هر کسی از کنار جاده عبور می کرد با صحنه ای عجیب اما زیبا مواجه میشد و برای اینکه بهتر از ماجرا خبردار شود سرعتش را کمتر می کرد.همواره مقابل چادرهای هلال احمر امدادگران آماده به خدمت را می دیدند اما این بار چادر تزئین شده بود و مقابلش یک جوان با تن پوش سرخ امدادی و یک بانو با لباس عروس دیده میشد و جمعی از مسئولین در کنارشان.رانندگان تا کمی درنگ می کردند می دانستند که مراسم عقد و عروسی است و بعضا گوشه پنحره ماشین را باز می کرد و تبریک می گفتند.
هلال احمر چند روز پیش شاهد یکی از شیرنترین لحظات حیاتش بود،دو امدادگر این جمعیت بزرگ عید وصالشان را در کنار چادر هلال احمر برپا کرده بودند و آغاز ترانه زندگی خود را شروعی از جنس نوع دوستی و خدمت زمزمه کردند.اولین بار نبود که ازدواجی هلالی رقم می خورد.
“فریده کلاشی” و “ولی صالحی” اهل شهر شوط و دو تن از مربیان و امدادگران مجرب جمعیت هلال احمر هستند کسانی که همواره یار و یاور هلال احمر بوده اند و در پروژه ها و طرح های جمعیت، خصوصا طرح جهادی با جان و دل و با نهایت افتخار،خالصانه خدمت کرده اند اما خواستند با پیوندشان ضمن عمل بفرموده رسول خدا و ادای نصف دین خود،نصف دیگر دینشان را عمل به رسالت هلال احمر که همانا تسکین آلام بشریست قرار دهند که بی شک یافتن این توفیق اجر مومنان و مقربین درگاه حضرت حق است و عنایات و توجهات خاص ایزد منان را شامل خواهد شد.
وصال این زوج بعد از ایام فاطمیه شاید تقارن خاصی داشت که در نوروز زوجی هلالی پیوندشان را جشن بگیرند و به سبب همین تقارن هم، هدیه زیارت کربلای معلا از سوی مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان آذربایجان غربی دکتر سید زکریایی به آنان هدیه گردید و در آن اثنا دیدیم که صالح داماد جمعیت هلال احمر چشمانش غرق اشک شد و با حالتی بغض گرفته گفت: سالهاست از نعمت پدر محرومم و در این مراسم جایش را خالی می کردم اما هدیه ای که از سوی هلال احمر گرفتم احساس کردم که از سوی پدرم است.
مراسم که به پایان رسید تمام آن جمع برای همکارانشان آرزوی خوشبختی و موفقیت در زندگی کردند و با صلواتی آنان را بدرقه زندگی مشترکشان نمودند. اما فردای همان روز "ولی" و "فریده" ، رخت دامادی و لباس عروس را بار دیگر مبدل به تن پوش سرخ امدادی کردند در کنار چادرهای های هلال احمر مشغول به کار شدند تا فراموش نکند، برایشان خدمت در اولویت اول قرار دارد.