اعتمادآنلاین| با وجود تاکید سازمان جهانی بهداشت بر لزوم استفاده از ماسک و رعایت محدودیتهای اجتماعی، همچنان مقاومت فراوانی در برابر ماسک زدن و پذیرش مسئولیت اجتماعی در دوران پاندمی وجود دارد. کریستین هاسر در «نیویورکتایمز» شرایط مشابه در دوران پاندمی 1918 و شباهت آن با وضعیت فعلی جهان را مرور کرده است.
***
زمانی که در سالهای 1918 و 1919 پاندمی آنفلوانزا همچون توفانی ایالات متحده را درمینوردید، ماسک نقش بزرگی در دعواهای سیاسی و فرهنگی پیدا کرد.
ماسکها، پوزهبند یا سپری در برابر جرمها نامیده میشدند. بعضیها در آنها سوراخهایی ایجاد کرده بودند تا بتوانند سیگار بکشند. برخی برای تمسخر به صورت سگها ماسک میزدند و دزدان از آنها برای سرقت از بانکها استفاده میکردند.
بیش از یک قرن پیش، در حالی که پاندمی آنفلوانزا ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان را فرا گرفته بود، ماسکهای تولیدشده از گاز استریل یا کتان به اولین سلاح در خط مقدم مقابله با پاندمی تبدیل شدند؛ اما درست مثل امروز ماسکها به شکافهای سیاسی هم دامن زدند. در آن زمان نیز مانند امروز مسئولان بهداشت و درمان بر زدن ماسک برای کمک به کم کردن سرعت شیوع ویروس تاکید داشتند و درست مثل امروز برخی از مردم در مقابل آن مقاومت میکردند.
در سالهای 1918 و 1919، در حالی که کافهها، رستورانها، مدارس و تئاترها تعطیل بودند، ماسک سمبول دخالت حکومت در زندگی مردم شد. وقتی هزاران نفر در این پاندمی مرگبار جان میباختند مقاومت در برابر ماسک زدن به اعتراض، پتیشن و تشکیل گردهماییهای بدون ماسک انجامید.
1918؛ پاندمی گسترده شد
در آمریکا اولین آثار بیماری در یک پایگاه نظامی در کنزاس مشاهده شد، جایی که صدها سرباز مبتلا شده بودند. در عرض چند هفته آمار مبتلایان پنج برابر شد. خیلی زود بیماری در همه کشور شیوع پیدا کرد و موجب اعمال قرنطینه و وضع قانون استفاده از ماسک در برخی شهرها شد.
دکتر هوارد مارکل نویسنده کتاب قرنطینه میگوید: «تا پاییز سال 1918 قانون استفاده از ماسک در هفت شهر سانفرانسیسکو، سیاتل، اوکلند، ساکرامنتو، دنور، ایندیاناپولیس و پاسادینای کالیفرنیا اجباری شد.»
در ابتدا مقاومت در برابر پوشیدن ماسک چندان گسترده نبود؛ گروههای کوچکی بودند که با این قانون مخالف بودند اما آنها استثنا بودند.
سانفرانسیسکو در خط مقدم قوانین محدودیتهای اجتماعی قرار داشت. ویروس به واسطه مردی که از سفر شیکاگو بازگشته بود به شهر آورده شد و تا پایان ماه اکتبر 60 هزار مورد مبتلا در ایالت و هفت هزار مورد در شهر سانفرانسیسکو شناسایی شده بودند. این شهر خیلی زود نام «شهر ماسک» را به خود گرفت.
قانون اجباری شدن ماسک در تاریخ 22 اکتبر توسط جیمز رالف شهردار شهر امضا شد. ماسکها باید چهار لایه ضخامت میداشتند.
ماسکهایی شبیه تکههای راویولی
حتی با وجود اینکه تنها در ماه اکتبر بیماری جان نزدیک به 195 هزار آمریکایی را گرفته بود، مخالفان ماسک نسبت به ظاهر، آزادی و راحتی آن اعتراض میکردند.
آلما ویتاکر در تاریخ 22 اکتبر 1918 طی مقالهای در لسآنجلس تایمز از تاثیر ماسک بر جامعه و سلبریتیها نوشت. ویتاکر معتقد بود افراد معروف از زدن ماسک خجالتزده میشوند چون شناخته نشدن در جامعه برایشان وحشتناک است.
البته خود خانم ویتاکر هم از کسانی بود که از پوشیدن ماسک خودداری میکرد و در نهایت او را به اجبار به صلیب سرخ بردند تا یک ماسک برایش آماده کنند.
دادگاههای ماسک
جریمه نزدن ماسک در سال 1918 بین پنج تا 10 دلار یا 10 روز زندان بود. طبق گزارشها تنها در روز 9 نوامبر، هزار نفر به دلیل نپوشیدن ماسک بازداشت شدند.
داستان خودداری شهروندان از رعایت قوانین در دوران پاندمی با اوج گرفتن اعتراض به محدودیتها در ماه ششم پاندمی کرونا باز هم تکرار میشود: داستان تقابل خواست فردی و لزوم رعایت قوانین بینالمللی.
پژواک این تقابل را میتوان از یک قرن پیش در صدای فرانک کوچینیگلیا کارگر راهآهن شهر سانفرانسیسکو شنید. آقای کوچینیگلیا در ماه ژانویه در خیابان کرنی به دلیل نداشتن ماسک بازداشت شد. او به قاضی گفت، دوست ندارد کاری را که متناسب با احساساتش نباشد انجام دهد.
فرانک کوچینیگلیا به 6 روز حبس محکوم شد و در حالی که دادگاه را ترک میکرد گفت: «این حکم برایم مناسب است. دستکم آنجا مجبور نیستم ماسک بزنم.»
نظر شما