شناسهٔ خبر: 4217740 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: آفتاب | لینک خبر

سه روایت از یک استعفای غیرمنتطره/معمای کارلوس کروش

سرمربی اگر حرفه ای باشد اجازه دخالت در امور فنی را به هیچ کس نمی دهد ؛این مصداق کاری است که کارلوس کروش انجام داده است.

صاحب‌خبر -
آفتاب : مهدی هژبری ؛معاون سردبیر خبرورزشی:سرمربی اگر حرفه ای باشد، دستی که به حریم اش دست درازی کند را می شکند و پایی که وارد محدوده اش شود را قلم می کند!

 این را حرفه ای ها می گویند... حرفه ای ها می گویند همان طور که کاسب ها شعارشان «سرم را بشکن اما نرخم را نشکن» است، سرمربیان حرفه ای هم اجازه نمی دهند کسی وارد محدوده قدرت آنها شود.

 محدوده قدرت هر سرمربی، حیطه فنی است. انتخاب بازیکن، چیدمان، ترکیب، تعویض و تغییر مهره خط قرمز هر سرمربی حرفه ای است.

 با این حساب گرفتن جهانبخش و آزمون از تیم ملی و واگذاری آنها به تیم ملی امید مصداق بارز دخالت در حیطه کارلوس کروشاست و سرمربی سابق رئال مادرید، تیم ملی پرتغال و ... کسی نیست که زیربار این دخالت ها برود!

 هرچند پیش از این تیم ملی فوتبال ایران سرمربیانی داشته که حتی تعویض را هم به دستور رییس فدراسیون انجام می دادند (رجوع شود به مصاحبه معروف محمد دادکان که می گفت زمان سرمربیگری برانکو و در جریان بازی با تیم ملی اردن، نیکبخت را خودش به میدان فرستاد و این بازیکن هم با گل زدن به اردن پایه گذار صعود تیم ملی شد) اما کروشبرانکو نیست که برای ماندن تن به هر کاری بدهد و هاشمیان را با دخالت مهرعلیزاده، خداداد را با فشار رسانه ها و نیکبخت را با دخالت مستقیم محمد دادکان به تیم ملی دعوت یا به ترکیب وارد کند!

 کروشبا برانکویی که دکتر اسدی کارنامه اش را به رخ او کشید، زمین تا آسمان فرق دارد. انتخاب بازیکن برپایی اردو و انجام بازی تدارکاتی نیست که کروشجورش کند و فدراسیون فوتبال به خاطر بی پولی حکم به کنسلی اش بدهد و کارلوس هم حرفی نزند. قصه انتخاب بازیکن با این ماجراها فرق دارد...

 کارلوس کروش که چند هفته پیش وقتی به تهران برگشت، در همان فرودگاه گفت: من بازیکنانم را به هیچ تیمی نمی دهم و جهانبخش و آزمون به جای همراهی تیم ملی امید در بازی های انتخابی المپیک 2016 ریو باید در اردوی اروپایی تیم ملی حاضر باشند، 72 ساعت قبل هم وقتی علیرضا اسدی، دبیرکل جدید فدراسیون فوتبال و منتقد جدید کروش اعلام کرد آزمون و جهانبخش همراه تیم ملی به اتریش و سوئد نمی روند و برای همراهی تیم ملی امید در تهران می مانند، به روزنامه خبرورزشی گفت: اگر آزمون و جهانبخش با تیم ملی به اروپا نیایند، همکاری من با تیم ملی تمام است. آن روز خیلی ها حرف کروش را به حساب تهدید و لاف گذاشتند اما سرمربی تیم ملی با جدایی رسمی خود نشان داد موضوع جدی تر از تهدید و بلوف بود!

1.

 البته ساده لوحانه است اگر فکر کنیم ماجرای جهانبخش و آزمون تنها دلیل استعفای سرمربی تیم ملی است. جرقه استعفای کروش شبی خورد که او بی توجه به توصیه های رییس فدراسیون فوتبال که سرمربی تیم ملی را از رویارویی با دبیرکل جدید برحذر داشته بود، به دیدار دکتر اسدی رفت و روبروی او نشست. کروش از اسدی خواست حرف های او را بشنود و سپس دلایل خود برای انتقاد از او در جلسه کمیته فنی را بیان کند. دبیرکل جدید که از سوی وزارت ورزش و جوانان به کابینه فوتبال اضافه شده و مواضع اش با وزیر ورزش یکسان است، نتایج کروش را پایین تر از حد استاندارد دانست و به او گفت به عنوان یک مربی شکست خورده حق شرط و شروط گذاشتن برای فوتبال ایران را ندارد. کروش وقتی خواست به اسدی توضیح بدهد برعکس تحلیل او، مربی شکست خورده و ناموفقی نبوده، اسدی وسط حرف اش پرید و گفت: «نبی نیستم که با چند نمودار و چند صفحه آمار قبول کنم نتایج ضعیف شما موفقیت تاریخی بوده و من به عنوان کسی که هم فوتبالیست بودم و هم کار مدیریتی در حیطه فوتبال کردم، استدلال های خودم را دارم . تحت تاثیر حرف شما و موافقان شما قرار نمی گیرم.» در همان جلسه اختلاف نظر طرفین تبدیل به دلخوری شد و کروش یک روز بعد با برپایی کنفرانسی اسدی را به توپ بست. اسدی هم قصد داشت پاسخ او را با یک کنفرانس بدهد که وزارت ورزش او را از انجام این کار برحذر داشت.

 در این میان حمایت های مردم از کروش اوج گرفت و مردمی که پیش از این با 88 درصد آرا خواهان تمدید قرارداد کروش شده بودند، باز هم از سرمربی تیم ملی جانبداری کردند تا کروش که شرایط را به نفع خود می دید نیازی برای عقب نشینی و مدارا با وزارت ورزش و جوانان احساس نکند.

 کروش که کنفرانس اسدی را با انتشار خبری مبنی بر این که اگر اسدی ساعت 11:00 کنفرانس بگذارد، او هم ساعت 12:30 کنفرانس خواهد گذاشت، کنسل کرده بود، این بار وقتی با مصاحبه جدید وزیر ورزش مواجه شد که او را ژورنالیست و شومن نامید، به دیدار کفاشیان رفت و اعلام کرد در شرایط فعلی بهتر است توافق کنند و بعد از بازی با شیلی و سوئد با تیم ملی قطع همکاری کند. کفاشیان هم در ظاهر خواسته کروش را پذیرفت و خبر استعفای سرمربی تیم ملی که ساعتی قبل از جلسه اش با رییس فدراسیون منتشر شده بود را تایید کرد.

2.

 اما این استعفا تعابیر و تفاسیر متفاوتی به همراه داشت. از یک سو حامیان کارلوس کروش می گویند استعفای کروش جدی است و کفاشیان هم با آگاهی از این موضوع که وزارت ورزش و جوانان حاضر نیست برای تمدید قرارداد کروش به فدراسیون پول بدهد، ترجیح داد کروش را کنار بگذارد تا گزینه ای که با وزارت ورزش همسو باشد، سرمربی تیم ملی شود. منابع غیررسمی ادعا می کنند وزارت ورزش حاضر به حمایت مالی از فدراسیون نیست و بودجه از پیش تعیین شده را هم با توجه به شفاف نبودن صورت های مالی فدراسیون، به علیرضا اسدی دبیرکل مورد اعتماد خودش می دهد. در چنین شرایطی کفاشیان ترجیح می دهد با وزیری که او را به حضور نمی پذیرد، سرشاخ نشود.

 عده ای هم می گویند کفاشیان همان طور که پیش از این نبی و آیت االهی را به اشاره ای کنار گذاشت تا جایگاه لرزان خودش اندکی محکم شود، این بار کروش را فدای تداوم ریاست خود در فدراسیون فوتبال کرده است. این عده معتقدند کفاشیان خیلی راحت می توانست در دعوای کروش و اسدی طرف سرمربی تیم ملی را بگیرد اما او با سیاست یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوفتن، پشت کروش را خالی کرد و در ماجرای جهانبخش و آزمون هم با وجود آگاهی از حساسیت های کروش، حق را به مثلث کاشانی، مایلی کهن و خاکپور داد تا از گزند عواقب احتمالی حضور جهانبخش و آزمون در اردوی اروپایی تیم ملی در امان بماند. منتقدین رییس فدراسیون فوتبال می گویند کفاشیان برای ماندن دست به هر کاری می زند و خالی کردن پشت کروش هم یکی از همین کارهاست!

3.

اما در این میان هستند گروهی که به استعفای کروششک دارند. این گروه می گویند کارلوس کروشو کفاشیان پشت درهای بسته با هم توافق کرده اند با پیش کشیدن بحث استعفای سرمربی تیم ملی برخی مقامات فراتر از وزارت ورزش را وارد گود کنند تا آنها که پش از این هم خواهان حفظ سرمربی پرتغالی تیم ملی شده بودند، باز هم وسط ماجرا را بگیرند و کروشرا در جایگاهش نگه دارند.

 این عده برای اثبات ادعای خود به حضور کروش روی نیمکت تیم ملی در دو بازی مقابل شیلی و سوئد اشاره می کنند و می پرسند اگر کروش واقعا خیال رفتن دارد، چرا برای بازی های تدارکاتی تیم ملی می ماند؟! مردی که روی نیمکت منچستر و سرمربی رئال و تیم ملی پرتغال بوده، در حسرت بازی با شیلی و سوئد نیست و ماندن او به این معنی است که منتظر است سناریویی که نوشته و با ابفای نقش کفاشیان در حال اجرایش است، پایانی شاد داشته باشد و منجر به بقایش شود!

 گذشت زمان ثابت می کند حق با کیست؟! آنهایی که استعفای کروش را مانور می پندارند یا آنهایی که باتوجه به شناخت شان از روحیات کروش، خداحافظی او را باور کرده اند؟!

 فعلا دعوای کروش و اسدی که نماینده تفکرات و مواضع وزارت ورزش است، اوج گرفته و باید منتظر پایان ماجرا بود... به نظر شما در این دعوا چه کسی برنده می شود کروش یا اسدی؟! پاسخ هر چه باشد و برنده و بازنده هر که، تیم ملی ما متضرر می شود. تیمی که می ترسیم با رفتن کارلوس کروش دوباره اختیارش به دست مردانی بیافتد که از قافله فوتبال روز دنیا عقب اند و کارایی شان در حد شعار و ادعا خلاصه می شود.

 اگر جای کروش، یک مربی بزرگ به خدمت گرفته می شد، ما هم امروز هم داستان با علیرضا اسدی از رفتن احتمالی کروش خوشحال می شدیم اما آنچه ما را می ترساند، یک تجربه تلخ است؛ در این فوتبال و با این فدراسیون فوتبال نمی توان به آینده ای که هنوز نیامده امیدوار بود.