه است؟
در اروپا هسته اصلی تشکیل اتحادیه اروپا در اواخر دهه 50 فرانسه و آلمان بودند. آلمان به دلیل قدرت اقتصادی خود جای مانور بیشتری داشت. آلمان در بحران 2008 کمک های زیادی به برخی از کشورهای اروپایی داشت. فرانسه نیز به عنوان تشکیل دهنده اصلی اتحادیه نفوذی سیاسی در اروپا دارد. این نفوذ با فراز و فرودی همراه بوده ولی همچنان برقرار است و فرانسه به عنوان یکی از کشور های موثر در اتحادیه شناخته شده است.

 

نظر شما